امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 1 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» برائت/ ادله احتیاط/ اخبار تثلیث 95.10.18
#64
1395.11.06
بسم الله الرحمن الرحیم
روایت عبد الله بن وضّاح
یکی از روایاتی که برای وجوب احتیاط در شبهات بدویه به آن تمسک شده است، روایت عبد الله بن وضّاح است. این روایت در تهذیب[1] و استبصار[2] با تفاوت هایی در متن و سند وارد شده است.
نقل تهذیب: عَنْهُ (الحسن بن محمد بن سماعه) عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع يَتَوَارَى الْقُرْصُ وَ يُقْبِلُ اللَّيْلُ ثُمَّ يَزِيدُ اللَّيْلُ ارْتِفَاعاً وَ تَسْتَتِرُ عَنَّا الشَّمْسُ وَ تَرْتَفِعُ فَوْقَ الْجَبَلِ حُمْرَةٌ وَ يُؤَذِّنَ عِنْدَنَا الْمُؤَذِّنُونَ فَأُصَلِّي حِينَئِذٍ وَ أُفْطِرُ إِنْ كُنْتُ صَائِماً أَوْ أَنْتَظِرُ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ الَّتِي فَوْقَ الْجَبَلِ فَكَتَبَ إِلَيَّ أَرَى لَكَ أَنْ تَنْتَظِرَ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ وَ تَأْخُذَ بِالْحَائِطَةِ لِدِينِكَ.
نقل استبصار: عَنْهُ (الحسن بن محمد بن سماعه) عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَبَّاحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع يَتَوَارَى الْقُرْصُ وَ يُقْبِلُ اللَّيْلُ ثُمَّ يَزِيدُ اللَّيْلُ ارْتِفَاعاً وَ تَسْتَتِرُ عَنَّا الشَّمْسُ وَ تَرْتَفِعُ فَوْقَ اللَّيْلِ حُمْرَةٌ وَ يُؤَذِّنُ عِنْدَنَا الْمُؤَذِّنُونَ أَ فَأُصَلِّي حِينَئِذٍ وَ أُفْطِرُ إِنْ كُنْتُ صَائِماً أَوْ أَنْتَظِرُ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ الَّتِي فَوْقَ اللَّيْلِ فَكَتَبَ إِلَيَّ أَرَى لَكَ أَنْ تَنْتَظِرَ حَتَّى تَذْهَبَ الْحُمْرَةُ وَ تَأْخُذَ بِالْحَائِطَةِ لِدِينِكَ.
در نقل استبصار به جای عبد الله بن وضّاح، عبد الله به صبّاح وارد شده و بدل فوق الجبل در هر دو موضع، فوق اللیل وارد شده است. در وسائل[3] مانند نقل تهذیب روایت نقل شده است و در برخی از کتب فقهی روایت مانند نقل استبصار، وارد شده است. این تفاوت تعبیری در استدلال نیز اثر گذار است که در ادامه توضیح خواهیم داد.
سند روایت
عبد الله بن وضّاح که در نقل تهذیب وارد شده است، ثقه است ولی عبد الله بن صبّاح که در نقل استبصار است، شناخته شده نیست. به نظر می رسد، نقل عبد الله بن وضّاح صحیح تر باشد، زیرا نه تنها عبد الله بن وضّاح شناخته شده تر است بلکه در این سند سلیمان بن داود از او نقل کرده و سلیمان بن داود ناقل از علی بن ابی حمزه است و عبد الله بن وضّاح نیز صاحب ابی بصیر بوده[4] و ابی بصیر با علی بن ابی حمزه در ارتباط بوده است.
 سلیمان بن داود
مرحوم آقای خویی در مورد سلیمان بن داود می فرماید: « و أما بحسب السند: فقد يقال: بضعفها، لأن في سندها سليمان بن داود المنقري و هو و ان وثقه النجاشي «قده» الا ان توثيقه معارض بتضعيف ابن الغضائري حيث ضعفه صريحا فلا دليل على وثاقته. و الصحيح أن الرواية موثقة و توثيق النجاشي غير معارض بشي‌ء لأن تضعيفات ابن الغضائري كتوثيقاته و ان كانت معتبرة لا محالة لأنها لا نقصر عن توثيقات مثل النجاشي و الشيخ و اضرابهما غير أن الكتاب الدارج اليوم بأيدينا المنسوب إليه الذي هو المستند في نقل تضعيفاته و توثيقاته لم يثبت انه له إذا فتوثيق النجاشي مما لا معارض له.»[5]
همین مطلب البته مقداری مختصر تر در موسوعه الامام الخویی[6] وارد شده است. در مهذّب الاحکام[7] روایاتی را نقل کرده که یکی از آنها همین روایت است و بیان کرده است: «الاخبار المعتبره سندا» آقای سید محمد رضا مدرسی یزدی نیز در مقاله ای حول مغرب شرعی در مجله فقه اهل بیت[8] روایت را از لحاظ سند تام دانسته است.
مرحوم آقای خویی، تضعیفات ابن غضائری را مانند توثیقات او معتبر می دانند اما به نظر ما به طور کلی تضعیفات و به خصوص تضعیفات ابن غضائری معتبر نیست. علت آن است که این تضعیفات مبتنی بر متن شناسی است و این احتمال در تضعیفات ابن غضائری، پررنگ تر است.
 
انتساب کتاب به ابن غضائری
مرحوم آقای خویی نسبت کتاب موجود به ابن غضائری را مورد تردید قرار می دهند که به نظر صحیح نیست زیرا مرحوم خویی برای انتساب کتاب به مؤلف به سندهای مذکور در اجازات اعتماد می کنند ولی این روش صحیح نبوده و اجازات هیچ گاه اجازه به نسخه ای خاص نیست. به نظر ما بسیاری از این طرق، اجازات عامه مجرده از مناوله است و در اجازه هیچ نسخه ای منتقل نمی شود.
در صحت نسخه به نظر ما و لو به انسداد صغیر، ظن معتبر است و انتساب نسخه موجود به ابن غضائری، مظنون است زیرا؛
1.     در بسیاری از موارد عبارت های موجود در این کتاب در رجال نجاشی البته با مقداری نرمی و ملایمت وارد شده است و به نظر نجاشی ناظر به رجال ابن غضائری بوده است.
2.      از سویی دیگر، هر چند رجال ابن غضائری از نظر تضعیفات اعتبار ندارد اما همانگونه که حاج آقای والد فرموده اند، از نظر نکات رجالی قوی ترین کتاب رجالی است. در مواردی مانند نسب راویان و شرح حالی که برای راویان ذکر شده است، بسیار قوی تر از رجال نجاشی است و در بسیاری از موارد که با رجال نجاشی معارض است، پس از تحقیق صحت کلام ابن غضائری آشکار می شود. در آن دوره که این کتاب نوشته شده است، غیر از احمد بن حسین بن عبید الله غضائری، عالم رجالی قوی وجود نداشته است.
3.     نکته سوم آن است که اسناد مذکور در رجال ابن غضائری با طبقه احمد بن الحسین بن عبید الله غضائری سازگار است و جزو مشایخ او هستند.
مجموع این نکات حداقل موجب ظن به صحت انتساب کتاب موجود به ابن غضائری است و در صحت کتاب از این جهت اشکالی وارد نیست بله اشکال عام تضعیفات وجود دارد و به نظر ما تضعیفات به علت به کار گیری روش های متن شناسی، اعتبار ندارند.
سلیمان بن داود المنقری؟
مرحوم آقای خویی، سلیمان بن داود را المنقری دانسته است. شاید علت این استظهار آن باشد که در اسناد ما راوی سلیمان نام که پدرش داود باشد، غیر از منقری نیست. اما به نظر این استظهار صحیح نیست زیرا؛ راوی از سلیمان بن داود در این سند الحسن بن محمد بن سماعه است و مروی عنه او عبد الله بن وضّاح است. در حالی که سلیمان بن داود المنقری الشاذکونی از روات عامه بوده و غالبا قاسم بن محمد بن اصفهانی از او روایت کرده و از حفص بن غیاث نقل روایت دارد. سلیمان بن داود المنقری در سلسه سندهای عامه قرار دارد و سند مذکور در این روایت، با اسناد عامه ارتباطی ندارد.
قرینه ای که امکان دارد بر منقری بودن سلیمان بن داود اقامه شود هر چند مرحوم خویی ظاهرا ناظر به آن نیست، این است:
در چهار سند کتب اربعه، الحسن بن علی بن سماعه از سلیمان بن داودی که از علی بن ابی حمزه روایت می کند، نقل روایت کرده است. در این بین سه سند به طور قطع راوی از علی بن ابی حمزه است[9] و در یک سند، تردیدی وجود دارد. سه سند اول همگی درباره اوقات صلاه است و سند آخر در باب الاقرار فی المرض تهذیب[10] وارد شده است. سند اخیر در تهذبب این گونه است: « حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ أَوْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع‏» البته همین سند در کافی چاپ اسلامیه[11] بدون «عنه» نقل شده اما در کافی چاپ دارالحدیث[12] با «عنه» نقل شده و به نظر این نقل نیز صحیح است. ضمیر «عنه» به سلیمان بن داود بازگشت می کند و تردید در آن است که الحسن بن محمد بن سماعه یا به طور مستقیم از سلیمان بن داود روایت را نقل کرده یا به توسط بعض اصحابنا از او روایت کرده است. در اسناد حسن بن محمد بن سماعه در تهذیب مکرّر وارد شده است که بعد از نام ابن سماعه وارد شده است: «حدثهم» که بعد ازیا نام راوی دیگری آورده شده است.[13] حدّثهم می تواند به این معنا باشد که برای من مستقیم نقل نکرده است و برای دیگری نقل کرده و من از واسطه اخذ کرده ام یا به این معناست که مخاطب این تحدیث من نبوده ام اما من در مقام نقل این تحدیث، حدیث را شنیده ام. هر چند در حدّثهم این دو احتمال وجود دارد اما ظاهر تعبیر نقل مستقیم است و چون واسطه ای بیان نشده است، بر نقل مستقیم حمل می شود. تعبیر « او بعض اصحابنا عنه» در سند مورد بحث نیز می تواند این گونه باشد. شاید با رجوع به منبع اولیه کتاب ابن سماعه این استظهار شده است که به صورت مستقیم از سلیمان بن داود روایت نقل می کند و همین استظهار و شهادت، چون محتمل الحس است حجت است.
غیر از این چهار مورد، دو موضع[14] از غیبت شیخ طوسی به نقل از کتاب نصره الواقفه أبو محمد علي بن أحمد العلوي الموسوي‏، روایت سلیمان بن داود از ابی حمزه نقل شده است. این دو روایت در تأیید واقفه نقل شده است که شیخ طوسی پس از نقل، آن ها را ردّ می کند. این دو روایت این گونه است:
قَالَ وَ رُوِيَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ  عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: قَالَ لِي يَا عَلِيُّ مَنْ أَخْبَرَكَ أَنَّهُ مَرَّضَنِي وَ غَمَّضَنِي وَ غَسَّلَنِي وَ وَضَعَنِي فِي لَحْدِي وَ نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ قَبْرِي فَلَا تُصَدِّقْه‏
قَالَ وَ رَوَى سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ أَرْبَعُ سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص أَمَّا مِنْ مُوسَى فَخَائِفٌ يَتَرَقَّبُ وَ أَمَّا مِنْ يُوسُفَ فَالسِّجْنُ وَ أَمَّا مِنْ  عِيسَى فَيُقَالُ مَاتَ وَ لَمْ يَمُتْ وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالسَّيْف‏
روایت دوم با تصریح به المنقری و با مقداری تفاوت در سند و متن، در موضع دیگر از غیبت شیخ طوسی نقل شده است: « وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ [أَرْبَعُ‏]  سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى ع وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى ع وَ سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ع وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى ع فَخَائِفٌ يَتَرَقَّبُ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ع فَالْغَيْبَةُ  وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى ع فَيُقَالُ مَاتَ وَ لَمْ يَمُتْ وَ أَمَّا سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالسَّيْفُ»[15]
امکان دارد با توجه به این سند، منقری بودن سلیمان بن داود در سند قبل استظهار شود. اما به نظر این سند تفاوت هایی با سند سابق دارد که نمی توان سلیمان بن داود را در هر دو سند واحد دانست. در این سند محمد بن عبد الله الحمیری از پدرش عبد الله بن جعفر حمیری نقل روایت کرده است و عین همین روایت با همین سند در سایر مصادر نیز وارد شده و در هیچ یک قید المنقری وجود ندارد. در کمال الدین سند این گونه است: «حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُول‏»[16] در موضعی دیگر از کمال الدین پس از نقل روایت با همین سند، سند دیگری نقل شده است: « حدثنا أحمد بن زياد الهمداني رضي الله عنه قال حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم عن محمد بن عيسى عن سليمان بن داود عن أبي بصير عن أبي جعفر ع بمثل ذلك.»[17] در الامامه و التبصره نیز روایت به این سند وارد شده است: « وَ عَنْهُ (عبد الله بن جعفر حمیری) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ»[18] در اثبات الوصیه نیز سند این گونه نقل شده است: « الحميري عن محمد بن عيسى عن سليمان بن داود عن أبي نصر قال: سمعت أبا جعفر عليه السّلام يقول»[19] در این سند، ابی نصر مصحّف ابی بصیر است. در هدایه الکبری خصیبی در سنت هایی که حضرت ع از انبیای سلف داراست، روایت را با این سند نقل کرده است: « َ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ الْبَاقِرَ، يَقُولُ»[20]
با توجه به مجموع این نقل ها، به نظر می رسد المنقری که در یک موضع از غیبت شیخ طوسی وارد شده است، زائد بوده و در اصل روایت نیست. اضافه شدن المنقری یا به واسطه نوشته شدن در حاشیه و ادخال حاشیه در متن است یا در هنگام استنساخ، ناسخ به اشتباه به واسطه قرابت ذهنی، آن را اضافه کرده است.
پس سلیمان بن داود در این سند، المنقری نیست. سلیمان داود در سندی دیگر در کتاب الزهد[21] که کافی[22] نیز از آن نقل کرده است، به این سند« یحیی الحلبی عن سلیمان بن داود عن أبی بصیر» راوی از ابی بصیر است. راوی از این سلیمان بن داود، اشخاصی مانند الحسن بن محمد بن سماعه، یحیی الحلبی و محمد بن عیسی هستند که با توجه به روایت او به نظر شخصی شیعی است و نمی توان سلیمان بن داود المنقری که از عامه است، باشد. این احتمال در مورد او وجود دارد که واقفه نیز باشد زیرا روایاتی را در تأیید وقف نقل کرده است هر چند ممکن است، علی بن ابی حمزه که مروی عنه سلیمان بن داود است، این روایات را جعل کرده باشد.
این احتمال وجود دارد که سلیمان بن داود پدر علی و اسحاق ابنی سلیمانی باشد که محمد بن عیسی عبیدی از این دو برادر روایت[23] نقل کرده است. محمد بن عیسی عمری طولانی داشته و می تواند از پدر این دو نیز روایت کرده باشد. در بصائر الدرجات روایت جالبی را محمد بن عیسی بن عبید نقل کرده است: « حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع كَتَبَ إِلَيَّ كِتَاباً وَ أَمَرَنِي أَنْ لَا أَفُكَّهُ حَتَّى يَمُوتَ يَحْيَى بْنُ أَبِي عِمْرَانَ قَالَ فَمَكَثَ الْكِتَابُ عِنْدِي سِنِينَ فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الَّذِي مَاتَ فِيهِ يَحْيَى بْنُ أَبِي عِمْرَانَ‏ فَكَكْتُ الْكِتَابَ فَإِذَا فِيهِ قُمْ بِمَا كَانَ يَقُومُ بِهِ أَوْ نَحْوُ هَذَا مِنَ الْأَمْرِ. قال و حدثني يحيى و إسحاق ابنا سليمان بن داود أن إبراهيم قرأ هذا الكتاب في المقبرة يوما مات يحيى و كان إبراهيم يقول كنت لا أخاف الموت ما كان يحيى بن أبي عمران حيا و أخبرني بذلك الحسن بن عبد الله بن سليمان»[24] در این روایت، محمد بن عیسی از ابراهیم بن محمد الهمذانی نقل می کند امام جواد ع نامه ای به من داد و به من فرمود: ما دامی که یحیی بن ابی عمران زنده است، آن را باز نکن. ابراهیم بن محمد می گوید: ما دامی که یحیی بن ابی عمران زنده بود به علت کلام امام جواد ع ترسی از مرگ نداشتم. در سند تهذیب، علی و اسحاق ابنی سلیمان بن داود وجود داشت و در بصائر، یحیی و اسحاق موجود است و شاید تصحیف علی به یحیی روشن تر باشد.
احتمال دیگر در سلیمان بن داود آن است که مراد از او سلیمان بن داود الزربی باشد که در ثواب الاعمال روایتی از علی پسر او نقل شده است.[25] البته در اختصاص[26] و رجال کشی[27]، علی بن سلیمان بن داود الرازی وجود دارد که یکی از این دو، مصحّف دیگری است. راوی از علی بن سلیمان، صفّار و سعد بن عبد الله هستند و روایت صفّار از او مؤید آن است که علی بن سلیمان هم طبقه با محمد بن عیسی بن عبید باشد و محمد بن عیسی بتواند از پدرش نقل روایت کند. در رجال شیخ[28]علی بن سلیمان بن داود الرقّی در اصحاب امام حسن عسکری ع ترجمه شده است. به نظر می رسد، رقّّی، زربی و رازی مصحّف هم بوده و این راوی واحدی باشد.
به هر حال سلیمان بن داود در سند مورد بحث، برای ما شناخته شده نیست و حتی اگر پدر همین علی بن سلیمان نیز باشد، توثیقی ندارد و روایت به این علت معتبر نیست.
و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آل محمد
                                            


[1] تهذیب الاحکام؛ ج 2، ص:259، ح 1031 رقم 68 باب
[2] الاستبصار؛ ج1، ص: 264، ح 952
[3] وسائل الشيعة، ج‏4، ص: 176، ح 4840
[4] رجال‏النجاشي ص :  215، رقم: 560 عبد الله بن وضاح أبو محمد  كوفي ثقة من الموالي صاحب أبا بصير يحيى بن القاسم كثيرا و عرف به‏
[5] التنقيح في شرح العروة الوثقى؛ الصلاة1، ص: 255
[6] موسوعه الامام الخویی؛ ج11، ص:178
[7] مهذب الاحکام؛ ج 5، ص:66
[8] مجله فقه اهل بیت؛ ج 43، ص: 47
[9] تهذیب الاحکام؛ ج 2، ص: 27، ح 76، ح 27 باب و ص: 257، ح 1119، ح 56 باب و ح 1026، ح 63 باب
[10] تهذیب الاحکام؛ ج 9، ص: 165، ح 674، ح 20 باب
[11] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏7 ؛ ص43 ، ح 3
[12] كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏13 ؛ ص435 ، ح 3
[13] به عنوان نمونه : الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ قَالَ حَدَّثَهُمُ‏ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏  تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏9 ؛ ص325
[14] الغیبه (للطوسی)؛ ص: 56 و ص: 60
[15] الغیبه (للطوسی)؛ ص: 424
[16] کمال الدین؛ ص: 152، ح 16
[17] کمال الدین؛ ص: 327، ح 6
[18] الامامه و التبصره من الحیره؛ ص: 94، ح 84
[19] اثبات الوصیه؛ ص: 267
[20] الهدایه الکبری؛ ص: 364
[21] کتاب الزهد؛ ص: 84، ح 223
[22] الکافی؛ ج 3، ص: 135، ح 15
[23] تهذیب الاحکام؛ ج 2، ص: 335، ح 1383، ح 239 باب و ج 4، ص: 329، ح 1036، ح 94 باب
[24] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 263
[25] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ؛ النص ؛ ص59 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ سُلَيْمَانَ‏ بْنِ‏ دَاوُدَ الزُّرْبِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَرْحُومٍ الْأَزْدِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‏
[26] الاختصاص؛ ص:66
[27] رجال الکشی؛ ص: 9 ، ح 20 و ص: 136، ح 218
[28] رجال الشیخ؛ ص: 400، رقم: 5867
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: برائت/ ادله احتیاط/ اخبار تثلیث 95.11.06 - توسط احسنی - 11-بهمن-1395, 18:17
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.15 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:06
RE: برائت/ خبار من بلغ 96.01.16 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:08
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.19 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:09
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.20 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:10
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.26 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:12
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.27 - توسط احسنی - 28-فروردين-1396, 18:00
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.28 - توسط احسنی - 29-فروردين-1396, 17:33

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دلالت ادله برایت بر عدم تنجیز علم اجمالی مسعود عطار منش 12 1,868 15-آذر-1399, 16:02
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  برائت در شبهات غیر محصوره و ضابطۀ آن مسعود عطار منش 7 9,743 2-ارديبهشت-1397, 18:00
آخرین ارسال: سید محسن حائری
  نکته علمی:  اشکالی به جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی و پاسخ به ان مسعود عطار منش 0 2,587 20-اسفند-1396, 08:01
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  اشکال جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی مسعود عطار منش 2 4,083 19-اسفند-1396, 07:37
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان برائت در اطراف علم اجمالی2 مسعود عطار منش 4 6,390 16-اسفند-1396, 20:55
آخرین ارسال: محمد 68
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان اصل برائت مسعود عطار منش 6 10,815 13-اسفند-1396, 07:52
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  جریان برائت در بعض اطراف معلوم بالاجمال بدون اشکال ترجیح بلا مرجح مسعود عطار منش 0 2,289 7-اسفند-1396, 08:09
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  الغای خصوصیت از ادله خاصه دال بر لزوم احتیاط در علم اجمالی مسعود عطار منش 2 3,803 16-بهمن-1396, 07:19
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تقریبی متفاوت از برائت عقلی مسعود عطار منش 3 3,577 30-دي-1396, 20:26
آخرین ارسال: حسین بن علی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان