14-آذر-1400, 01:45
(26-بهمن-1399, 09:25)مهدی خسروبیگی نوشته: اهل سنت روایاتی دارند که منع از خروج از بلدی دارند که بیماری ای مثل طاعون و وبا در آن اتفاق افتاده است. برداشت آنها از این روایات این است که فرار از طاعون جایز نیست.
مرحوم ملاصالح مازندرانی در این مجال کلامی از اهل سنت آورده است: «و من طرق العامة روايات متكثرة للمنع من الدخول فى أرض الوباء و الخروج منها روى مسلم منها خمسة عشر منها ما رواه عن اسامة بن زيد قال قال النبي صلى اللّه عليه و آله «الطاعون رجز ارسل على بنى- اسرائيل او على من كان قبلكم فاذا سمعتم به بارض فلا تقدموا عليه و اذا وقع بارض و أنتم بها فلا تخرجوا فرارا منه» و البواقى كلها بهذا المضمون و هم قد اختلفوا فأخذ أكثرهم بتلك الروايات فمنعوا الفرار منه و القدوم عليه حتى قال بعضهم الفرار منه كالفرار من الزحف»
درس فقه مسائل پزشکی جلسه 22و23تاریخ 13/1/99
در مورد اجبار عموم جامعه به تزریق واکسن هم شاید برخی ادعا کنند که می توان به امثال این روایات استدلال کرد. یعنی مدعی شوند که امن کردن جامعه با اجباری کردن واکسن زدن هم به نوعی فرار از بیماری با امن کردن جامعه با تزریق اجباری واکسن است
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق