شیخ انصاری در مکاسب محرمه ذیل روایت ثمن الکلب الذی لا یصید سحتٌ نتیجه می گرفت که پس ثمن مطلق کلاب سحت نیست. این همان وصف فی الجملة است. یعنی وقتی شما وصف فی الجملة قائل بودید، درست است که سحت را به خصوص لایصید منحصر نمی کنید و ممکن است ثمن چند کلب دیگر هم باشد مانند کلب هراش. اما این که همه کلاب سحت باشند را نمی پذیرید.
لذا متوجه می شوید اشکالی که خیلی ها در مکاسب محرمه به شیخ می کنند که تو در مطارح الأنظار مفهوم وصف را انکار کردی پس چرا از ثمن الکلب الذی لا یصید سحت نتیجه می گیری که ثمن همه کلاب سحت نیست، این اشکال وارد نیست چون شیخ انصاری مفهوم بالجملة را انکار کرده است و آن چیزی که اینجا از آن استفاده می کند مفهوم فی الجملة است و اینها منافاتی ندارند. پس مفهوم وصف فی الجملة اطلاق یا عموم را رد می کند اما انحصار را اثبات نمی کند و لذا این که حکم ما چند حصه دیگر از طبیعت را هم بگیرد اشکال ندارد.
مراجعه کنید به خارج مکاسب محرمه آقای منتظری در بحث سگ. ایشان می گویند خرید و فروش سگ مواد یاب حرام نیست چون اصلا اطلاقی در حرمت کلاب نداریم چرا که روایت ثمن الکلب الذی لا یصید سحت نشان می دهد که ادله حرمت خرید و فروش سگ، اطلاقی ندارد. این روایت نشان می دهد که طبیعی کلاب حرمت ندارد لذا اگر سگی منفعت محلله غالبه داشته باشد مانند سگ زنده یاب، بیع آن اشکالی ندارد.
اما کسانی که مفهوم وصف فی الجملة را قبول ندارند، از این روایت مفهوم نمی گیرند و اطلاق ادله حرمت کلاب به قوت خودش باقی است لذا می گویند سگ تازی و گله و نگهبان که دلیل خاص دارند تخصیص می خورند و بقیه سگ ها تحت ادله حرمت بیع باقی می مانند.(درس خارج اصول جلسه 53 11 دی 1402)