24-آبان-1395, 14:29
تعریف و تبیین اصل عدم
حكم به عدم شىء مسبوق به عدم
اصل عدم، حكم به عدم چيزى است كه قبلا نبوده، بعد از شك در اينكه آيا علتى آن را پديد آورده يا نه، زيرا همه چيزها (ماديات) سابقه عدم زمانى دارند؛ يعنى از نيستى و عدم پا به عرصه هستى و وجود گذاشته اند؛ بنابراين، براى پيدايش هر چيز بايد علتى وجود داشته باشد، ولى نيستى و عدم، به علت احتياج ندارد.
تفاوت اصل عدم و استصحاب عدم
الف: عدم نیاز به ارکان استصحاب
براى تمسك به اين قاعده كه اسم آن را اصل عدم يا قاعده عدم گذاشته اند، نيازى به اينكه در ذهن، يقين سابق و شك لاحق خلجان كند، وجود ندارد؛ بنابراين، اصل عدم و استصحاب عدم باهم فرق دارند و استصحاب در قلمرو قاعده عدم داخل نمىشود، گرچه برخى آن دو را يكى دانسته اند.
برخى از اصوليون، اصل عدم را اماره محسوب نموده و دليل آن را عقل و سيره عقلا دانسته اند.
ب: تفاوت در منشأ حجیت
اگرچه نتيجه اصل عدم و استصحاب عدمى يكى است و در هر دو، حكم به عدم شىء معين مشكوك الوجود مى شود، اما دليل حجيت اصل عدم، عقل است، چون عقل مى گويد براى اثبات وجود هر امرى بايد دليل اقامه كرد؛ درحالى كه دليل حجيت استصحاب فقط شرع است.
تفاوت اصل عدم و اصل برائت
الف: تفاوت در مجرا
مجراى اصل برائت، فقط شك در تكليف است؛ درحالىكه مجراى اصل عدم، شك در تكليف و شك در مكلف به است؛ در نتيجه، هر اصل برائتى، اصل عدم است، ولى هر اصل عدمى، اصل برائت نيست، و نسبت بين اين دو عموم و خصوص مطلق مىباشد.
ب: تفاوت در گستره موضوع
اصل استصحاب در مواردی جاری است که یک حکم شرعی وجود داشته باشد ولی اصل عدم چون یک حکم عقلی است، اعم از این است که تکلیفی در میان باشد و یا مورد بحث، از موضوعات بدون تکلیف باشد.
منابع:
فرهنگ نامه اصول فقه، ص198-199.
ابوالحسن محمدی، مبانی استنباط حقوق اسلامی، ص301.
حكم به عدم شىء مسبوق به عدم
اصل عدم، حكم به عدم چيزى است كه قبلا نبوده، بعد از شك در اينكه آيا علتى آن را پديد آورده يا نه، زيرا همه چيزها (ماديات) سابقه عدم زمانى دارند؛ يعنى از نيستى و عدم پا به عرصه هستى و وجود گذاشته اند؛ بنابراين، براى پيدايش هر چيز بايد علتى وجود داشته باشد، ولى نيستى و عدم، به علت احتياج ندارد.
تفاوت اصل عدم و استصحاب عدم
الف: عدم نیاز به ارکان استصحاب
براى تمسك به اين قاعده كه اسم آن را اصل عدم يا قاعده عدم گذاشته اند، نيازى به اينكه در ذهن، يقين سابق و شك لاحق خلجان كند، وجود ندارد؛ بنابراين، اصل عدم و استصحاب عدم باهم فرق دارند و استصحاب در قلمرو قاعده عدم داخل نمىشود، گرچه برخى آن دو را يكى دانسته اند.
برخى از اصوليون، اصل عدم را اماره محسوب نموده و دليل آن را عقل و سيره عقلا دانسته اند.
ب: تفاوت در منشأ حجیت
اگرچه نتيجه اصل عدم و استصحاب عدمى يكى است و در هر دو، حكم به عدم شىء معين مشكوك الوجود مى شود، اما دليل حجيت اصل عدم، عقل است، چون عقل مى گويد براى اثبات وجود هر امرى بايد دليل اقامه كرد؛ درحالى كه دليل حجيت استصحاب فقط شرع است.
تفاوت اصل عدم و اصل برائت
الف: تفاوت در مجرا
مجراى اصل برائت، فقط شك در تكليف است؛ درحالىكه مجراى اصل عدم، شك در تكليف و شك در مكلف به است؛ در نتيجه، هر اصل برائتى، اصل عدم است، ولى هر اصل عدمى، اصل برائت نيست، و نسبت بين اين دو عموم و خصوص مطلق مىباشد.
ب: تفاوت در گستره موضوع
اصل استصحاب در مواردی جاری است که یک حکم شرعی وجود داشته باشد ولی اصل عدم چون یک حکم عقلی است، اعم از این است که تکلیفی در میان باشد و یا مورد بحث، از موضوعات بدون تکلیف باشد.
منابع:
فرهنگ نامه اصول فقه، ص198-199.
ابوالحسن محمدی، مبانی استنباط حقوق اسلامی، ص301.