بسم الله الرحمن الرحیم
می خواستم نکته ای را عرض کنم که از آن عفلت شده است. حدیثی که شما از دلائل نقل نموده اید را بنده حدود سه روز پیش برای اولین بار دیدم و برایم عجیب بود. به دلایل زیر:
اول.این حدیث را البته با تغییراتی مرحوم مجلسی از ارشاد القلوب دیلمی نقل می کنند. در حالی که این حدیث در ارشادی که امروزه در دست ما می باشد نیست و این بسیار عجیب بود. البته درباره ی جلد دوم ارشاد القلوب هم آقا بزرگ و هم مرحوم بهبودی نظراتی دارند که احتمالا درست است.
دوم. اساسا چه محمد بن هارون ثقه باشد چه نباشد سند این حدیث صحیح نیست. سند حدیث معلل است. آن هم به خاطر این قسمت:أَحْمَدُ ابْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْبَرْقِيِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ الْقُمِّيِّ.
البته بنده دلائل الامامه را در اختیار ندارم ولی علامه مجلسی یک حدیث دیگر هم از دلائل آورده است که همین مشکل را دارد. لذا اصولا سند مضطرب است هر چند که متن شاید درست باشد.
می خواستم نکته ای را عرض کنم که از آن عفلت شده است. حدیثی که شما از دلائل نقل نموده اید را بنده حدود سه روز پیش برای اولین بار دیدم و برایم عجیب بود. به دلایل زیر:
اول.این حدیث را البته با تغییراتی مرحوم مجلسی از ارشاد القلوب دیلمی نقل می کنند. در حالی که این حدیث در ارشادی که امروزه در دست ما می باشد نیست و این بسیار عجیب بود. البته درباره ی جلد دوم ارشاد القلوب هم آقا بزرگ و هم مرحوم بهبودی نظراتی دارند که احتمالا درست است.
دوم. اساسا چه محمد بن هارون ثقه باشد چه نباشد سند این حدیث صحیح نیست. سند حدیث معلل است. آن هم به خاطر این قسمت:أَحْمَدُ ابْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْبَرْقِيِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ الْقُمِّيِّ.
البته بنده دلائل الامامه را در اختیار ندارم ولی علامه مجلسی یک حدیث دیگر هم از دلائل آورده است که همین مشکل را دارد. لذا اصولا سند مضطرب است هر چند که متن شاید درست باشد.