نقل قول:کد خبر: ۱۶۸۷۷
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۷
یک اقتصاددان پول و بانک؛ باید قدرت خرید مردم را با خلق پول حفظ کرد؛ صفرهای پول مهم نیستند
یک اقتصاددان خلق پول را برای کمک به قدرت خرید از دست رفته خانوار را پیشنهاد کرد.
عادل پیغامی، فارغالتحصیل رشته اقتصاد در مقطع دکتری از دانشگاه امام صادق علیه السلام، با گرایش اقتصاد پول و بانکداری:
پیغامی که رساله دکتری خود را با عنوان «تحلیل انتقادی نظریههای حقیقی ـ پولی و انگیزههای بین زمانی در موضوع شناسی بهره» ارائه کرده است، این اقتصاددان برای جبران قدرت خرید خانوارها، قائل به انتشار پول برای جبران قدرت خرید مردم در این مقطع زمانی است.
به این توجه میشود که ذهن عمومی مردم همیشه تضعیف را بد میدانستند. به طور کلی تضعیف یک چیز منفی است و وقتی تضعیف پول ملی را میشنوند، آن را مساوی با تضعیف اقتصاد کشور، تضعیف دولت و نظام میدانند. به همین دلیل دولتها اگر بخواهند براساس این قاعده پوپولیستی عمل کنند، باید جلوی تضعیف پول ملی را بگیرند.
* چرا چین سالها پول ملی خود را تضعیف کرده و اما رشد بالایی داشته است؟
به مردم باید بگوییم اگر کاهش ارزش پول ملی پدیده بدی است چرا چین سالها پول ملی را تضعیف کرده و اقتصادش هم رشد کرد است؟
ما کمبود نقدینگی داریم. نگوییم نقدینگی زیاد شده است. وقتی میگویند نقدینگی زیاد است همه دنبال این هستند که راهکارهایی برای کنترل آن پیدا کنند. نسبت نقدینگی به تولید ناخالص ژاپن 220 درصد است. چرا از افزایش نقدینگی میترسید؟ اقتصاد ایران، اقتصاد کمبود نقدینگی است، آنچه که مهم است اصلاً حجم نقدینگی کشور نیست.
آنچه که در ابتدا مهم است زندگی مردم است. من میپرسم چرا شما اجازه نمیدهید به فاصلههای زمانی کوتاه و هر چند ماه یکبار حقوق اقشار کم درآمد افزایش یابد. مثلاً به اندازهای که بهای مرغ گران شده است و کالاها و خدمات مصرفی افزایش یافته است قدرت خرید مردم هم افزایش بدهید. چرا اساساً قدرت خرید در سیاستگذاری هدف قرار نمیدهید؟
* به جای هدفگذاری برای کنترل نقدینگی باید قدرت خرید مردم را هدفگذاری کنیم
میگویند باید نقدینگی را کنترل کنیم. اما در این شرایط حجم نقدینگی اصلاً مهم نیست، مهم قدرت خرید مردم است اگر حفظ قدرت خرید مردم مستلزم این است که نقدینگی را صد درصد افزایش دهیم باید افزایش دهیم.
تورم افزایش می یابد. من هم به عنوان متولی این سیاست پولی باز هم حجم نقدینگی را افزایش میدهم تا دوباره قدرت خرید افزایش یابد. مثل اتفاقی که در ترکیه افتاد. هر چند ماه یکبار 80 درصد تورم در ترکیه به وجود میآمد اما حقوق و دستمزد هم متناسب با همان افزایش تورم افزایش مییافت. مثلاً یک زمان گوجهفرنگی هزار تومان بود دو سال بعد گوجهفرنگی 2 میلیون تومان شد. 2 هزار با 2 میلیون و یا 2 تومان چه تفاوتی دارد؟ آنچه که در این میان مهم است قدرت خرید مردم است نه اعداد و نرخ کالاها. اگر حقوق مردم و دستمزد واقعی مردم به همان میزان افزایش یابد، هیچ اشکالی ندارد. اما قدرت خرید مردم را هدفگذاری نکرهایم و به دنبال کنترل حجم نقدینگی هستیم. "در این شرایط" کنترل نقدینگی اشتباه محض است.
حالا فرض میکنیم حجم نقدینگی مهم است اما مهمتر از کنترل حجم نقدینگی چیست؟ زندگی مردم و قدرت خرید مردم.
در چین نرخ ارز افزایش مییابد و باعث میشود که صادرات آنها افزایش یافته و بهای کالای صادراتی برای کشور خارجی ارزان تمام شود و حتی قیمت کالایی که به دست من میرسد از کالای تولید شده در داخل هم ارزانتر است و من تعجب میکنم که چگونه همان کالا که این میزان هزینه حمل و بار داشته است و شاید تعرفه وارداتی هم پرداخت کرده است با قیمت ارزان به دست من میرسد.
* سیاست انتشار پول برای تامین مالی مسکن مهر سیاستی قابل دفاع بود
حالا اینکه آیا سیاست پولی بر سیستم ارزی تاثیر میگذارد، بله قطعا. وقتی شما تصمیم میگیرید از صندوق توسعه ملی پول به اقتصاد دانش بنیاد بدهید، باید ارز را تبدیل به ریال کنید و ریال را به اقتصاد دانش بنیان بدهید اما چون تزریق این پول به اقتصاد دانش بنیان است، میگوییم خوب است و اگر مکانیزم انتشار پول در مراحل بعدی را کنترل کنید، چه بسا این پول خلق شده به سایر بخش های اقتصادی سرریز نشود. مثل کاری که در حوزه مسکن انجام شد. میشود گفت یک تجربه قابل دفاعی در تامین مالی مسکن مهر داریم. این تجربه، با وجود اینکه بخشیهایی از آن قابل نقد است، اما در مجموع سیاست و تجربه قابل دفاعی است.
* باید قدرت خرید مردم را حفظ کرد، صفرهای پول مهم نیستند
این یعنی قدرت خرید مردم و باید این را حفظ کرد. اصلا صفرها مهم نیستند. صفرها را بعد از خروج از این شرایط و بازگشت تعادل، میتوانید با رفرم پولی بردارید. دوباره گوجه فرنگی که 1000 تومان بوده و به 10 میلیون تومان رسیده بود، از فردای انجام رفرم پولی میشود یک تومان و این قیمت اسمی مثلا معادل قیمت اسمی گوجه فرنگی در سال 45 است. این یک تومان یا 1000 تومان یا 10 میلیون تومان اصلا مهم نیست، مهم قدرت خرید مردم است که اتفاقا به غیر از چند ماه اخیر و در دوره کوتاه مدت که به قدرت خرید مردم بیتوجهی شده است، در طول 40 سال گذشته قدرت خرید مردم بسیار افزایش یافته است.
* میزان مصرف کالاها ملاک قدرت خرید است نه اعداد بهای کالاها
معلوم است که چگونه افزایش یافته است. میزان سرانه مسکن ملکی مردم، سرانه مصرف کالاهای خرد و یا کالاهای بادوام مردم بسیار افزایش یافته است. شخص میگوید گوشت کیلویی 2 تومان بوده اما الان 70 هزار تومان است. اما این اعداد اصلا ملاک نیستند. یعنی عدد 2 و 70 هزار هیچ ارزشی ندارند؛ برای من میزان مصرف ارزش دارد. اگر قیمت گوشت 2 تومان بوده و فرد نیم کیلو در ماه مصرف میکرده اما با قیمت 70 هزارتومان یک کیلو گوشت مصرف میکند، من میگویم این 70 هزار تومان از آن 2 تومان بهتر است.
*در دوران بحران یا جراحی اقتصاد باید از سبد خانوار حمایت کرد؛ اگر صفرها ۱۰ برابر شود هم مسالهای نیست
اینجاست که میگویم باید روی واقعیتهای زندگی مردم کار کنیم و نه اعداد و ارقام. میگوییم در دوران بحران و یا جراحیهای اقتصاد، مهمتر از اینکه بخواهید حجم نقدینگی را کنترل کنید و صفرهای پول ملی را مواظبت کنید، زندگی مردم را مواظبت کنید. حالا در این میان اگر صفرها 10 برابر هم بشود، مسالهای نیست.
* به عنوان اقتصاددان پولی میگویم بانک مرکزی برای حمایت از معیشت مردم پول خلق کند
بنده به عنوان اقتصاددان پولی اجازه میدهم پول خلق کند. میگویند آی اگر پول چاپ کند چه میشود؟ هر چه میشود ضررش کمتر از این است که معیشت و زندگی مردم متلاطم شود. دوم اینکه این پول چاپ کردنها مشکلی ایجاد نمیکند و بعداز اتمام دوره گذار میتوانید رفرم پولی کنید و صفرها را بردارید. اولویت زندگی مردم است
اینجا کلیک کنید
نقل قول:ستاد پشتيباني جنگ به فتواي امام خميني (س) مي توانست مسير تصميم گيري عادي براي تامين بودجه جنگ را که علي القاعده بايد از وزارت دفاع وزارت سپاه، وزارت برنامه، دولت و مجلس مي گذشت دور بزند. در عمليات کربلاي چهار و پنج اين اتفاق افتاد و شوراي عالي پشتيباني جنگ به فتواي امام، مصوب کرد بانک مرکزي مبلغ سي ميليارد تومان اسکناس بدون پشتوانه براي تامين هزينه عمليات چاپ کند.
https://akharinkhabar.ir/analysis/2217984
عملیات کربلای ۴ و ۵ از وقایع جنگ ایران و عراق به شمار میرود
سال ۱۳۶۵، اکبر هاشمی رفسنجانی، فرمانده عالی جنگ و محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در سودای تدارک عملیاتی سرنوشتساز بودند هدف از این عملیات که کربلای ۴ نام گرفت، تصرف بندر بصره به منظور قطع صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس بود.
تامین هزینه چنین عملیاتی با توجه به شرایط ارزی کشور غیرممکن بود. درآمد نفتی ایران در سال ۱۳۶۴ به ۵.۹ میلیارد دلار سقوط کرده بود. درآمدی که ۳ سال پیش از آن حدود ۲۰ میلیارد دلار بود.
مسعود روغنی زنجانی، رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه در گفتوگو با شماره ۲۹ ماهنامه اندیشه پویا اعلام کرده که سال ۱۳۶۵ با درخواست ستاد پشتیبانی جنگ و بر اساس به فتواي امام خميني (س)، رهبر انقلاب ایران، بانک مرکزی اقدام به چاپ ۳۰ میلیارد تومان اسکناس بدون پشتوانه کرد.
بدین ترتیب تزریق اسکناسهای بیپشتوانه به بودجه جنگ شتاب گرفت.
مطابق آمار بانک مرکزی ایران، نرخ رشد نقدینگی که در سال ۱۳۶۳ حدود ۶ درصد و در سال ۱۳۶۵ به ۱۹.۱ درصد رسید.
تجربه نرخ تورم بالای ۲۳ درصد طی سه سال متوالی(۱۳۶۵-۱۳۶۷) از سال ۱۳۲۰ تا آن زمان در اقتصاد ایران بیسابقه بود.
در عین حال، نرخ رشد اقتصاد ایران که در سال ۶۵ به منفی ۹ درصد رسیده بود و در سال ۶۷ به منفی ۱۴ درصد بالغ شد. درآمد نفتی دولت نیز هنوز کمتر از ۱۱ میلیارد دلار بود.
اینجا کلیک کنید
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق