28-مهر-1402, 21:54
(آخرین تغییر در ارسال: 28-مهر-1402, 22:14 توسط Payam_Khajei.)
بحث در این است که آیا تکبیر قبل از رکوع واجب است یا مستحب است؟
برخی مثل مرحوم سلار و همینطور ظاهر انتصار سید مرتضی و محکی از ابن ابیعقیل وجوب آن است ولی مشهور قائل به استحباب آن شدند.
برای اثبات وجوب به دو صحیحه زراره استدلال شده است:
1. در یک صحیحه زراره امام فرمودند إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَرْكَعَ فَقُلْ وَ أَنْتَ مُنْتَصِبٌ اللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ ارْكَعْ [وَ قُلِ اللَّهُمَّ لَكَ رَكَعْتُ وَ لَكَ أَسْلَمْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْت.....مشتمل بر مستحبات بوده و فراز ابتدایی در سیاق مستحبات است. که این مورد گفتیم ظهور در وجوب ندارد چون سیاق، سیاق بیان آداب مستحبه رکوع است. ]
2. در صحیحه دیگر زراره فرمودند: اذا اردت ان ترکع و تسجد فارفع یدیک و کبر ثم ارکع و اسجد.
به نظر ما این صحیحه دوم زراره ظهوری ندارد دراینکه صحیحه مستقله است از آن صحیحه سابقه. نقل به معنا در آن زمان رایج بود، از خود امام هم سؤال کردند فرمود اشکال ندارد.
به قول آقای بروجردی میفرمودند خیلی از موارد تعدد روایات بخاطر نقل به معناست، یک روایت است چند جور نقل به معنا شده. آن وقت اینجا ما بگوییم غیر از آن حدیث قبلی است که مشتمل بر مستحبات بود و سیاقش سیاق مستحبات بود این حدیث دیگری است که سیاقش سیاق مستحبات نیست همچون ظهوری ندارد.
زراره مگر چه کرد؟ زراره همان حدیث را نقل کرد در یک جا با ضمیمه آن اوامر استحبابی، اینجا آن اوامر استحبابی مفصل را حذف کرد فقط این امر مشکوک را آورد که معلوم نیست واجب است یا مستحب، آیا زراره بررسی کرد که اگر اینجور نقل کنم استظهار وجوب میشود؟ ... اینطور که راوی در نقل به معنا به ذهن ساذج بدویاش میبیند که کم که نگذاشت، این مطلب را امام داشت او هم نقل میکند بیشتر از این را نقل نمیکند، همین مقدار در جواز نقل به معنا کافی است. و الا بعد النظر الدقیق ببیند آیا این نقل او با حدیث امام اختلافی پیدا کرد یا نکرد اینکه لازم نیست چون انسان در نقل به معنا به همان نظر ابتدایی ساذج حساب میکند که این نقل به معنایش مخل به معنای حدیث هست یا نیست، اگر دید مخل نیست نقل میکند، بیش از این بر راوی لازم نیست.
* درس خارج فقه، 22 مهر 1402
برخی مثل مرحوم سلار و همینطور ظاهر انتصار سید مرتضی و محکی از ابن ابیعقیل وجوب آن است ولی مشهور قائل به استحباب آن شدند.
برای اثبات وجوب به دو صحیحه زراره استدلال شده است:
1. در یک صحیحه زراره امام فرمودند إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَرْكَعَ فَقُلْ وَ أَنْتَ مُنْتَصِبٌ اللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ ارْكَعْ [وَ قُلِ اللَّهُمَّ لَكَ رَكَعْتُ وَ لَكَ أَسْلَمْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْت.....مشتمل بر مستحبات بوده و فراز ابتدایی در سیاق مستحبات است. که این مورد گفتیم ظهور در وجوب ندارد چون سیاق، سیاق بیان آداب مستحبه رکوع است. ]
2. در صحیحه دیگر زراره فرمودند: اذا اردت ان ترکع و تسجد فارفع یدیک و کبر ثم ارکع و اسجد.
به نظر ما این صحیحه دوم زراره ظهوری ندارد دراینکه صحیحه مستقله است از آن صحیحه سابقه. نقل به معنا در آن زمان رایج بود، از خود امام هم سؤال کردند فرمود اشکال ندارد.
به قول آقای بروجردی میفرمودند خیلی از موارد تعدد روایات بخاطر نقل به معناست، یک روایت است چند جور نقل به معنا شده. آن وقت اینجا ما بگوییم غیر از آن حدیث قبلی است که مشتمل بر مستحبات بود و سیاقش سیاق مستحبات بود این حدیث دیگری است که سیاقش سیاق مستحبات نیست همچون ظهوری ندارد.
زراره مگر چه کرد؟ زراره همان حدیث را نقل کرد در یک جا با ضمیمه آن اوامر استحبابی، اینجا آن اوامر استحبابی مفصل را حذف کرد فقط این امر مشکوک را آورد که معلوم نیست واجب است یا مستحب، آیا زراره بررسی کرد که اگر اینجور نقل کنم استظهار وجوب میشود؟ ... اینطور که راوی در نقل به معنا به ذهن ساذج بدویاش میبیند که کم که نگذاشت، این مطلب را امام داشت او هم نقل میکند بیشتر از این را نقل نمیکند، همین مقدار در جواز نقل به معنا کافی است. و الا بعد النظر الدقیق ببیند آیا این نقل او با حدیث امام اختلافی پیدا کرد یا نکرد اینکه لازم نیست چون انسان در نقل به معنا به همان نظر ابتدایی ساذج حساب میکند که این نقل به معنایش مخل به معنای حدیث هست یا نیست، اگر دید مخل نیست نقل میکند، بیش از این بر راوی لازم نیست.
* درس خارج فقه، 22 مهر 1402