21-دي-1401, 22:59
نقل قول:«رَوَى أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ سَارَ إِلَى الْکُوفَهِ فَهَدَمَ بِهَا أَرْبَعَهَ مَسَاجِدَ وَ لَمْ یَبْقَ مَسْجِدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَهُ شُرَفٌ إِلَّا هَدَمَهَا وَ جَعَلَهَا جَمَّاءَ وَ وَسَّعَ الطَّرِیقَ الْأَعْظَمَ وَ کَسَرَ کُلَّ جَنَاحٍ خَارِجٍ عَنِ الطَّرِیقِ... »
تمام مسجدهای کنگره دار روی زمین را خراب می کند و هموار می سازد و راه اعظم را وسعت می دهد وبالکونهائی که بالای منازل ساخته شده و ... منهدم می سازد
ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی از ارشاد مفید
مسجد كنگره دارى در روى زمين نباشد جز اينكه حضرت آن را خراب و هموار سازد، و راههاى بزرگ (شاهراهها) را وسيع كند، و هر بالكنى كه از خانهها بكوچه آمده باشد خراب كند
ترجمه رسولی محلاتی از ارشاد مفید
نقل قول:کُنگُرِه، که گاه با سکونِ «گ» هم تلفظ میشود، بلندیهای سرِ دیوار، حصار، قلعه و دیوارها است. گاه به آن شُرفی یا شُرفه هم بگویند.[لغت نامه دهخدا]
کنگره در اغلبِ ساختمانهای باستانی ایران، بهخصوص در تخت جمشید، فراوان یافت میشود.
کاربرد کنگره در دژهای کهن برای این بوده که دژبانان در میان دیوار محافظ جایی برای تیراندازی یا نیزهاندازی داشتهباشند.
در ادبیات ایران بارها از واژهٔ کنگره استفاده شدهاست. خیام میگوید:
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای بنشسته همیگفت که کوکو کوکو
منبع:
اینجا کلیک کنید
شَرَفه (انگلیسی: Merlon) عنوان دیوارک یا جانپناه کنگرهدار در بالای باروی قلعههای دوران قرون وسطی میباشد که معمولاً به شکل چهارگوش یا سهگوش ساخته میشدند. شَرَفهها گاهی به شکل لبههای باریک سوراخدار به شکل عمودی بر روی بارو ایجاد میشدند. ایجاد اینگونه سوراخها در جهت مشاهده و گشودن آتش بود. فضای بین دو شَرَفه به نام گوشه نامیده میشود. شَرَفهها در دورههای بعدی به شکلی طراحی و بهینه گردیدند که بتوان در آنها توپخانه را جاسازی نمود.
منبع:
اینجا کلیک کنید
دلیل خراب کردن بالکن خانه ها هم احتمالاً این بوده است که در گذشته وقتی سوار بر شتری که روی شتر هودج قرار داده شده بود از کوچه ها عبور می کردند به دلیل تنگی و باریک بودن کوچه ها، عبور شترانی که بار بر پشت خود داشتند دچار مشکل می شد زیرا در گذشته عموماً کوچه ها باریک بودند و وقتی شتر یا اسب که روی آن کجاوه قرار داشت قصد عبور از کوچه باریک را داشتند، بالای کجاوه به بالکن برخورد می کرد و عبور را مشکل می کرد.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق