امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 1 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» برائت/ ادله احتیاط/ اخبار تثلیث 95.10.18
#52
1395.10.18
بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار تثلیث
یکی از روایاتی که برای لزوم احتیاط به آن تمسک شده حدیث تثلیث است برخی این روایت را متضافر دانسته اند اما شهید صدر این روایات را غیر متضافر و منحصر در سه سند می داند، جمیل بن صالح، عمر بن حنظله و نعمان بن بشیر.[1]
از نظر اصطلاحی به کار بردن متضافر بدون مشکل است زیرا متضافر به معنای حدیثی است که سه سند داشته باشد نه این که موجب اطمینان باشد اما آیا این حدیث تنها سه سند دارد؟ در ادامه سند های حدیث تثلیث بررسی خواهد شد.
شهید صدر روایات را از جهت سندی و متنی بررسی می کند که پس از نقل کلام ایشان، آن را بررسی خواهیم کرد.
روایت جمیل بن صالح
 وَ رَوَى عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ  عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَحْوَلِ صَاحِبِ الطَّاقِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَكْرَمَ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ ثُمَّ قَالَ ع أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرِّ النَّاسِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ أَبْغَضَ النَّاسَ وَ أَبْغَضَهُ النَّاسُ ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الَّذِي لَا يُقِيلُ عَثْرَةً وَ لَا يَقْبَلُ مَعْذِرَةً وَ لَا يَغْفِرُ ذَنْباً ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ لَا يُؤْمَنُ شَرُّهُ وَ لَا يُرْجَى خَيْرُهُ إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ع قَامَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِكْمَةِ الْجُهَّالَ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ وَ لَا تُعِينُوا الظَّالِمَ عَلَى ظُلْمِهِ فَيَبْطُلَ فَضْلُكُمْ الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ تَبَيَّنَ‏ لَكَ‏ رُشْدُهُ‏ فَاتَّبِعْهُ وَ أَمْرٌ تَبَيَّنَ لَكَ غَيُّهُ فَاجْتَنِبْهُ وَ أَمْرٌ اخْتُلِفَ فِيهِ فَرُدَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.[2]
اشکالات شهید صدر بر استدلال به روایت
شهید صدر این روایت را از نظر سندی صحیح ندانسته و سه اشکال بر دلالت آن بیان می کند.
1.      در این روایت حلال و حرام بیان نشده بلکه رشد و غیّ بیان شده و مراد از آن یا مستقلات عقلیه است یا محتمل است مستقلات عقلیه مراد باشد پس این روایت در مقام نفی تعیین حکم با قیاس و استحسان است.[3]
2.      اشکال دومطابق تقریر آقای حائری که قابل دفاع تر است، بیان می شود: اگر بپذیریم رشد و غیّ به معنای حلال و حرام است اما، در مقابل آن امر اختلف فیه بیان شده  که لازمه آن عدم اجتماع بین الرشد و اختلاف است در حالی که لازمه اختلاف بین الرشد نبودن نیست و برخی از امور مانند خلافت حضرت امیر بین الرشد است اما مختلف فیه است، پس یا باید صدر به ذیل ارجاع شود یا ذیل به صدر. یا باید گفته شود اختلف فیه نفسی نیست و به عنوان طریق و مقدمه ای برای مشتبه و مشکوک است و در حقیقت از امر اختلف فیه، امر مشتبه و مشکوک مراد است یا  باید صدر را با توجه به ذیل معنا کرد و تبین رشده را به معنای اتفاقی بودن و تبین رشد به جهت اتفاق معنا کرد. چون هر دو وجه محتمل است، نمی توان به این روایت استدلال کرد.
3.      بر فرض غمض عین از اشکالات سابق، ادله دال بر برائت شرعی حاکم بر روایت است زیرا با وجود ادله برائت شرعیه اباحه امری بین الرشد است.[4]
بررسی کلام شهید صدر
اشکال سوم به نظر صحیح بوده و در کلام دیگران نیز وارد شده است و این روایت محکوم ادله برائت است.
اما اشکال اول که مراد مستقلات عقلیه است، روشن نیست زیرا رشد و غیّ هر آن چیزی است که موجب هدایت و گمراهی است اعم از آن که کاشف از آن عقل باشد یا شرع. اگر گفته می شد مراد امور اعتقادی است و در فروع قابل استدلال نیست، می توانست به ما یکشف عنه العقل، اختصاص داد اما بازهم این سخن ارتباطی به مستقلات عقلیه ندارد و در تطبیقات حدیث نیز اختصاص به اعتقادات نفی می شود.
اشکال دوم نیز صحیح نیست زیرا ظهور «تبین لک» با قید «لک» باعث قوی تر شدن ظهور صدر از ذیل می شود وباید «اختلف فیه» را از باب مثال و طریق برای عدم تبین لک دانست. این بیان ارتباطی به مبنای آقای حکیم در قرینیت صدر برای ذیل - که به نظر ما تام نیست- ندارد. بله در برخی از روایات قید «لک» وجود ندارد که می توان به قرینه ذیل صدر را معنا کرد و مراد از «بین الرشد» را  بین الرشد برای نوع به واسطه اتفاق دانست.
روشن شد که در بررسی اخبار تثلیث دو نکته نیازمند بررسی است، تعداد اسناد این روایت که آیا موجب اطمینان به صدور هست یا نه؟ و وجود قید «لک» یا عدم آن که در فهم معنای رویات تأثیر گذار است. بر همین اساس، تمام روایاتی که تثلیث در آن وارد شده است را بررسی می کنیم.
نقل های حدیث تثلیث
حدیث تثلیث دو طائفه دارد که در برخی در آن الامور ثلاثه یا الاشیاء ثلاثه وجود دارد و در برخی کلمه ثلاثه موجود نیست اما سه قسم در آن بیان شده است.
نقل هایی که کلمه ثلاثه در آن وجود دارد
مقبوله عمر بن حنظله
 اولین روایت از این طایفه، مقبوله عمر بن حنظله است که البته در یکی از فقرات آن کلمه ثلاثه موجود است و در فقره دیگر آن وجود ندارد. «قَالَ فَقَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا كَانَ مِنْ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا فِي ذَلِكَ الَّذِي حَكَمَا بِهِ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِكَ فَيُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُكْمِنَا وَ يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَ إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ‏ رُشْدُهُ‏ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَم»‏ [5] این روایت علاوه بر کافی، در مصادر دیگری مانند فقیه[6]، تهذیب[7]، احتجاج[8] و مصادر متأخر وارد شده که از مصادر ثلاثه نقل کرده اند.
روایت جمیل بن صالح
 «وَ رَوَى عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ  عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَحْوَلِ صَاحِبِ الطَّاقِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الی ان قال: إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ع قَامَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِكْمَةِ الْجُهَّالَ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ وَ لَا تُعِينُوا الظَّالِمَ عَلَى ظُلْمِهِ فَيَبْطُلَ فَضْلُكُمْ الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ تَبَيَّنَ‏ لَكَ‏ رُشْدُهُ‏ فَاتَّبِعْهُ وَ أَمْرٌ تَبَيَّنَ لَكَ غَيُّهُ فَاجْتَنِبْهُ وَ أَمْرٌ اخْتُلِفَ فِيهِ فَرُدَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»[9] این روایت در امالی صدوق به این سند وارد شده است: «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِيٍّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الی آخر السند‏»[10] در معنای الاخبار نیز با همین متن و سند نقل شده است: « حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ الی آخر السند»[11] در سند معنای الاخبار، ابراهیم بن معروف زاید است ابتدا ابراهیم بن مهزیار به بن معروف محرّف شده و به عنوان نسخه بدل در حاشیه نوشته شده و در استنساخ بین نسخه صحیحه و نسخه محرّفه جمع شده است. ابهامی که در این روایت وجود دارد آن است که از «ان عیسی ابن مریم ....» کلام امام صادق ع است یا ادامه کلام رسول الله ص است؟ در تحف العقول[12] این قمست را به صورت مجزا در کلمات پیامبر ص نقل کرده که از آن استفاده می شود، این قطعه از کلام رسول خدا ص است. در روضه الواعظین[13] نیز این قطعه را با قال رسول الله ص نقل کرده است. این روایت در سه قطعه از بحار، نقل شده که در بحار الانوار؛ ج 2، ص: 66، ح 7 به پیامبر ص نسبت داده ولی در دو موضع دیگر[14] که از امالی و معانی الاخبار نقل کرده است، پیامبر ص را در سند نیاورده است. ظاهر سرائر نیز که از فقیه نقل کرده، انتساب این قطعه به امام صادق ع است: ابن ادریس پس از نقل این روایت: « وَ كَانَ الصَّادِقُ ع يَقُولُ‏ الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ فَلَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ مِنَ الطَّرِيقِ إِلَّا بُعْداً» صدر روایت مورد بحث را نقل می کند: «وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص‏ أَنَّهُ ذَكَرَ شِرَارَ النَّاسِ فَقَالَ أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الَّذِي لَا يُقِيلُ عَثْرَةً وَ لَا يَقْبَلُ مَعْذِرَةً وَ لَا يَغْفِرُ ذَنْباً» و بعد از این فراز این گونه نقل روایت را ادامه می دهد: «ثُمَّ قَالَ ع إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ع قَامَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِكْمَةِ الْجُهَّالَ‏ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ وَ لَا تُعِينُوا الظَّالِمَ عَلَى ظُلْمِهِ فَيَبْطُلَ فَضْلُكُمْ‏»[15] ظاهر جدا کردن این قطعه از صدر روایت، انتساب این فراز به امام صادق ع است. به نظر می رسد این قطعه از روایت، کلام امام صادق نبوده و ادامه نقل حضرت ع از پیامبر ص است. این روایت مکرّر در کتب عامه از پیامب ص نقل شده و وجه دیگری نیز برای این استظهار وجود دارد که در ادامه بیان خواهد شد.
روایت محمد بن کعب
«حدثنا خلف بن سعيد ، أنا عبد الله بن محمد ، نا أحمد بن خالد ، نا علي بن عبد العزيز ، نا محمد بن عمار ، نا المعافى بن عمران نا موسى بن خلف العمي عن أبي المقدام عن محمد بن كعب القرظي عن ابن عباس ، عن النبي صلى الله عليه وآله سلم قال : « إنما الأمور ثلاثة : أمر تبين لك رشده فاتبعه ، وأمر تبين لك زيغه فاجتنبه ، وأمر اختلف فيه فكله إلى عالمه»»[16] این روایت در معجم الکبیر طبرانی[17] به عیسی بن مریم نسبت داده شده است « حدثنا علي بن عبد العزيز ثنا محمد بن عمار الموصلي ثنا المعافى بن عمران ثنا موسى بن خلف العمي عن أبي المقدام عن محمد بن كعب القرظي عن ابن عباس عن النبي صلى الله عليه و سلم : أن عيسى بن مريم عليه السلام قال : إنما الأمور ثلاثة أمر يتبين لك رشده فاتبعه وأمر يتبين لك غيه فاجتنبه وأمر اختلف فيه فرده إلى عالمه»
در این حدیث نیز مانند بحث سابق جاری است که آیا تثلیت امور را پیامبر اکرم ص فرموده اند یا ایشان از عیسی بن مریم نقل کرده اند؟
در تاریخ مدینه دمشق[18] از محمد بن کعب از ابن عباس این گونه نقل کرده است: «قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم إن عيسى بن مريم قام في بني إسرائيل قال يامشعر الحواريين لا تحدثوا بالحكمة غير أهلها فتظلموها ولا تمنعوها أهلها فتظلموها والأمور ثلاثة تبين رشده فاتبعوه وأمر تبين لك غيه فاجتنبوه وأمر اختلف عليكم فيه فردوا علمه إلى الله تعالى» ظاهر این تعبیر آن است که کلام حضرت عیسی ع است. ابن اثیر در البدایه و النهایه[19] از ابن عساکر این فراز را از حضرت عیسی ع نقل کرده و در قصص الانبیاء[20] نیز از حضرت عیسی ع نقل شده است. در این روایت «تبین رشده» قید «لک» را ندارد اما «تبین لک غیه» قید لک دارد. البته در مطبوعه تاریخ مدینه دمشق، به جای تبیّن، بیّن وارد شده و «تبیّن لکم غیّه» نقل شده است.  ابو نعیم اصفهانی در حلیه الاولیاء[21] تصریح کرده است که این ذیل نیز کلام حضرت عیسی ع است. هر چند ظاهر سایر نقل ها نیز آن است که این ذیل ادامه کلام حضرت عیسی ع است اما نمی توان به صورت قطعی این مطلب را اثبات کرد و کلام ابو نعیم نیز به نظر برداشت از همین عبارت است. در حلیه الاولیاء روایت این گونه نقل شده است: « إن عيسى بن مريم قام في بني اسرائيل خطيبا فقال يا بني اسرائيل لاتتكلموا بالحكمة عند الجهال فتظلموها ولا تمنعوها أهلها فتظلموها وقال مرة فتظلموهم ولا تظلموا طالبا ولا تكافئوا ظالما فيبطل فضلكم عند ربكم يا بني اسرائيل الامور ثلاثة أمر تبين رشده فاتبعوه وأمر تبين غيه فاجتنبوه وأمر اختلف فيه فردوه الى الله تعالى لفظ العنبسي ورواه عن محمد بن كعب عيسى بن ميمون نحوه وهذا الحديث لا يحفظ بهذا السياق عن النبي صلى الله عليه و سلم إلا من حديث محمد بن كعب عن ابن عباس» در مصادر دیگری مانند البیان و التبیین جاحظ[22]، ادب الدنیا و الدین ماوردی[23]، قوت القلوب ابوطالب مکی[24] و برخی دیگر از مصادر قدیمی نیز این قطعه به حضرت عیسی ع نسبت داده شده است.
در اعلام الدین دیلمی[25] و ارشاد القلوب دیلمی[26] این روایت از ابی هریره نقل شده است. دیلمی در نقل بسیار به حافظه تکیه می کرده و نقل های او قابل اعتماد نیست اگر در منابع عامه روایت به ابی هریره نسبت داده شده بود، در جلسه آینده آن منبع ذکر خواهد شد.
نقل های مرسل روایت
در تحف العقول صفحه 27 به صورت مرسل ضمن من کلامه ص نقل کرده و در صفحه 210 جزو کلمات امیر مؤمنین ع ذیل فی قصار هذا المعنی، نقل کرده است: « وَ قَالَ ع‏ الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَانَ لَكَ رُشْدُهُ فَاتَّبِعْهُ‏  وَ أَمْرٌ بَانَ لَكَ غَيُّهُ فَاجْتَنِبْهُ وَ أَمْرٌ أَشْكَلَ عَلَيْكَ فَرَدَدْتَهُ إِلَى عَالِمِهِ‏»
نقل از غیر معصومین ع
در مجموعه ورّام[27] روایت با تعبیر قیل وارد شده که مقداری ابهام آمیز است که آیا از کلام معصومین ع است یا غیر معصومین ع؟ « قِيلَ الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ تَبَيَّنَ رُشْدُهُ فَاتَّبِعُوهُ وَ أَمْرٌ تَبَيَّنَ غَيُّهُ فَاجْتَنِبُوهُ وَ أَمْرٌ اخْتُلِفَ فِيهِ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ‏» در العقد الفرید از عمر بن عبد العزیز نقل شده است: « وقال عمر: الأمور ثلاثة، أمر استبان رُشدُه فاتبِعْه، وأمر استبان ضره فاجتنبْه، وأمر أشكل أمرهُ عليك فرُدّه إلى اللّه»[28] در این نقل به جای غیّه، ضرّه وارد شده است. در الشهب اللامعه[29] نیز از عمر بن عبد العزیز نقل شده و به جای ضرّه، ضدّه دارد که به معنای ضدّ رشد است. در بدائع السلک[30] نیز شبیه تعبیر الشهب اللامعه از عمر بن عبد العزیز نقل شده است.
از برخی از سران صوفی نیز این روایت نقل شده است: « وقال السري الأمور ثلاثة أمر بان لك رشده فاتبعه وأمر بان لك غيه فاجتنبه وأمر أشكل عليك فغب عنه وكله إلى الله تعالى وليكن الله دليلك واجعل فقرك إليه تستغن به عمن سواه»[31] به نظر این نقلی جدا نبوده و تنها روایت معروف را با منش های صوفیانه تفسیر کرده است.
اختلاف در متن ها
در این نقل های متعدّد اختلافاتی در متن وجود دارد. تبیّن و بیّن جدی نیست اما وجود لک یا لکم یا عدم وجود آن یا حتی وجود لک یا لکم، در معنا می تواند مؤثر باشد. زیرا لک به معنای آن است که ملاک تبیّن تو هستی اما لکم اجمال دارد که آیا انحلالی است و ملاک تبیّن تک تک مخاطبین است یا مجموعی است و ملاک تبیّن نزد همه است. در ذیل روایت نیز تعابیر متفاوتی وجود دارد: امر اختلف فیه، اشکل علیک، امر مشکل(مقبوله عمر بن حنظله)، اشتبه (ارشاد القلوب)، اختلف علیکم فیه که این اختلاف تعابیر نیز می تواند در معنا تأثیر گذار باشد. در نزهه الناظر بین هر دو تعبیر جمع شده است: « وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ: أَمْرٌ اسْتَبَانَ‏ لَكَ‏ رُشْدُهُ‏ فَاتَّبِعْهُ، وَ أَمْر تَبَيَّنَ لَكَ غَيُّهُ فَاجْتَنِبْهُ، وَ أَمْرٌ اخْتُلِفَ عَلَيْكَ وَ أَشْكَلَ فَكِلْهُ إِلَى عَالِمِهِ‏»[32]اختلاف دیگر این نقل ها در انتهای روایت است. این تعابیر در ذیل وارد شده است: یردّ الی الله و رسوله(عمر بن حنظله)، فردّه الی الله عزّوجلّ(جمیل بن صالح)، فردّه الی عالم، فکله الی عالمه، اما به نظر این تفاوت در تعبیر موجب تغییر در معنا نیست.
در مجموع چهار نقل از این طایفه بیان شد و در جلسه آینده نقل هایی که در آن ثلاثه نیست را بیان کرده و جمع بندی می کنیم.
و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آل محمد


[1] بحوث في علم الأصول ؛ ج‏5 ؛ ص95
و اما الطائفة الثانية: أعني اخبار التثليث‏ فالذي عثرنا عليه ثلاث روايات رغم ما قيل من استفاضتها.
[2] من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏4 ؛ ص400
[3] بحوث في علم الأصول ؛ ج‏5 ؛ ص96
أولا- ان الوارد فيه عنوان بين الرشد و بين الغي و هذا العنوان انما يناسب المستقلات العقلية و مدركات العقل العملي أي ما يكون رشدا و حسنا و هداية في قبال ما يكون ظلما و ضلالة فتكون دالة على ان ما لم يدرك العقل العملي حسنه بشكل بين فلا تحكم فيه ذوقك و استحساناتك بل رد حكمه إلى اللَّه و الرسول فتكون من أدلة النهي عن إعمال الرّأي في الدين و لا أقل من احتمال ذلك.
[4] مباحث الأصول، ج‏3، ص: 424
[5] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص68 ح 10
[6] من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏3 ؛ ص10 ح 3233
[7] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏6 ؛ ص302 ح 845
[8] الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ؛ ج‏2 ؛ ص356
[9] من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏4 ؛ ص400 ح 5858
[10] الأمالي( للصدوق) ؛ النص ؛ ص305 مجلس 50، ح 11
[11] معاني الأخبار ؛ النص ؛ ص196 ح 2
[12] تحف العقول ؛ النص ؛ ص27
[13] روضه الواعظین؛ ج 2، ص: 466
[14] بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏2 ؛ ص66
الأمالي للصدوق ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: قَامَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَطِيباً فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِكْمَةِ فَتَظْلِمُوهَا  وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ‏.
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏14 ؛ ص286 ح 7
الأمالي للصدوق الْوَرَّاقُ عَنْ سَعْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْأَحْوَلِ‏  عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: قَامَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِكْمَةِ الْجُهَّالَ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ‏ وَ لَا تُعِينُوا الظَّالِمَ عَلَى ظُلْمِهِ فَيَبْطُلَ فَضْلُكُمْ الْخَبَرَ
بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ ج 75، ص : 307، ح 7
[15] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات) ؛ ج‏3 ؛ ص623
[16] جامع بیان العلم(ط- دارالکتب) ص: 277
[17] المعجم الکبیر للطبرانی؛ ج 10، ص: 318
[18] تاریخ مدینه دمشق؛ ج 47، ص: 458
[19] البدایه و النهایه؛ ج2، ص: 107
[20] قصص الانبیاء؛ ج 2، ص: 446
[21] حلیه الاولیاء؛ ج 3، ص: 219
[22] البیان و التبیین؛ ج 2، ص: 25
[23] ادب الدنیا و الدین؛ ص: 156
[24] قوت القلوب؛ ج 1، ص: 148
[25] اعلام الدین؛ ص: 336
الحديث الرابع عشر: عن أبي هريرة قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : «أيها الناس ، لا تعطوا الحكمة غير أهلها فتظلموها، ولا تمنعوها أهلها فتظلموهم ، ولا تعاقبوا ظالماً فيبطل فضلكم ، ولا تراؤا الناس فيحبط عملكم ، ولا تمنعوا الموجود فيقلّ خيركم .
أيها الناس ، إنّ الأشياء ثلاثة: أمر استبان رشده فاتّبعوه ، وأمر استبان غيّه فاجتنبوه ، وأمر اختلف عليكم فردّوه إلى الله .
[26] روایت در ارشاد القلوب این گونه وارد شده اما از ابی هریره نقل نکرده است. إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) ؛ ج‏1 ؛ ص12 وَ قَوْلِهِ‏ الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ اسْتَبَانَ رُشْدُهُ‏ فَاتَّبِعُوهُ وَ أَمْرٌ اسْتَبَانَ غَيُّهُ‏ فَاجْتَنِبُوهُ وَ أَمْرٌ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ.
[27] مجموعه ورّام؛ ج 2، ص: 239
[28] . العقد الفرید؛ ج 2، ص: 160
[29] الشهب اللامعه؛ ص: 153
[30] بدائع السلک؛ ج 1، ص: 317
[31] تاریخ مدینه دمشق؛ ج 20، ص: 181
[32] نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ؛ ص24
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.15 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:06
RE: برائت/ خبار من بلغ 96.01.16 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:08
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.19 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:09
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.20 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:10
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.26 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:12
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.27 - توسط احسنی - 28-فروردين-1396, 18:00
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.28 - توسط احسنی - 29-فروردين-1396, 17:33
برائت/ ادله احتیاط/ اخبار تثلیث 95.10.18 - توسط احسنی - 9-بهمن-1395, 08:30

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دلالت ادله برایت بر عدم تنجیز علم اجمالی مسعود عطار منش 12 1,868 15-آذر-1399, 16:02
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  برائت در شبهات غیر محصوره و ضابطۀ آن مسعود عطار منش 7 9,743 2-ارديبهشت-1397, 18:00
آخرین ارسال: سید محسن حائری
  نکته علمی:  اشکالی به جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی و پاسخ به ان مسعود عطار منش 0 2,587 20-اسفند-1396, 08:01
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  اشکال جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی مسعود عطار منش 2 4,083 19-اسفند-1396, 07:37
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان برائت در اطراف علم اجمالی2 مسعود عطار منش 4 6,390 16-اسفند-1396, 20:55
آخرین ارسال: محمد 68
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان اصل برائت مسعود عطار منش 6 10,815 13-اسفند-1396, 07:52
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  جریان برائت در بعض اطراف معلوم بالاجمال بدون اشکال ترجیح بلا مرجح مسعود عطار منش 0 2,289 7-اسفند-1396, 08:09
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  الغای خصوصیت از ادله خاصه دال بر لزوم احتیاط در علم اجمالی مسعود عطار منش 2 3,803 16-بهمن-1396, 07:19
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تقریبی متفاوت از برائت عقلی مسعود عطار منش 3 3,576 30-دي-1396, 20:26
آخرین ارسال: حسین بن علی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان