18-ارديبهشت-1402, 20:04
شهید صدر گفته شما چه مرحوم آخوند چه مرحوم نائینی که قائل به جعل حجیت و جعل علمیت شدید، بیان را عوض کردید. . نگفتید وجوب جعل شده که مثلین شود یا نمیگویید حرمت جعل شده که ضدین شود، بلکه این تعویض سیاقت است که اثری ندارد. ما میگوییم این حکم وضعی که مولی جعل کرده، به دلیل این است که در عمل مکلف تاثیرگذار باشد و نباید لغو باشد. اگر گفته خبر ثقه حجةٌ، برای این است که موقف عملی مکلف را مشخص کند که چه باید کند. وقتی که چنین تاثیری در مقام عمل دارد، پس این حکم دارای یک پشتوانه مولویت یا اراده و کراهت میباشد و همان محاذیر بازمیگردد. مثلا زراره گفته نماز جمعه واجب است ولی در واقع حرام است. حکم واقعی حرمت است و طلب ترک است و کراهت، اما شارع فرموده خبر زراره حجت است. درست است که نگفته خبر زراره واجب است ولی فرموده به خبرش عمل کن. این برو و نرو با هم تنافی دارد.
اشکال استاد
اما به نظر میرسد لازم نیست که در وراء جعل حجیت، اراده وجود داشته باشد. آخوند گفته جعل حجیت به غرض تنجز و تعذر بوده. درست است که حکم وضعی باید اثر داشته باشد و گرنه لغو میشود اما اینکه لب تمام احکام وضعیه، ارادات و کراهت هستند، نادرست است. در مثل حجیت میگوییم حجیت جعل شده یعنی جعل شده تا بتواند با آن احتجاج کند و مولی نگفته عمل کن بلکه مکلف میتواند احتیاط کند. حجة گاهی ترخیصی است و عبد میتواند احتجاج کند و گاهی مولی میتواند احتجاج کند. حجت یعنی ما یقتضی التنجز و اگر مخالفت واقع شد، عقاب مولی صحیح میشود. در موالی عرفیه همین است که یک بار طلبها را بیان کردیم و بعد حجت بر آنها قرار میدهند تا از عقوبت مولی خارج شود. عقل میگوید حکم واقعی ممکن است باشد و شارع نیز حجت قرار داده پس باید عبد عقاب محتمل را دفع کند تا مولی احتجاج نکند. پس وقتی یک بار طلب شد دیگر طلب نمیکند
درس خارج اصول جلسه 120 تاریخ 17 اردیبهشت ماه 1402
اشکال استاد
اما به نظر میرسد لازم نیست که در وراء جعل حجیت، اراده وجود داشته باشد. آخوند گفته جعل حجیت به غرض تنجز و تعذر بوده. درست است که حکم وضعی باید اثر داشته باشد و گرنه لغو میشود اما اینکه لب تمام احکام وضعیه، ارادات و کراهت هستند، نادرست است. در مثل حجیت میگوییم حجیت جعل شده یعنی جعل شده تا بتواند با آن احتجاج کند و مولی نگفته عمل کن بلکه مکلف میتواند احتیاط کند. حجة گاهی ترخیصی است و عبد میتواند احتجاج کند و گاهی مولی میتواند احتجاج کند. حجت یعنی ما یقتضی التنجز و اگر مخالفت واقع شد، عقاب مولی صحیح میشود. در موالی عرفیه همین است که یک بار طلبها را بیان کردیم و بعد حجت بر آنها قرار میدهند تا از عقوبت مولی خارج شود. عقل میگوید حکم واقعی ممکن است باشد و شارع نیز حجت قرار داده پس باید عبد عقاب محتمل را دفع کند تا مولی احتجاج نکند. پس وقتی یک بار طلب شد دیگر طلب نمیکند
درس خارج اصول جلسه 120 تاریخ 17 اردیبهشت ماه 1402