30-آذر-1399, 08:09
استاد در جلسه 38 مورخ 29.9.99 فرمودند
آقای خویی می فرمایند وقتی ما میگوییم نماز خواندن با طهارت ظاهریه بعد انکشاف الخلاف مجزی است معنایش آنست که در دلیل حکم واقعی توسعه داده و شرط صحت نماز واقعی را اعم از طهارت واقعی و ظاهری قرار دهیم.
استاد به نقل از مرحوم صدر به این مطلب اشاره کردند که اجزا کاهی به مناط عدم تمکن از استیفای حکم واقعی است نه اینکه لزوما ملاک حکم واقعی با طهارت ظاهریه هم استیفا شود یعنی در عین این که نماز واقعی مقید است به طهارت واقعی در جایی که مصلی با طهارت ظاهریه نماز خوانده دیگر امکان استیفای ملاک واقعی وجود ندارد لذا امر ساقط میشود.
البته این قسم از اجزا در خصوص طهارت. خلاف ظاهر ادله است چون ادله موجود در این زمینه می کویند فحص لازم نیست و مکلف می تواند خود را تحت موضوع حکم ظاهری قرار دهد در حالیکه در این قسم از اجزا حکم ظاهری مفوت ملاک بوده و مکلف حق ندارد کاری کند که موضوع حکم ظاهزی قرار گیرد و باید فحص کند.
آقای خویی می فرمایند وقتی ما میگوییم نماز خواندن با طهارت ظاهریه بعد انکشاف الخلاف مجزی است معنایش آنست که در دلیل حکم واقعی توسعه داده و شرط صحت نماز واقعی را اعم از طهارت واقعی و ظاهری قرار دهیم.
استاد به نقل از مرحوم صدر به این مطلب اشاره کردند که اجزا کاهی به مناط عدم تمکن از استیفای حکم واقعی است نه اینکه لزوما ملاک حکم واقعی با طهارت ظاهریه هم استیفا شود یعنی در عین این که نماز واقعی مقید است به طهارت واقعی در جایی که مصلی با طهارت ظاهریه نماز خوانده دیگر امکان استیفای ملاک واقعی وجود ندارد لذا امر ساقط میشود.
البته این قسم از اجزا در خصوص طهارت. خلاف ظاهر ادله است چون ادله موجود در این زمینه می کویند فحص لازم نیست و مکلف می تواند خود را تحت موضوع حکم ظاهری قرار دهد در حالیکه در این قسم از اجزا حکم ظاهری مفوت ملاک بوده و مکلف حق ندارد کاری کند که موضوع حکم ظاهزی قرار گیرد و باید فحص کند.