امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دليل مشهور در لزوم نياز علوم به موضوع
#1
دليل مشهور در لزوم نياز علوم به موضوع
دليل مشهور دو مقدمه لازم دارد: يك مقدمه‌اش اينست كه «كل علم يترتب عليه غرض و فائدة» هر علمى فائده‌اى واحد بر آن مترتب و براى تحقق غرضى واحد تدوين شده است.
مقدمۀ دوم اين دليل اين است كه يك قاعده‌اى در فلسفه مورد بحث است و جلّ محققين آن قاعده را پذيرفته‌اند«الواحد لا يصدر الاّ من الواحد» شيئى كه اتصاف به وحدت پيدا كند، معلولى كه متصف به وحدت باشد، بايد علت آن هم واحد بوده و آن هم اتصاف به وحدت داشته باشد.آن وقت گفته‌اند كه ما اين دو را به هم ضميمه مى‌كنيم، يكى اين كه غرض و فايدۀ مترتبۀ بر هر علمى واحد است و ديگر اين كه «معلول واحد لا يكاد يصدر الا من الواحد»، كه هر علمى عبارت از مجموعۀ مسايل آن علم است. مثلا علم نحو چيست‌؟ مجموعۀ مسائل علم نحو كه «يقال انه علم النحو»، مجموعۀ مسايل علم صرف هكذا و همينطور ساير علوم.
پس ما مى‌بينيم آنچه كه مؤثر در اين غرض است و در اين شىء واحدى كه به عنوان غرض از آن تعبير مى‌شود، اين مسايل است. اينها مى‌گويند: اين مسائلى كه در هر علمى هست و هر مسأله‌اى مركب از موضوع و محمول و رابطه است، ما بايد يك جامعى بين اينها پيدا كنيم كه آن جامع، امر واحدى باشد كه مؤثر در غرض واحد و در معلول واحد است، آيا جامع بين محمولات را در باب قضايا مطرح كنيم يا جامع بين موضوعات را به حساب بياوريم يا جامع بين ربطها و نسبتها و ارتباطها را مطرح كنيم‌؟
در بادى امر هر سه محتمل است، براى اين‌كه در مسأله هر سه جهت وجود دارد، موضوع و محمول و ربط. آيا جامع بين محمولات، يا جامع بين موضوعات، يا جامع بين نسبتها، كدام مقصود است‌؟
اگر بخواهيم جامع بين محمولات را در نظر بگيريم، فرض اين است كه محمول در قضاياى حمليه عنوانش در رابطۀ با موضوع، عنوان عارض و معروض است، محمول نوعا عارض بر موضوع است و عرضى است كه موضوع اتصاف به آن پيدا مى‌كند: «زيد قائم» كه معنايش «زيد له القيام» است، يعنى اين موضوع اتصاف دارد به اين كه قيام بر او ثابت است، آيا درست است كه ما در مقام انتزاع جامع و به دست آوردن جامع، عارضها را ملاك قرار دهيم و معروضها را كنار بزنيم يا اين كه روى تقدّمى كه معروض بر عارض دارد، آن تقدم رتبى كه عنوان معروضيت اقتضا مى‌كند، اقتضا دارد كه ما معروض را مقدم بر عارض بداريم‌؟ لذا در مقام مقايسۀ بين موضوعات و محمولات، به لحاظ همين مسألۀ عارض و معروض، موضوعات را بايد مقدم بداريم.
از اينجا روشن مى‌شود كه موضوعات بر نسبتها هم تقدّم دارد، براى اين‌كه اولا نسبتها يك معانى حرفيّه هستند و معانى حرفيّه از استقلال برخوردار نيستند و ثانيا: نسبت هم عنوان تبعيت در آن وجود دارد، نسبت علاوۀ بر اين كه از موضوع تأخّر دارد، از محمول هم تأخّر دارد، نسبت در درجۀ سوم مطرح است، آن وقت چطور مى‌شود كه ما اين نسبتها را بتوانيم براى مسألۀ جامع، ملاك قرار دهيم‌؟
لذا انحصار پيدا مى‌كند مسأله به اين احتمال كه ما بايد جامع بين موضوعات مسائل را ملاحظه كنيم، جامع بين «الفاعل، المفعول، المضاف اليه» كه اينها موضوعات مسائل علم نحو است، بايد جامع بين اينها ملاحظه شود و جامع بين اينها هم مثلا كلمه و كلام است، بنابراين كه كلمه و كلام، تعددى در آن وجود نداشته باشد و يك شىء باشد كه خود اين هم يك بحثى است دربارۀ موضوع علم نحو. پس نتيجه اينطور شد كه ما مجبوريم يك جامعى بين موضوعات مسائل داشته باشيم كه عبارت است از موضوع علم.درس خارج ایت الله العظمی لنکرانی(ره)جلسه دوم
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  لزوم تفکیک بین حق حاکمیت و جواز حاکمیت محمود رفاهی فرد 2 1,238 12-دي-1400, 01:31
آخرین ارسال: سید محمد صادق رضوی
  لزوم توجه به مصادر کلامی در دست یابی به پیشینه ی مسائل فقهی محمود رفاهی فرد 0 459 24-آبان-1400, 13:54
آخرین ارسال: محمود رفاهی فرد
  موضوع شناسی و اجتهاد خطیب توانا 2 6,360 13-اسفند-1393, 23:10
آخرین ارسال: خطیب توانا
  موضوع نجاست در بدن پرنده، خود پرنده است نه خون موجود در بدن آن!!! meisam 1 4,615 6-اسفند-1393, 18:04
آخرین ارسال: خطیب توانا
  لزوم در عقود صادق مرادی 3 7,409 29-بهمن-1393, 18:55
آخرین ارسال: شهاب الدین
  وجه لزوم عمل به قوانین اشکذری 3 8,657 21-اسفند-1391, 11:34
آخرین ارسال: اشکذری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان