15-ارديبهشت-1402, 23:29
(آخرین تغییر در ارسال: 15-ارديبهشت-1402, 23:31 توسط مسعود عطار منش.)
یکی از روایاتی که در بحث خبر واحد مورد تمسک قرار می گیرد این روایت است:
"لا عذر لاحد من موالینا فی التشکیک فیما یودیه عنا ثقاتنا قد عرفوا باننا نفاوضهم سرنا و نحمله ایاهم..."
این حدیث به بحث خبر ثقه بی ارتباط است. معنای ثقاتنا، وکلای ناحیه مقدسه است. این روایت هم موردش بحث وکالت است و هم در ذیل روایت می فرماید اینها اشخاصی هستند که ما اسرارمان را در اختیارشان می گذاریم و آنها را مامور می کنیم تا اسرارمان را به شیعیان منتقل کنند. اولا مجرد اینکه یک شخص راوی ثقه باشد باعث نمی شود که محرم اسرار اهل بیت باشد و ثانیا مجرد اینکه شخص راوی ثقه باشد مامور انتقال اسرار به شیعیان اهل بیت نمی شود.
شبیه این تعبیر در حکم وکالتی که از برخی ایمه نسبت به برخی اشخاص صادر می شده وجود دارد که تعبیر جعلته ثقتی و امینی در آن بکار رفته. همانطور که پیداست وثاقت یک امر واقعی است نه جعلی و این نیز شاهدی است بر این که جعلته ثقتی به منظور اعطای یک منصب جعلی بیان شده است که همان وکالت است.
درس خارج اصول جلسه 98 مورخ 11 اردیبهشت 1402
"لا عذر لاحد من موالینا فی التشکیک فیما یودیه عنا ثقاتنا قد عرفوا باننا نفاوضهم سرنا و نحمله ایاهم..."
این حدیث به بحث خبر ثقه بی ارتباط است. معنای ثقاتنا، وکلای ناحیه مقدسه است. این روایت هم موردش بحث وکالت است و هم در ذیل روایت می فرماید اینها اشخاصی هستند که ما اسرارمان را در اختیارشان می گذاریم و آنها را مامور می کنیم تا اسرارمان را به شیعیان منتقل کنند. اولا مجرد اینکه یک شخص راوی ثقه باشد باعث نمی شود که محرم اسرار اهل بیت باشد و ثانیا مجرد اینکه شخص راوی ثقه باشد مامور انتقال اسرار به شیعیان اهل بیت نمی شود.
شبیه این تعبیر در حکم وکالتی که از برخی ایمه نسبت به برخی اشخاص صادر می شده وجود دارد که تعبیر جعلته ثقتی و امینی در آن بکار رفته. همانطور که پیداست وثاقت یک امر واقعی است نه جعلی و این نیز شاهدی است بر این که جعلته ثقتی به منظور اعطای یک منصب جعلی بیان شده است که همان وکالت است.
درس خارج اصول جلسه 98 مورخ 11 اردیبهشت 1402