امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» استصحاب(ملحقات/أصالة الصحّه)
#7
1395/2/27

ادامه بحث در جهت سوم (بررسی جریان أصاله الصحه در موارد شک در أرکان)
مقام اول: معاملات..
نظر مرحوم شیخ انصاری و دلیل آن.
اشکال مرحوم خوئی در مصباح الاصول به کلام مرحوم شیخ..
کلام استاد
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ادامه بحث در جهت سوم (بررسی جریان أصاله الصحه در موارد شک در أرکان)
بحث در جهت ثالثه بود، و عرض شد در دو مقام بحث است، مقام اوّل در عقود و ایقاعات، و مقام دوم در غیر عقود و ایقاعات.
مقام اول: معاملات
اما مقام اول که آیا جاری می­شود مطلقاً چه شک در ارکان عقد باشد، یا غیر ارکان؛ یا اینکه در خصوص آنجائی که ارکان عقد من حیث الإیجاب و القبول، و من حیث المتعاقدین، و من حیث العوضین، محرز باشد، که ظاهر کلمات مرحوم محقّق ثانی و علّامه است؛ و یا اینکه یک بینابینی است، نه به وسعت نظر اوّل که شک و لو در ارکان هم باشد؛ البته باید یک چیزی وجود داشته باشد که قابلیت ترتّب اثر را داشته باشد؛ قطعاً کسی نمی­گوید در جائی که اصلاً شک داریم آیا ما هو القابل لترتب الأثر، صادر شده است، باز اصاله الصحه جاری کنیم؛ مثلاً حرفی زده و نمی­دانیم که آیا شوخی بوده یا بیع و شراء می­کرده است. نظر دوم نقطه مقابل این نظر است، که نظر محقّق ثانی است، که مرحوم شیخ متعرّض آن شده است. نظر سوم بینابین است که حدّ وسط است، و در این حدّ وسط هم چند نظر است؛ یک نظر، نظری است که مستفاد از مجموع کلمات شیخ انصاری است.
نظر مرحوم شیخ انصاری و دلیل آن
از مجموع کلمات مرحوم شیخ انصاری استفاده می­شود که اصاله الصحه را در جائی که عقد عرفیّت داشته باشد، جاری می­داند. موردی که هم عقلاء می­گویند عقد است، و عرف صدق عقد را قبول دارد، و جای ظاهر حال داشته باشد؛ (عقد عرفی احراز شود و جای ظاهر حال باشد)، فرموده اگر در جائی عرفیّت آن احراز نشده است، مثل اینکه نسبت به عوضین شک داریم آیا مثمن، مالیّت داشته یا نه، که اگر مالیّت نداشته باشد، عرف آنرا بیع نمی­دانند، فرموده در اینجا اصاله الصحه جاری نمی­شود؛ یا شاید عرف بیع طفلی را که ممیّز هست، ولی هنوز مراهق نشده است، عرف بیعش را بیع نمی­داند، اگر احراز نکردیم منشأ شک ما این است که آیا متعاقدین صغری چنینی داشته­اند یا نداشته­اند، بیع عرفی را احراز نکرده­ایم. اما اگر مراهق است، و شک داریم که بیعش را در حال بلوغ آورده یا قبل از بلوغ، أصاله الصحه جاری می­شود؛ شک در قابلیّت متعاقدین است لا عرفاً. مرحوم شیخ برای جریان اصاله الصحه، صدق عنوان معامله را عرفاً شرط می­کند؛ و شرط می­کند که ظاهر حال هم مجال داشته باشد. ممکن است یک جائی بیع عرفی صدق  بکند، ولی ظاهر حال نباشد؛ عقدی می­کند که خلاف ظاهر حال است؛ اگر ظاهر حال به کمکش نیامد، جای اصاله الصحه نیست، و لو عرفاً بیع صدق می­کند.
دلیل نظر مرحوم شیخ: فرموده اطلاق ادلّه (سیره، اجماع، اختلال نظام) اینجا را می­گیرد؛ اگر احراز کردیم صدق عقد را عرفاً، و ظاهر حال هم مساعد است، جای اصالة الصحه است، و لو تمامیّت ارکان عقد را من حیث الإیجاب و القبول، من حیث المتعاقدین، و من حیث العوضین، احراز نکرده باشیم. دلیلش سیره و اطلاق ادلّه سابقه است.
اشکال مرحوم خوئی در مصباح الاصول به کلام مرحوم شیخ
مرحوم خوئی در مصباح الاُصول[1] به کلام مرحوم شیخ، اشکال کرده است که سیره اطلاق ندارد، و ادلّه سابقه اطلاق ندارد؛ بعض آن مثال­هائی را که شیخ زده است، با اصاله الصحه درست نمی­کنیم، بلکه با قاعده ید و سوق المسلمین درست می­کنیم. شخصی که مالی را می­فروشد و شک داریم ملکش هست یا نه، ایشان نسبت داده به شیخ که اینجا سیره بر جریان اصاله الصحه است؛ فرموده این استشهاد شیخ، درست نیست؛ چون در اینجا که حکم به صحت می­کنیم، به قاعده ید است، که ید اماره ملکیّت است. فرموده شاهدی که بر مسأله است، این است کسی که ادّعا می­کند من وکیل هستم در فروش خانه، و یا در طلاق زید، و عقدی انجام داده و شک در وکالت داریم، شک داریم در صحت عقد از جهت اینکه آیا عاقد قابلیّت دارد یا ندارد؛ که در اینجا سوق و ید نداریم، و هیچ کس اصاله الصحه را جاری نمی­کند؛ در شک در وکالت، که شک در ولایت عاقد داریم، مجالی برای اصاله الصحه نیست؛ مثال شما، مثال محل بحث نیست؛ و مثال محل بحث همانی است که ما می­گوئیم، و با اینکه عقد صدق می­کند، و ظاهر حال هم هست؛ ظاهر حال مسلمان که می­گوید من وکیل هستم، این است که دروغ نمی­گوید، ولی اصاله الصحه جاری نیست، سیره عقلاء و سیره متشرّعه هم بر اصاله الصحه نداریم، پس عمومیّتی که شیخ فرموده است، دلیل بر آن نداریم.
کلام استاد
این فرمایش مصباح را در کلام مرحوم شیخ پیدا نکردیم که شیخ در کجا استشهاد کرده به اینکه شک بکنیم مالک است یا نه، و این شک در ارکان است؛ آنی که شیخ مثال زده این است که یک عقدی است، و یک نفر ادّعا می­کند که در زمان عقد، من صغیر بودم، و آن دیگری می­گوید که تو کبیر بودی؛ و اینجا صحبت ید و سوق نیست، و مثال محل کلام است؛ الآن ما قابلیّت متعاقدین را احراز نکرده­ایم، ولی مع ذلک عقلاء اینجا اصاله الصحه را جاری می­کنند. یا شخصی ضامن شده و مضمون له، پرداخت نکرد، و باید این ضامن بدهد، و ادّعا می­کند که در زمان ضمانت، من صغیر بودم، که کسی قبول  نمی­کند. در این امثله همین جور است. حتی ادّعای ما این است که در مثال مرحوم خوئی هم اگر کسی پیدا شود، و وکالةً یک چیزی را بفروشد، با او معامله می­کنند، البته باید ظاهر حالش وجود داشته باشد. خصوصاً اگر اوّلش این التفات را نداشتند، و بعد از معامله، فهمیدند که مال مردم است، و شک کردند وکالت داشته یا نه، بنا را بر صحت می­گذارند.
در ذهن ما این است که فرمایش شیخ که فرموده سیره عام است، عنوان احراز بشود عرفاً حتّی و لو ظاهر حال هم نباشد، و همین مقدار که قرینه بر خلافش  نباشد، و جای احتیاط  نباشد، عقلاء اصل را جاری می­کنند؛ اینکه در مصباح الاصول و قبل از ایشان مرحوم نائینی تفصیل داده­اند، فرموده­اند منشأ شک یکی از سه امر است، یا قابلیّت عاقد است؛ یا قابلیّت مورد است، و یا اینکه قابلیّت فاعل و مورد، محرز است، ولی شک در شرایط تأثیر عقد داریم؛ که اگر شک در قابلیّت فاعل یا مورد است، اصاله الصحه جاری نیست، و اگر شک در تأثیر عقد است، بعد از فراغ از قابلیّت فاعل و مورد، اصالة الصحه جاری است. مثلاً شخصی مال شخص آخر را می­فروشد، و شک داریم در قابلیّت عاقد که آیا وکیل است یا نه، یا شک داریم ولایت دارد یا ندارد، یا شخصی عین موقوفه را می­فروشد، و شک داریم متولّی شرعی هست یا نه، یا شخصی ادّعا می­کند که این فرزند من است، و من ولایت دارم بر مالش، ولی ما شک داریم آیا پدر او هست، تا ولایت داشته باشد، یا نیست تا نداشته باشد؛ بلکه بالاتر یک معامله­ای را پدر انجام می­دهد، و شک داریم این معامله به ضررش است، تا ولایت نداشته باشد، یا ضرر ندارد، تا ولایت داشته باشد. یا بعضی آوقات شک می­کنیم اصلاً شرایطی که ولی گفته است، برای متولی هست یا نه، که اعتناء نمی­کنیم. اینکه باید احراز بکنیم ولایت عاقد را که مرحوم نائینی و مرحوم خوئی می­فرمایند، این گفتنی نیست، و سبب می­شود خیلی از جاها ما گیر بکنیم، در خیلی از موارد در ولایت شک داریم، ولی می­گوئیم معامله صحیح است.
سؤالی که در اینجا مطرح می­شود این است که اگر ولایت فاعل را احراز بکنیم، پس در چه مواردی شک در ولایت عاقد داریم. فرموده در صورتی که بدانیم ولایت دارد، ولی شک داریم که عقد را عن اختیارٍ خوانده است یا عن اکراه خوانده است، اختیار شرط تأثیر عقد است، و ربطی به ولایت عاقد ندارد.
قسم دوم شک در صحت عقد از باب قابلیّت مورد است، مثل اینکه نمی­دانیم آنی را که فروخته، خمر بوده است یا خلّ؛ ایشان فرموده اگر شک دراید در قابلیّت مورد باز جای اصاله الصحه نیست؛ آنی که فروخته­ای عین موقوفه را بدون مسوّغ فروخته است، یا مال خودش بوده است، چون احراز قابلیّت مورد نکرده­اید، جای اصاله الصحه نیست؛ بله اگر مال خودش را فروخته است، و شک داریم آیا در زمان بیع، معلوم بوده است یا نه، که این شرط مبیع است، و اصاله الصحه جاری است. یا شک داریم مثلاً بمثل بوده یا مع التفاضل، که اینجا هم اصاله الصحه جاری است. شک در قابلیّت مورد (عوضین) مجرای اصاله الصحه نیست، چون دلیل ما بر اصاله الصحه، سیره عقلاء و متشرّعه است، و دلیل لبّی است، و قدر متقّنش  آنجاست که اصل قابلیّت مورد محرز بشود، کما اینکه قدر متیقّنش آنجاست که قابلیّت فاعل هم محرز بشود.
و لکن در ذهن ما این است که در سیره عقلاء، این دقّت­ها نیست، اینکه احراز بکنند قابلیّت مورد را و بعد اصالة الصحه را جاری بکنند، یک نوع تدقّق است، که سیره عقلاء از آن بریء است. حقّ با مرحوم شیخ است که فرموده اگر احراز بکنیم عنوان را، اصاله الصحه جاری است، چه قابلیّت فاعل و مورد را احراز بکنیم یا نه؛ البته قدر متیقّن قسم ثالث است، که قابلیّت عاقد و مورد محرز باشد، و منشأ شک ما در صحت و فساد این است که واجد شرایط تأثیر هست یا نیست؛ مثلاً اگر ماضویّت شرط است، شک در این بکنیم که عقد را به ماضی خوانده یا نه؛ یا در طلاق شک بکنیم که شاهد عادل حضور داشته یا نه؛ یا شک بکنیم آن دو نفر که شاهد طلاق بودند، عادل بودند یا عادل نبودند.
الإنصاف اینکه موارد شک در صحت و فساد از جهت قسم ثالث اکثر است، چون شرایط زیادتر از صلاحیّت فاعل و مورد هستند، و لو موارد شک از قسم ثالث بیشتر است؛ ولی شک از قسم اوّل و ثانی هم کثیر است؛ و همانطور که شیخ ادّعا کرده است اگر عرفا بگویند عقد برقرار شد، و شک بکنند که آیا این عقد صحیح برقرار شد، و لو صحیح عرفی، اصلاً قدر متیقّن عرف، در صحیح عرفی خودش هست؛ و ما توسه می­دهیم به صحیح شرعی. در ذهن ما این است که اگر عنوان را احراز بکنند، چیزی که قابلیّت ترتّب اثر را دارد، را احراز بکنند، و شک در صحت بکنند، اصاله الصحه را جاری می­دانند. هر گاه عقدی یا ایقاعی از شخصی صادر شود، و قابلیّت ترتّب اثر را داشت، و شک داشته باشند که آیا ما هو الدّخیل در آن اثر، محقَّق بود یا نه، بنا را بر تحقّق می­گذارند. و لعلّ آن قول اوّلی هم که گفتیم سعه دارد، مرادش همین است که باید یک چیزی که عرف آن را عقد می­داند، باشد؛ بعید است که دیگر أوسع از این باشد.
 
 

[1] - مصباح الأصول ( طبع موسسة إحياء آثار السيد الخوئي ) ؛ ج‏2 ؛ صص: 396 – 395 (و أمّا ما ذكره الشيخ (قدس سره) من قيام السيرة على ترتيب الآثار على المعاملات الصادرة من الناس في الأسواق مع عدم إحراز قابلية الفاعل، فهو و إن كان مسلّماً، إلّا أنّه من جهة قاعدة اليد، فانّه لولاها لما استقام للمسلمين‏ سوق، فلا ربط له بأصالة الصحة.
و إن شئت قلت: قابلية الفاعل في الموارد المذكورة محرزة بقاعدة اليد، لا أنّ أصالة الصحة جارية مع عدم إحراز القابلية، فالأمثلة المذكورة خارجة عن محل الكلام، و المثال المطابق لمحل الكلام هو الذي ذكرناه مما ليس مورداً لقاعدة اليد، و قد ذكرنا أنّ السيرة قائمة في مثله على عدم ترتيب الآثار، و لا أقل من الشك و هو كافٍ في المدعى، و لذا لو أنكر عمرو توكيل زيد في الطلاق في المثال الذي ذكرناه، فانجرّ الأمر إلى الترافع يحكم بفساد الطلاق، إلّا أن تثبت الوكالة. و لو كانت أصالة الصحة جارية في أمثال المقام، لكان إثبات الفساد على عهدة الزوج، فيحكم بصحة الطلاق، إلّا أن يثبت الزوج عدم التوكيل و هو كما ترى).
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: استصحاب(ملحقات/أصالة الصحّه) - توسط احمدرضا - 9-خرداد-1395, 18:48

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  جریان استصحاب عدم وجوب مقدمه عند الشک فی الوجوب خیشه 10 3,621 22-آبان-1399, 00:48
آخرین ارسال: خیشه
  «تقریر»  استصحاب/خاتمه /تقدم استصحاب بر سائر اصول عملیه احمدرضا 9 15,020 9-خرداد-1395, 16:30
آخرین ارسال: احمدرضا
  مرحوم خوئي ره: استصحاب اماره است. اشکذری 0 3,353 23-بهمن-1394, 23:05
آخرین ارسال: اشکذری
  تفاوت زمان جریان استصحاب با زمان تعبد 89195 0 3,615 25-اسفند-1393, 19:26
آخرین ارسال: 89195
  نکته علمی:  اصلاح برداشت غلط از انکار جریان استصحاب در شبهه حکمیه اشکذری 0 3,774 7-اسفند-1393, 11:11
آخرین ارسال: اشکذری
  نکته علمی:  دفع اشکال از آخوند در چگونگی تطبیق استصحاب بر موضوعات فاقد اثر در زمان یقین اشکذری 0 3,756 7-اسفند-1393, 11:07
آخرین ارسال: اشکذری
  بررسی صحیحه اول زراره در استصحاب شیخ خوئی 0 6,128 6-اسفند-1393, 14:00
آخرین ارسال: شیخ خوئی
Star پیش مطالعه استصحاب (استاد گنجی) hadi 4 11,407 15-بهمن-1393, 20:42
آخرین ارسال: 83068
  استصحاب فقط در صورتی که بقاء حالت سابقه باعث تسهیل گردد جاری می شود اشکذری 3 9,598 30-مهر-1392, 00:28
آخرین ارسال: سلمانی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان