امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اشکال به جریان استصحاب در تفصیل بین ترکیب عطفی و نعتی
#1
إذا كان هناك ماءان أحدهما كر و الآخر قليل‌ و لم يعلم أن أيهما كر فوقعت نجاسة في أحدهما معينا أو غير معين لم يحكم بالنجاسة و إن كان الأحوط في صورة التعين الاجتناب.)(العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج‌1، ص: 38)
آقای خویی در مورد جریان استصحاب سببی  برای دفع اشکال مثبتیت استصحاب در اینجا می فرمایند: گاهی موضوع مرکب است و ترکیب عطفی است و گاهی ترکیب نعتی است. اگر ترکیب عطفی باشد، دو وجود داریم که مجموع آنها موضوع است و مستصحب یکی از آنها است اما اگر ترکیب نعتی و یک وجود باشد، یعنی همان مستصحَب، موضوع ذو اثر شرعی است پس مثبتیت پدید نمی آید. بنابراین ما در اینجا ملاقات را بالوجدان داریم و عدم کریت را هم با اصل بدست می آوریم و حکم به انفعال می کنیم.(موسوعة الإمام الخوئی جلد 2 صفحه 197و198).
اشکال به ضم وجدان به اصل
 أولا دلیل استصحاب، لفظی است و تطبیق ادله لفظیه با عرف است و اگر عرف گفت عطفی و نعتی با هم فرق دارند حرف شما خوب است اما وقتی به ارتکاز عرفی مراجعه می کنیم، بین این که حسن آمد و حسین آمد و حسن با حسین آمدند، تفاوتی وجود ندارد.
ثانیا این که می خواهید موضوع را عطفی یا نعتی بدانید، از لسان روایت کشف می کنید و این در صورتی صحیح است که در لسان دلیل، به صورت عطفی نقل شده، امام هم به صورت عطفی گفته باشد و اگر به صورت نعتی نقل شده، امام هم نعتی گفته باشد اما طبق مبنای خود شمای آقای خوئی، عمده روایات نقل به معنی است و آن مقدار چیزی که عرفا تفاوت ایجاد می کند، راوی هم رعایت می کند و إلا به وثاقتش خلل وارد می شود اما آن مقداری که در عرف تفاوتی وجود ندارد، راوی ناقل به معنی ملزم به رعایتش نیست چون به وثاقتش ضرر نمی زند پس شما نمی توانید بگویید راوی عطفی گفته پس امام هم عطفی گفته است.
ثالثا ما قائل به خطابات قانونیه هستیم پس حکم روی طبیعت رفته و مولی در مقام إنشاء حکم کاری با حصه های تحت آن طبیعت ندارد که به یک وجود موجودند یا دو وجود. مولی حکم را روی طبیعی ملاقی با کر آورده و این که آنها در خارج به یک وجود موجودند یا دو وجود، برای بحث متعلق و جعل مولی نیست. لذا عطفی باشد که به دو وجود موجود باشد یا نعتی که به یک وجود موجود است، در هر دو صورت مثبت است چون در جعل مولی به نحوه وجود آنها در خارج کار نداریم و خارج به طور کلی ظرف سقوط تکلیف است نه ثبوت تکلیف. حیثیات خارجیه طبق مبنای ما، تأثیری در إنشاء و فعلیت ندارند و برای تنجز هستند. این حرف های آقای خوئی اگر هم درست باشد، بر اساس انحلال تصویر دارد چون در انحلال است که فعلیت روی آن می رود که آیا در خارج به یک وجود موجود است یا به دو وجود.
پس اصل مثبت برای ما هیچ استثنائی ندارد حتی خفاء واسطه و جلاء واسطه که شیخ و آخوند می گویند.( درس خارج فقه، جلسه 16 30 مهر 1402)
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تقدم استصحاب غالب عرفی بر استصحاب در مغلوب عرفی علی آمنی 11 649 23-آبان-1402, 07:14
آخرین ارسال: خیشه
  اشکال به قاعده میرزائیه علی آمنی 0 129 3-آبان-1402, 11:04
آخرین ارسال: علی آمنی
  اشکال به جواز در صحیحه علی بن جعفر به خاطر خروج از محل ابتلاء علی آمنی 2 230 4-خرداد-1402, 18:50
آخرین ارسال: علی آمنی
  اشکال به تعویض سند در روایت ابو مریم انصاری علی آمنی 0 151 18-اسفند-1401, 10:21
آخرین ارسال: علی آمنی
  جریان اصل عدم زیاده در صحیحه ابن بزیع علی آمنی 0 317 28-آذر-1401, 16:51
آخرین ارسال: علی آمنی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان