(13-اسفند-1401, 00:22)pid=\9981 نوشته: pid='9981مسعود عطار منشبله بین زراره و یک راوی معمولی فرق است ولی اصلی وجود ندارد که نقل به لفظ یا معنا را تعیین کند بلکه نهایتش ظن است و هر ظنی مصحح تاسیس اصل نیست.
در موضوعات مانند محل بحث طبق نظر مشهور ظاهر حال حجت است. مثلا ایت الله مکارم در کتاب النکاح می فرمایند:
سرخسى از علماى عامّه به اين مسأله توجّه كرده و مىگويد: اقدام به ازدواج، اقرار به يسار است چه در نفقه و چه در مهر و در واقع اقرار عملى است بر اين كه موسر است و كسى كه اقرار كرد، نمىتواند انكار كند و اگر خواست انكار كند بايد بيّنه بياورد
.( مبسوط سرخسى، ص 193 ) اين كلام سرخسى درست نيست، چون بسيارند كسانى كه مهرى قرار مىدهند و در آن لحظه يسارى ندارند و آيه ذيل نيز به همين مطلب اشاره دارد:
سوره نور، آيه 32.«وأنكحوا الأيامى منكم و الصالحين من عبادكم و إمائكم إن يكونوا فقراء يغنهم اللَّه من فضله» .
الأمر الثالث:
اين مطلب را نيز
سرخسى در مبسوط نقل كرده و مىگويد:
بايد به زىّ شخص هم توجّه شود اگر زىّ او، زىّ أغنيا باشد، ادّعاى اعسار او را نمىپذيريم و اگر زىّ او زىّ فقرا باشد، ادّعاى او را مىپذيريم. او براى اثبات حجيّت زىّ شخص و ظاهر حال به سه آيه از قرآن استدلال كرده است:
سوره بقره، آيه 273.1-
«تعرفهم بسيماهم »، قرآن در مورد فقرايى كه از مردم چيزى نمىخواهند مىگويد:
ظاهرشان نشان مىدهد محتاجند ولى آبرومندند و سؤال نمىكنند، قرآن اين ظاهر حال را حجّت دانسته است.
سوره يوسف، آيه 26. -
«إن كان قميصه قدّ من قبل فصدقت ...» ، اين آيه هم نشان مىدهد كه زىّ و ظاهر حال حجّت است.
سوره توبه، آيه 46.-
«و لو أرادوا الخروج لأعدّوا له عدّة» ، اگر مىخواستند به جهاد بروند آماده مىشدند، پس ظاهر حال نشان مىدهد كه آماده جهاد نيستند و دروغ مىگويند.
ا
ين آيات نشان مىدهد كه ظاهر حال و زى حجت است. چند آيه هم ما اضافه مىكنيم كه بيش از اين هم يافت مىشود:
1- داستان حضرت شعيب:
قرآن از قول دختر حضرت شعيب نقل مىكند كه:
«يا أبت استأجره إنّ خير من استأجرت القوىّ الأمين» [1]
دختر شعيب به پدرش پيشنهاد مىكند كه موسى را به عنوان كارگر و شبان استخدام كند، چرا كه او قوى و امين است؛ قوّت او مشاهده شد، چون به تنهايى دلو عظيم را از چاه بيرون كشيد و گوسفندان آنها را سيراب كرد، امّا امين بودن او از كجا روشن مىشود؟
در روايات آمده است كه شعيب از دخترش پرسيد از كجا دانستى كه او امين است؟ او در پاسخ گفت: وقتى خواستيم پيش شما بياييم، او حاضر نشد كه من در جلو حركت كنم بلكه به من گفت پشت سر او حركت كنم شايد به خاطر اين كه اگر پشت سر او حركت مىكرد حجم بدن آن دختر را در لباس مىديد، كه اين ظاهر حال است و نشان مىدهد كه او امين است، پس آيه دليل بر حجيّت ظاهر حال است، چون با مشاهده يك صحنه قضاوت كرد كه او امين است.
2
- داستان ضيف حضرت ابراهيم عليه السلام:
حضرت ابراهيم دستور داد براى ميهمانهاى تازه وارد گوساله كباب شده بياورند. ممكن است سؤال شود كه يك گوساله كباب شده براى چند نفر ميهمان زياد است؟
در جواب مىگوييم كسانى كه داراى كارگر و خدمتكار هستند، وقتى براى ميهمانها تدارك غذا مىبينند براى كارگرها و خدمه هم در نظر مىگيرند تا آنها هم بهرهمند شوند. آيه مىفرمايد:
«فلّما رأى أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة »، وقتى حضرت ابراهيم مشاهده كرد كه ميهمانها دست به غذا نمىزنند و از ظاهر حال آنها برداشت كرد كه اينها خيال بدى در سر دارند، چون اگر دوست بودند غذا مىخوردند، ولى بعد معلوم شد كه اينها فرستادگان پروردگارند و دو بشارت براى او آوردهاند كه يكى بشارت فرزند و ديگرى خبر عذاب قوم لوط بود كه حضرت ابراهيم وساطت كرد بلكه عذاب از آنها برداشته شود، ولى خطاب آمد كه عذاب آنها حتمى شده است.
از اين آيه استفاده مىشود كه اگر چند بار هم براى هدايت شخصى اقدام شود و او نپذيرد، نبايد مأيوس شد، شايد اصلاح شود و بايد تا آنجا كه امكان دارد پيش رفت.
3
- داستان حضرت موسى و حضرت خضر عليهما السلام
: وقتى موسى ديد كه خضر كشتى را سوراخ مىكند و يا در مورد قتل غلام و يا ساخت ديوارى كه در حال فروريختن است، بر اساس ظاهر حال به حضرت خضر اعتراض كرد.
على كل حال از مجموع اين آيات استفاده مىشود كه ظاهر حال از امارات معتبره است و مطابق آن مىتوان قضاوت كرد.
آيا اين امارهاى است كه شرع اسلام آن را اختراع كرده و يا در بين عقلا بوده و شارع آن را امضا كرده است؟ ظاهر اين است كه اماره عقلايى است كه شارع آن را امضا كرده است؛
به عبارت ديگر همان گونه كه ظواهر الفاظ حجّت است، ظواهر افعال هم حجّت است (حجّت عقلائيّه) و شارع آن را امضا كرده است.
در ما نحن فيه هم اگر زىّ (ظاهر حال) زىّ اغنيا باشد، ادّعاى اعسارش پذيرفته نمىشود و بايد بيّنه اقامه كند و اگر زىّ فقرا باشد ادّعاى اعسارش پذيرفته مىشود، چون مطابق استصحاب است و بايمين قولش مقدّم مىشود و بايد زوجه كه مدّعى يسار است، بيّنه اقامه كند.
گاهى نه اماره يسار دارد ونه اماره اعسار، به عبارت ديگر نه زىّ اغنيا است و نه زىّ فقرا، در اين صورت سراغ استصحاب مىرويم. نقل از کتاب النکاح آیت الله مکارم شیرازی ج 7 ص 73-74:
https://lib.eshia.ir/27598/7/73