4-ارديبهشت-1403, 18:07
در شبهه مفهومیه مخصص منفصل دوران بین اقل و اکثر، علماء مقتضی و مانع درست می کنند و به عام تمسک می کنند اما در شبهه مصداقیه مخصص منفصل دوران بین اقل و اکثر، می گویند موضوع ضیق است (عالم عادل) و نمی توان به عام تمسک کرد.
جواب استاد احمدی شاهرودی
آقای احمدی شاهرودی، قائل به خطابات قانونیه یا تام و ناقص نیست بلکه انحلالی خالص مانند میرزای نائینی هستند بلکه حتی مدل شهید صدر هم قائل به انحلال نیستند که بگویند متوهم عرفی انحلال است. ایشان در درس خارج خود این گونه جواب داده اند وقتی عام می آید در همان مرحله فعلیت، منحل به افراد می شود و به همین دلیل جایی که دلیل اظهر آمد، در حد اظهر تخصیص می خورد و وقتی دلیل اظهر نیامد، به ظهور اخذ می شود. توضیح مجدد: جعل واحد است و بروی طبیعت است اما فعلیت روی افراد است و وقتی مولی عام را می گوید به تعداد افراد، منحل می شود. وقتی مخصص منفصل می آید، اگر اظهر باشد، جلوی عام را میگیرد و آن را ضیق می کند و اگر اظهر نبود، عام منجَّز می شود.
اشکال
این بیان ایشان به نظر بنده شبهه مفهومیه را درست می کند اما شبهه مصداقیه را درست نمی کند. بنا بر انحلال، همین بیان را می توان در شبهه مصداقیه نیز آورد که عام، در فعلیت منحل به افراد می شود و اگر اظهر از عام آمد، باید به مخصص عمل شود و اگر اظهر نیامد باید به عام عمل کرد. در حالی که ایشان در مصداقیه، به عام عمل نمی کند. پس لازمه استدلال ایشان، وحدت حکم شبهه مفهومیه و مصداقیه است در حالی که ایشان قائل به تفاوت هستند و این تفکیک، با خطابات قانونیه به راحتی پاسخ داده می شود اما با انحلالی مدل میرزا و ایشان قابل جواب نیست.( درس خارج اصول جلسه90، 2اردیبهشت 1403)
جواب استاد احمدی شاهرودی
آقای احمدی شاهرودی، قائل به خطابات قانونیه یا تام و ناقص نیست بلکه انحلالی خالص مانند میرزای نائینی هستند بلکه حتی مدل شهید صدر هم قائل به انحلال نیستند که بگویند متوهم عرفی انحلال است. ایشان در درس خارج خود این گونه جواب داده اند وقتی عام می آید در همان مرحله فعلیت، منحل به افراد می شود و به همین دلیل جایی که دلیل اظهر آمد، در حد اظهر تخصیص می خورد و وقتی دلیل اظهر نیامد، به ظهور اخذ می شود. توضیح مجدد: جعل واحد است و بروی طبیعت است اما فعلیت روی افراد است و وقتی مولی عام را می گوید به تعداد افراد، منحل می شود. وقتی مخصص منفصل می آید، اگر اظهر باشد، جلوی عام را میگیرد و آن را ضیق می کند و اگر اظهر نبود، عام منجَّز می شود.
اشکال
این بیان ایشان به نظر بنده شبهه مفهومیه را درست می کند اما شبهه مصداقیه را درست نمی کند. بنا بر انحلال، همین بیان را می توان در شبهه مصداقیه نیز آورد که عام، در فعلیت منحل به افراد می شود و اگر اظهر از عام آمد، باید به مخصص عمل شود و اگر اظهر نیامد باید به عام عمل کرد. در حالی که ایشان در مصداقیه، به عام عمل نمی کند. پس لازمه استدلال ایشان، وحدت حکم شبهه مفهومیه و مصداقیه است در حالی که ایشان قائل به تفاوت هستند و این تفکیک، با خطابات قانونیه به راحتی پاسخ داده می شود اما با انحلالی مدل میرزا و ایشان قابل جواب نیست.( درس خارج اصول جلسه90، 2اردیبهشت 1403)