مدرکات عقل عملی قضایایی هستند که محمولشان حسن یا قبح است؛ مثل «رد امانت حسن است»، «خیانت در امانت قبیح است»، «کذب یا غیبت قبیح است»، «اطاعت از خداوند حسن است» و ...
به علمای اخباری نسبت داده شده است که در مدرکات عقل عملی هم اشکال کرده و آنها را هم بیاعتبار دانستهاند.
دلیل عدم اعتبار مدرکات عقل عملی، همان اشکال بیاعتباری مدرکات عقل نظری است. (کثرت اختلاف)
توضیح: در یک عرف اموری حسن یا قبیح است، در عرف دیگر عکس عرف اول است و در عرف سوم خلاف هر دوتای دیگر است. مثلاً در بسیاری از عرفها، اگر زن و مردی خارج از دائرهٔ ازدواج با هم رابطه داشته باشند، بسیار قبیح است؛ اما در بسیاری از عرفها هم قبحی ندارد. یا در برخی از عرفها خیانت مرد به همسرش بسیار قبیح و شبیه خیانت زن به همسرش است؛ اما در بسیاری از عرفها این امر قبیح نیست.
با وجود این اختلافات، دیگر مدرکات عقل عملی اعتباری ندارد و برای درک حسن و قبح باید به سراغ شارع رفت. هر چه شارع امر کرده باشد، حسن و هرچه شارع از آن نهی کرده باشد، قبیح است. مثلاً از شرب عصیر عنبی [مغلی] نهی شده است با این که قبحی در آن دیده نمیشود یا به روزه گرفتن امر شده است با این که هیچ حُسنی در آن دیده نمیشود. از اینجا معلوم میشود که حسن و قبحهایی وجود دارد که اصلاً ذهن ما به آنها نمیرسد.
پاسخ حلی به اشکال: عدم وجود اختلاف در حسن و قبحهای عقلی و عقلایی
حسن و قبح سه گونه است:
به علمای اخباری نسبت داده شده است که در مدرکات عقل عملی هم اشکال کرده و آنها را هم بیاعتبار دانستهاند.
دلیل عدم اعتبار مدرکات عقل عملی، همان اشکال بیاعتباری مدرکات عقل نظری است. (کثرت اختلاف)
توضیح: در یک عرف اموری حسن یا قبیح است، در عرف دیگر عکس عرف اول است و در عرف سوم خلاف هر دوتای دیگر است. مثلاً در بسیاری از عرفها، اگر زن و مردی خارج از دائرهٔ ازدواج با هم رابطه داشته باشند، بسیار قبیح است؛ اما در بسیاری از عرفها هم قبحی ندارد. یا در برخی از عرفها خیانت مرد به همسرش بسیار قبیح و شبیه خیانت زن به همسرش است؛ اما در بسیاری از عرفها این امر قبیح نیست.
با وجود این اختلافات، دیگر مدرکات عقل عملی اعتباری ندارد و برای درک حسن و قبح باید به سراغ شارع رفت. هر چه شارع امر کرده باشد، حسن و هرچه شارع از آن نهی کرده باشد، قبیح است. مثلاً از شرب عصیر عنبی [مغلی] نهی شده است با این که قبحی در آن دیده نمیشود یا به روزه گرفتن امر شده است با این که هیچ حُسنی در آن دیده نمیشود. از اینجا معلوم میشود که حسن و قبحهایی وجود دارد که اصلاً ذهن ما به آنها نمیرسد.
پاسخ حلی به اشکال: عدم وجود اختلاف در حسن و قبحهای عقلی و عقلایی
حسن و قبح سه گونه است:
- حسن و قبح عقلی: امری واقعی (در مقابل اعتباری و حقیقی) است که ذهن ما آن را درک میکند. این که حسن و قبح واقعی داریم یا نه، محل نزاع است: فلاسفه آن را انکار کردهاند و متکلمین و فقها آن را اثبات کردهاند. اما مهم این است که هرگاه گفته میشود حسن و قبح عقلی، مراد حسن و قبح واقعی است.
- حسن و قبح عقلایی: دو امر اعتباری هستند که عقلا بما هم عقلا برای حفظ نظام اجتماعی، افعالی را حسن و افعالی را قبیح اعتبار کردهاند. مثلاً برای امانتداری، حُسن و برای خیانت در امانت، قُبح را اعتبار کردهاند؛ به خاطر مصلحتی که در امانتداری و مفسدهای که در خیانت به امانت وجود دارد.
حسن و قبح عقلایی در مقابل حسن و قبح عقلی است؛ یعنی منکران حسن و قبح عقلی (فلاسفه)، حسن و قبحها را عقلایی دانستهاند. طبق این نظر مثلاً «العدل حسنٌ» و «الظلم قبیح» دو امر اعتباری برای حفظ نظام اجتماعی است. کسانی که حسن و قبح را اموری اعتباری میدانند، آن را عقلایی میدانند.
- حسن و قبح عرفی: حسن و قبح عرفی، دو امر اعتباری هستند که معتبِر آن، عرف است نه عقلا. هر عرفی غیر از آن حُسن و قُبح عقلی یا عقلایی، اموری را حسن یا قبیح میدانند. منشأ حسن و قبح عرفی، سنتها، آداب و رسوم، ادیان و مذاهب و پارهای از حوادث اجتماعی است.
نوعاً علما حسن و قبح عرفی را در کنار یکی از دو حسن و قبح عقلی یا عقلایی قبول دارند.
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، مباحث قطع، جلسهٔ ۳۱ و ۳۲، ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۴۰۱.