امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 1 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» برائت/ ادله احتیاط/ اخبار تثلیث 95.10.18
#83
1395.12.15
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه مباحث گذشته:
استاد در این جلهس بعد از نقل کلام شهید صدر درمعنای تذکیه، شواهد مطرح در کلام ایشان بر این که ذکات به معنای نفس طهارت است را مورد مناقشه قرار داده و با نقل کلام اهل لغت و برخی از روایات، تذکیه و ذکات را به معنای موجد حالتی خاص در مذبوح که شبیه طهارت است، می دانند. 
کلام شهید صدر در مباحث
سخن در ماهیت تذکیه بود. شهید صدر[1]بیان کرد تذکیه نه امر بسیط مسبّب از عملیه ذبح و نه خود عملیه ذبح است. بلکه تذکیه امر بین الامرین است. ایشان در توضیح بیان می کند در برخی از روایات تذکیه به ذابح نسبت داده شده که هم با نفس عملیه ذبح بودن تذکیه و هم با امر بسیط مسبّ از عملیه بودن، سازگار است. اما در برخی از روایات ذکات به کار رفته که به هیچ وجه نمی توان آنها را حمل بر عملیه ذبح کرد. ایشان مطابق نقل مباحث الاصول به سه روایت اشاره کرده است.
«کل یابس ذکّی»[2] که در کتاب الطهاره در مقام عدم انفعال به ملاقات یابس بیان شده است. در این روایت ذکّی به معنای طیب و طاهر است و با معنای ذبح که فعل ذابح است، تناسب ندارد.
 روایت دوم «الجلد الذكيّ يجوز الصلاة فيه»‏[3] است. در این روایت نیز با توجه به عدم ذبح شدن پوست، مراد از ذکی، طاهر است. ایشان بیان می کند اطلاق ذکی بر پوست به اعتبار حیوانی که پوست برای آن است، تأویل در روایت و برخلاف ظاهر آن است.
روایت سومی که ایشان به آن اشاره می کند «اللَّبَنُ وَ اللِّبَأُ  وَ الْبَيْضَةُ وَ الشَّعْرُ وَ الصُّوفُ وَ الْقَرْنُ وَ النَّابُ وَ الْحَافِرُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يُفْصَلُ مِنَ الشَّاةِ وَ الدَّابَّةِ فَهُوَ ذَكِيٌّ»[4] است. در این روایت نیز ذکی به معنای طیب و طاهر است و حتی احتمال خلاف ظاهری که در روایت سابق بیان شد، در این روایت جاری نیست زیرا فرض آن است که حتی بدون ذبح حیوان نیز این اجزاء از حیوان ذکیّ است.
ایشان در نهایت نتیجه می گیرند که متفاهم عرفی از ذکات، طیب و طهارت است و حتی معنای ذبح نیز به عنوان مصداقی برای ذکات است نه نفس ذکات. پس تفسیر تذکیه در کتب لغت به ذبح از باب تفسیر مفهوم به مصداق است نه از باب تفسیر مفهوم به مفهوم.
ایشان در ادامه به روایاتی که به خود تسمیه[5] و اخراج سمک از آب[6] ذکات اطلاق کرده، اشاره می کند و آن را این گونه توجیه می کند. طیب و طهارت هر چند وصف حیوان است اما شارع در عالم اعتبار، فردی اعتباری برای طیب و طهارت اعتبار کرده و نفس عملیه ذبح را طیب و طهارت بیان کرده است. ایشان احتمال دیگری را نیز در این جا مطرح نموده که اطلاق ذکات بر نفس عملیه ذبح به علاقه سبب و مسبّ باشد به این معنا که التذکیه سبب للطهاره. ایشان احتمال اول را صحیح دانسته زیرا از نظر عرفی عنایت به ایجاد فرد اعتباری برای طهارت از عنایت در اطلاق اسم مسبّب بر سبب اقرب است.
کلام شهید صدر در بحوث
در تقریرات آقای هاشمی به طایفه چهارمی از روایات که از آنها استفاده می شود، ذکات نفس طهارت است اشاره شده و آن روایتی است که بیان کرده: «ذکاه الجنین ذکاه امه»[7]
بررسی کلام شهید صدر
تفاوت ذکات و ذکیّ
در طوایف سه گانه ای که در مباحث به آنها اشاره شد، کلمه ذکی به کار رفته است شهید صدر چون ذکی را به معنای طاهر تفسیر کرده ذکات را نیز به طهارت معنا کرده است اما زکات به معنای طهارت نیست. ذکات اسم مصدر تذکیه است و اگر بپذیریم ذکی به معنای طاهر است، ذکات به معنای ایجاد الطهاره و صفت ذابح خواهد بود. به همین علت اطلاق ذکات بر اخراج السمک من الماء و التسمیه، نیازمند تجوز نیست و به معنای ایجاد الطهاره است. 
فرد اعتباری؟
از سویی دیگر محصّل معنای فرد اعتباری روشن نیست. ایجاد فرد اعتباری خود نیازمند عنایت و تجوّز است و این عنایت می توان به علت وحدت در آثار باشد مانند «الصلاه بالبیت طواف» و می تواند به علت اطلاق اسم مسبّب بر سبب باشد مانند ذکات. پس صرف تصویر فرد اعتباری موجب اقربیت این احتمال از تجوز دیگر نیست بلکه هر دو عین هم هستند.
وجود تشویش در کلام ایشان
 اشکال دیگری که در کلام ایشان نمود دارد، تشویش در کلام است. ایشان اطلاق «التسمیه ذکاه» را مجازی فرض کرده و برخی دیگر مانند «الصوف ذکی» را حقیقی دانسته است. در حالی که دقیقا می توان بر عکس این رفتار را داشت و اطلاق اول را حقیقی و اطلاق دوم را مجازی دانست. این امکان وجود دارد که در «الصوف ذکی» به این اعتبار که نفس حیوان تذکیه می شود، صوف نیز در تذکیه به حیوان تشبیه شده باشد و در آن تجوّزی وجود داشته باشد. این نوع تجوّز تنها در اجزای ذی روح حیوان نیست بلکه حتی می توان در ما لا تحله الحیاه نیز چنین تشبیهی را ادعا کرد.
لحن ایشان در برخی از موارد آن است که حتی استعمال مجازی ذکِّی در نفس عملیه ذبح در جایی که به صوف و مانند آن نسبت داده شده، صحیح نیست و این استعمال اساسا غلط است.
تذکیه در لغت
در کتب لغت دقیقا بر خلاف کلام شهید صدر در مجازی دانستن اطلاق تذکیه بر نفس عملیه ذبح، تذکیه به معنای ذبح گرفته شده و بیان شده: «التذکیه ذبح»[8] یا «التذکیه ذبح و نحر»[9].
همانگونه که در جلسه قبل بیان شد، مصحّح اطلاق تذکیه بر ذبح که آیا اتمام الشیء است یا تمامه؟ موجب حقیقت شدن تذکیه در معنایی دیگر نیست. از کلام لغویین استفاده می شود، تذکیه حقیقت در معنای ذبح است. در لسان العرب می نویسد: « و التَّذْكِيَة الذَّبْحُ‏. و الذَّكَاءُ و الذَّكَاةُ: الذَّبْحُ؛ عن ثعلب. و العرب تقول: ذَكَاةُ الجِنين‏ ذَكاةُ أُمِّهِ أَي إذا ذُبْحتِ الأُمُّ ذُبح الجنينُ. و في الحديث‏: ذَكاةُ الجنين‏ ذَكَاةُ أُمِّه. ابن الأَثير: التَّذْكِيَةُ الذَّبْحُ و النَّحْرُ؛ يقال: ذَكَّيْت‏ الشَّاةَ تَذْكِيَة، و الاسم‏ الذَّكاةُ، و المَذْبوحُ‏ ذَكِيٌ‏، .... ابن سيدة: و ذَكاءُ الحيوان ذبْحُه؛ منه .... و قوله تعالى: وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ‏؛»[10]
در این عبارت، دقیقا همان طایفه چهارمی که شهید صدر به عنوان شاهد بر معنای طیب بودن ذکات بیان کرده بود، به معنای نفس ذبح بیان شده و در آن تجوّزی را قائل شده که ذبح مادر همان ذبح جنین است. در کتب لغت بحث مفصلّی طرح شده که «ذکاه امه» به نصب است یا رفع و بین آن دو تفاوتی بیان شده است، که به علت عدم دخالت در بحث حاضر آن را طرح نمی کنیم.
با توجه به عباراتی که در کتب لغت وجود دارد، ذکات به معنای ذبح است و بر نفس عملیه اطلاق می شود. حتی اگر بپذیریم ذکات به اعتبار طهارت بر ذبح اطلاق شده اما باز به هیچ وجه ذکات نفس طهارت نیست بلکه ایجاد طهارت ذکات می باشد.
بررسی شواهد مطرح در کلام شهید صدر
شهید صدر استعمالاتی را مطرح کرده که در آنها ذکات به معنای طهارت است.
کل یابس ذکی
یکی از این استعمالات، «کل یابس ذکی» بود. همانگونه که آقای حائری در حاشیه نیز اشاره کرده، این روایات به دو صورت ذکی و زکی[11] نقل شده است. شبیه به این نقل روایت «ذکاه الارض یبسها» است که به دو صورت ذکاه و زکات نقل شده و در کتب لغب در مورد معنای آن بحث شده است.
این روایت در اساس البلاغه، الفائق، نهایه ابن اثیر در باب «ذکی» وارد شده است. اساس البلاغه[12] دارای ا این ویژگی است که استعمالات حقیقی و مجازی را تفکیک می کند و در قسمت استعمالات مجازی آورده است. در الفائق می نویسد: «محمد بن عليٍّ عليهما السلام‏- ذكاة الأرض‏ يُبْسها. أي إذا يبست من رطوبة النجاسة فذاك تطهيرها، كما أن‏ الذكاة تُحِلّ الذبيحة و تطيبها»[13]
ابن اثیر در نهایه می گوید: «فى حديث محمد بن على‏ «ذَكَاةُ الأرض‏ يبسها» يريد طهارتها من النجاسة، جعل يبسها من النجاسة الرّطبة فى التّطهير بمنزلة تذكية الشاة فى الإحلال؛ لأن الذبح يطهّرها و يحلّ أكلها»[14] در این کتب لغت، ذکاه به معنای طهارت تفسیر شده اما معنایی مجازی برای ذکات قلمداد شده است.
ابن اثیر در ماده «زکی» این حدیث را نقل کرده[15] و این گونه معنا می کند: «حديث الباقر «أنه قال: زَكَاةُ الأرض‏ يبسها»
يريد طهارتها من النّجاسة كالبول و أشباهه بأن يجفّ و يذهب أثره.»[16] البته در این ماده، طهرات را معنای حقیقی زکات تصویر کرده است. لسان العرب[17] نیز به تبع نهایه این مطلب را آورده است.
با توجه به این نکات، «کل یابس زکی» می تواند با زاء باشد که در این صورت معنای حقیقی آن طهارت است و ارتباطی به ذکاه ندارد.
الجلد الذکیّ
ایشان در مورد این روایت تأویلی را بیان کرد و آن را خلاف ظاهر دانست. اما به نظر می رسد این تأویل خلاف ظاهر نیست. برای روشن شدن این مطلب، اصل روایت را مرور می کنیم.
«عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‏ وَ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ لِبَاسِ‏ الْفِرَاءِ وَ الصَّلَاةِ فِيهَا فَقَالَ لَا تُصَلِّ فِيهَا إِلَّا فِيمَا كَانَ مِنْهُ ذَكِيّاً قَالَ قُلْتُ أَ وَ لَيْسَ الذَّكِيُّ مِمَّا ذُكِّيَ بِالْحَدِيدِ فَقَالَ بَلَى إِذَا كَانَ مِمَّا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ....»[18] در این روایت ذکّی به ذکّی با حدید تفسیر شده است و روشن است که حیوان با حدید تذکیه می شود و اگر بر پوست نیز اطلاق ذکی شده، به اعتبار ذکات حاصل در حیوان است. 
الصوف ذکّی
مثال سومی که شهید صدر بیان کرد که بر احزای غیر ذی روح اطلاق ذکی شده بود، نیز کاملا می تواند به معنای مجازی باشد. به این معنا که همانگونه که حیوان مذکّی قابلیت استعمال دارد، اجزای غیر ذی روح نیز صلاحیت استعمال را دارند.
ذکاه الجنین ذکاه امه
مثال سوم نیز همانگونه که لغویین بیان کرده اند، معنای مجازی بسیار واضحی دارد. به این معنا که کشته شدن و ذبح مادر در حکم ذبح جنین است و آثار مترتب بر ذبح مادر بر جنین نیز مترتب است.
بنابراین هیچ یک از شواهد مطرح در کلام ایشان صلاحیت استشهاد را ندارند.
کلام آقای حائری
آقای حائری[19] در حاشیه بیان می کند: ذکات در لغت به معنای ذبح است و همین حجت است. ایشان شاهد بر این که ذکات به معنای طیب و طهارت نیست را عدم استعمال ذکات در غیر حیوان و توابع حیوان بیان کرده است. ایشان برخی از استعمالات بیان شده در کلام شهید صدر مانند اطلاق ذکی بر اجزای مالاتحله الحیاه حیوان را معنای مجازی به این اعتبار که نتیحه و اثر ذبح طهارت است، بیان می کند. البته در برخی از این اجزا، علاوه بر طهارت جواز اکل نیز وجود دارد.
استشهاد به روایت قد ذکاه الذبح
التبه در برخی از رویات وراد شده است: «إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهُ ذَكِيٌّ قَدْ ذَكَّاهُ‏ الذَّبْح‏»[20] اگر ذکی به معنای مذبوح بود، تعبیر ذکاه الذبح به معنای «ذبحه الذبح» است و این تعبیر بسیار بدی است. پس از این روایت می توان نتیجه گرفتن ذکّی بودن نفس مذبوح بودن نیست و حالتی است که به واسطه ذبح ایجاد می شود.
در نتیجه با توجه به این روایت و سایر اطلاقات روایی، تذکیه مجرّد ذبح نیست و بر ذبحی که موجب ایجاد حالتی در مذبوح مانند حلیت اکل شود، تذکیه اطلاق شده است. روایت دیگری می توان برای این معنا به آن استشهاد کرد این روایت است: «عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ ذَبْحِ الْبَقَرِ فِي الْمَنْحَرِ فَقَالَ لِلْبَقَرِ الذَّبْحُ‏ وَ مَا نُحِرَ فَلَيْسَ بِذَكِيٍّ.»[21] در این روایت نحر بقر تذکیه محسوب نشده است یا در روایتی دیگر وارد شده است: «عَنْ دُرُسْتَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذَكَرْنَا الرُّءُوسَ مِنَ الشَّاةِ فَقَالَ الرَّأْسُ مَوْضِعُ‏ الذَّكَاةِ وَ أَقْرَبُ مِنَ الْمَرْعَى وَ أَبْعَدُ مِنَ الْأَذَى.»[22] در این روایت نیز موضع ذکات رأس بیان شده به این معنا که اگر از رأس در ذبح، بریده نشود، تذکیه محقق نشده است.
پس تذکیه مجرّد ذبح نیست و به ذبحی موجب ایجاد حالتی در مذبوح شود، تذکیه اطلاق می شود. به نظر می رسد این حالت شبیه تطهیر است هر پند نفس آن نیست و حکمی وضعی است که به واسطه ذکات و تذکیه ایجاد می شود و تذکیه نیز موجد این حالت در حیوان است.
در جلسه آینده بیشتر این معنا را توضیح می دهیم.


[1] مباحث الاصول، سید کاظم حائری، ج3، ص481.
[2] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏1 ؛ ص49 مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يَبُولُ وَ لَا يَكُونُ عِنْدَهُ الْمَاءُ فَيَمْسَحُ ذَكَرَهُ بِالْحَائِطِ قَالَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَابِسٍ‏ ذَكِيٌ‏.
[3] وسائل الشيعة ؛ ج‏4 ؛ ص347 الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الصَّادِقِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ كُلُّ مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ فَلَا بَأْسَ بِلُبْسِهِ وَ الصَّلَاةِ فِيهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَحِلُّ لَحْمُهُ فَلَا بَأْسَ بِلُبْسِ جِلْدِهِ الذَّكِيِّ مِنْهُ وَ صُوفِهِ وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ إِنْ كَانَ الصُّوفُ وَ الشَّعْرُ وَ الرِّيشُ وَ الْوَبَرُ مِنَ الْمَيْتَةِ وَ غَيْرِ الْمَيْتَةِ ذَكِيّاً فَلَا بَأْسَ بِلُبْسِ ذَلِكَ وَ الصَّلَاةِ فِيهِ.
[4] وسائل الشيعة ؛ ج‏24 ؛ ص180
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ (قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِزُرَارَةَ)  وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‏ اللَّبَنُ وَ اللِّبَأُ  وَ الْبَيْضَةُ وَ الشَّعْرُ وَ الصُّوفُ وَ الْقَرْنُ وَ النَّابُ وَ الْحَافِرُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يُفْصَلُ مِنَ الشَّاةِ وَ الدَّابَّةِ فَهُوَ ذَكِيٌّ وَ إِنْ أَخَذْتَهُ مِنْهُ‏  بَعْدَ أَنْ يَمُوتَ‏  فَاغْسِلْهُ وَ صَلِّ فِيهِ.
[5] وسائل الشیعه (آل البيت)، شیخ حر عاملی، ج23، ص333، باب1 از ابواب الصید ، ح4.  عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ مِثْلَهُ وَ زَادَ ثُمَّ قَالَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ السِّبَاعِ تُمْسِكُ الصَّيْدَ عَلَى نَفْسِهَا إِلَّا الْكِلَابَ الْمُعَلَّمَةَ فَإِنَّهَا تُمْسِكُ عَلَى صَاحِبِهَا وَ قَالَ إِذَا أَرْسَلْتَ الْكَلْبَ الْمُعَلَّمَ فَاذْكُرِ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ فَهُوَ ذَكَاتُهُ.
[6] وسائل الشیعه (آل البيت)، شیخ حر عاملی، ج24، ص75، باب31 از ابواب الذبائح ، ح8. أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ فِي الْإِحْتِجَاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ‏ أَنَّ زِنْدِيقاً قَالَ لَهُ السَّمَكُ مَيْتَةٌ قَالَ إِنَّ السَّمَكَ ذَكَاتُهُ إِخْرَاجُهُ‏  مِنَ الْمَاءِ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَمُوتَ مِنْ ذَاتِ نَفْسِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَيْسَ لَهُ دَمٌ وَ كَذَلِكَ الْجَرَادُ.
[7] وسائل الشیعه (آل البيت)، شیخ حر عاملی، ج24، ص36، باب18 از ابواب الذبائح ، ح14.
[8] لسان العرب، محمد بن مکرم ابن  منظور، ج14، ص288.
تاج العروس من جواهر القاموس ؛ ج‏19 ؛ ص431
[9] كتاب الماء ؛ ج‏2 ؛ ص489 و النهاية في غريب الحديث و الأثر ؛ ج‏2 ؛ ص164
[10] لسان العرب، محمد بن مکرم ابن  منظور، ج14، ص288.
[11] استبصار، شیخ طوسی، ج1، ص57.
[12] اساس البلاغه؛ ص: 206
[13] الفائق في غريب الحديث ؛ ج‏1 ؛ ص401
[14] النهاية في غريب الحديث و الأثر ؛ ج‏2 ؛ ص164
[15] ابن اثیر این کلام را با رمز هـ که اشاره به غریب اللغه هروی است، وارد کرده است. ابن اثیر دو منبع اصلی دارد که یکی از آنها همین کتاب هروی است و منبع دیگرش با رمز سین مشخص شده است.
[16] النهاية في غريب الحديث و الأثر ؛ ج‏2 ؛ ص308
[17] لسان العرب، محمد بن مکرم ابن  منظور، ج14، ص358.
[18] الکافی، الشیخ الکلینی، ج3، ص397.
[19] مباحث الاصول، سید کاظم حائری، ج3، ص483.
[20] الکافی، الشیخ الکلینی، ج3، ص397.
[21] الکافی، الشیخ الکلینی، ج6، ص228.
[22] الکافی، الشیخ الکلینی، ج6، ص319.
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: برائت/ تنبیهات/ استصحاب عدم تذکیه 95.12.15 - توسط احسنی - 22-اسفند-1395, 08:00
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.15 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:06
RE: برائت/ خبار من بلغ 96.01.16 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:08
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.19 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:09
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.20 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:10
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.26 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:12
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.27 - توسط احسنی - 28-فروردين-1396, 18:00
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.28 - توسط احسنی - 29-فروردين-1396, 17:33

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دلالت ادله برایت بر عدم تنجیز علم اجمالی مسعود عطار منش 12 1,868 15-آذر-1399, 16:02
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  برائت در شبهات غیر محصوره و ضابطۀ آن مسعود عطار منش 7 9,743 2-ارديبهشت-1397, 18:00
آخرین ارسال: سید محسن حائری
  نکته علمی:  اشکالی به جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی و پاسخ به ان مسعود عطار منش 0 2,587 20-اسفند-1396, 08:01
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  اشکال جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی مسعود عطار منش 2 4,083 19-اسفند-1396, 07:37
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان برائت در اطراف علم اجمالی2 مسعود عطار منش 4 6,390 16-اسفند-1396, 20:55
آخرین ارسال: محمد 68
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان اصل برائت مسعود عطار منش 6 10,815 13-اسفند-1396, 07:52
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  جریان برائت در بعض اطراف معلوم بالاجمال بدون اشکال ترجیح بلا مرجح مسعود عطار منش 0 2,289 7-اسفند-1396, 08:09
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  الغای خصوصیت از ادله خاصه دال بر لزوم احتیاط در علم اجمالی مسعود عطار منش 2 3,803 16-بهمن-1396, 07:19
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تقریبی متفاوت از برائت عقلی مسعود عطار منش 3 3,576 30-دي-1396, 20:26
آخرین ارسال: حسین بن علی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 4 مهمان