25-مهر-1396, 15:14
شیخ طوسی در مشیخه تهذیب گفته که ما هرگاه بدء سند بکنیم یعنی از کتاب او نقل میکنیم و بعد شیخ که در فهرست سند به آن کتاب ذکر میکند ما قرائن زیادی داریم که این اسناد تشریفاتی است و سند به نسخه کتاب نیست و خود شیخ هم از راه این سند به نسخه اعتماد نکرده است
قرینه اول: در موارد متعددی شیخ فرموده قیل له فلان مقدار کتاب و اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته فلان عن فلان خوب اگر به تمام نسخ این کتب سند دارد و این کتب نزد شماست پس چرا در تعداد کتب شک دارد؟ نشان می دهد که سند شما تشریفاتی است
مثلا در مورد علی بن حسن طاطری شیخ در فهرست ص 272 می گوید «و له كتب كثيرة في نصرة مذهبه و له كتب في الفقه رواها عن الرجال الموثوق بهم و برواياتهم فلأجل ذلك ذكرناها. منها: كتاب الحيض كتاب المواقيت كتاب القبلة كتاب فضائل أمير المؤمنين عليه السلام كتاب الصداق كتاب النكاح كتاب الولاية كتاب المعرفة كتاب الفطرة كتاب حجج الطلاق و قيل إنها أكثر من ثلاثين كتابا. أخبرنا برواياته كلها أحمد بن عبدون عن أبي الحسن علي بن محمد بن الزبير القرشي عن علي بن الحسن بن فضال و أبي الملك أحمد بن عمر بن كيسبة النهدي جميعا عن علي بن الحسن الطاطري.» پس همه این کتابها دست شیخ طوسی نرسیده و الا اگر برسد که قیل نمیگوید.
اینکه بگویم شاید سندی که ذکر می کند برای کتبی است که به او رسیده است خلاف ظاهر است چون فرمود که اخبرنا بها کلها نه اخبرنا بما وصل الیّ.
قرینه دوم: این همه کتاب با طرق متعدد در فهرست شیخ ذکر کرده است اینکه بگویم همه این طریقها طریق به نسخ کتب بودند، معنایش اینست که شیخ طوسی این نسخه کتاب ها را پیش استادش خوانده و یا از استادش گرفته، این خلاف ظاهر است. خصوصا اینکه بعضی این کتابها بسیار مفصل و بعضا کم فایده بوده اند به حدی که خیلی بعید به نظر می رسد مرحوم شیخ وقت گذاشته باشند تمام این کتاب را از استاد سماعا یا قرائتا گرفته باشند مثل کتاب اغانی ابوالفرج اصفهانی که سرشار از اشعار مبتذل عرب است درحالیکه در مورد آن هم فرموده اخبرنا بکتبه.
قرینه سوم: راجع به یونس بن عبدالرحمن شیخ در فهرست ص 512 می فرماید
«يونس بن عبد الرحمن مولى آل يقطين. له كتب كثيرة أكثر من ثلاثين و قيل: إنها مثل كتب الحسين بن سعيد و زيادة كتاب جامع الآثار و كتاب الشرائع و كتاب العلل و كتاب اختلاف الحديث و مسائله عن أبي الحسن موسى عليه السلام. أخبرنا بجميع كتبه و رواياته جماعة عن محمد بن علي بن الحسين عن محمد بن الحسن و عن أحمد بن محمد بن الحسن عن أبيه. و أخبرنا ابن أبي جيد عن محمد بن الحسن عن سعد بن عبد الله و الحميري و علي بن إبراهيم و محمد بن الحسن الصفار كلهم عن إبراهيم بن هاشم عن إسماعيل بن مرار و صالح بن السندي عن يونس. و رواها محمد بن علي بن الحسين عن حمزة بن محمد العلوي و محمد بن علي ماجيلويه عن علي بن إبراهيم (عن أبيه) عن إسماعيل و صالح عن يونس. و أخبرنا ابن أبي جيد عن محمد بن الحسن عن الصفار عن محمد بن عيسى بن عبيد عن يونس و قال محمد بن علي بن الحسين: سمعت محمد بن الحسن بن الوليد رحمه الله يقول: كتب يونس التي هي بالروايات كلها صحيحة يعتمد عليها إلا ما ينفرد به محمد بن عيسى بن عبيد و لم يروه غيره فإنه لا يعتمد عليه و لا يفتى به»
مرحوم شیخ در این عبارت هم زمان میگوید که تمام کتابها و روایات یونس عبدالرحمن از سه طریق به من رسیده است بعد میگوید ابن ولید گفت: آنچه که محمد بن عیسی منفردا از یونس نقل میکند قابل اعتماد نیست!! خوب شما که دارید میگوید برای جمیع کتب و روایات یونس بن عبدالرحمن سند صحیحی که در او محمد بن عیسی نیست، دارید بعد چه طور بعدش میگویید و ما ینفرد به محمد بن عیسی عن یونس فلااعتمد علیه؟! اینها نشان میدهد که اینها تیمنا و تبرکا بوده و همین را کافی میدانستند برای خروج از ارسال.
حالا بود و نبود این سند ضعیف چه تاثیری دارد وقتی که تیمنا و تبرکا هست. مهم این است که شیخ طوسی اسناد داده این کتاب را به مولف، اصالة الحس جاری میشود چون که مقدمات قریبه به حس بوده است و افرادی که آشنایی دارند با خطوط بزرگان میفهمند که این خط فلان عالم است، این نوشته فلان مؤلف است و همین مقدمات قریبه به حس کافی است برای اینکه اسناد جزمی بدهند.
ادامه مطلب در پست بعد آمده است
قرینه اول: در موارد متعددی شیخ فرموده قیل له فلان مقدار کتاب و اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته فلان عن فلان خوب اگر به تمام نسخ این کتب سند دارد و این کتب نزد شماست پس چرا در تعداد کتب شک دارد؟ نشان می دهد که سند شما تشریفاتی است
مثلا در مورد علی بن حسن طاطری شیخ در فهرست ص 272 می گوید «و له كتب كثيرة في نصرة مذهبه و له كتب في الفقه رواها عن الرجال الموثوق بهم و برواياتهم فلأجل ذلك ذكرناها. منها: كتاب الحيض كتاب المواقيت كتاب القبلة كتاب فضائل أمير المؤمنين عليه السلام كتاب الصداق كتاب النكاح كتاب الولاية كتاب المعرفة كتاب الفطرة كتاب حجج الطلاق و قيل إنها أكثر من ثلاثين كتابا. أخبرنا برواياته كلها أحمد بن عبدون عن أبي الحسن علي بن محمد بن الزبير القرشي عن علي بن الحسن بن فضال و أبي الملك أحمد بن عمر بن كيسبة النهدي جميعا عن علي بن الحسن الطاطري.» پس همه این کتابها دست شیخ طوسی نرسیده و الا اگر برسد که قیل نمیگوید.
اینکه بگویم شاید سندی که ذکر می کند برای کتبی است که به او رسیده است خلاف ظاهر است چون فرمود که اخبرنا بها کلها نه اخبرنا بما وصل الیّ.
قرینه دوم: این همه کتاب با طرق متعدد در فهرست شیخ ذکر کرده است اینکه بگویم همه این طریقها طریق به نسخ کتب بودند، معنایش اینست که شیخ طوسی این نسخه کتاب ها را پیش استادش خوانده و یا از استادش گرفته، این خلاف ظاهر است. خصوصا اینکه بعضی این کتابها بسیار مفصل و بعضا کم فایده بوده اند به حدی که خیلی بعید به نظر می رسد مرحوم شیخ وقت گذاشته باشند تمام این کتاب را از استاد سماعا یا قرائتا گرفته باشند مثل کتاب اغانی ابوالفرج اصفهانی که سرشار از اشعار مبتذل عرب است درحالیکه در مورد آن هم فرموده اخبرنا بکتبه.
قرینه سوم: راجع به یونس بن عبدالرحمن شیخ در فهرست ص 512 می فرماید
«يونس بن عبد الرحمن مولى آل يقطين. له كتب كثيرة أكثر من ثلاثين و قيل: إنها مثل كتب الحسين بن سعيد و زيادة كتاب جامع الآثار و كتاب الشرائع و كتاب العلل و كتاب اختلاف الحديث و مسائله عن أبي الحسن موسى عليه السلام. أخبرنا بجميع كتبه و رواياته جماعة عن محمد بن علي بن الحسين عن محمد بن الحسن و عن أحمد بن محمد بن الحسن عن أبيه. و أخبرنا ابن أبي جيد عن محمد بن الحسن عن سعد بن عبد الله و الحميري و علي بن إبراهيم و محمد بن الحسن الصفار كلهم عن إبراهيم بن هاشم عن إسماعيل بن مرار و صالح بن السندي عن يونس. و رواها محمد بن علي بن الحسين عن حمزة بن محمد العلوي و محمد بن علي ماجيلويه عن علي بن إبراهيم (عن أبيه) عن إسماعيل و صالح عن يونس. و أخبرنا ابن أبي جيد عن محمد بن الحسن عن الصفار عن محمد بن عيسى بن عبيد عن يونس و قال محمد بن علي بن الحسين: سمعت محمد بن الحسن بن الوليد رحمه الله يقول: كتب يونس التي هي بالروايات كلها صحيحة يعتمد عليها إلا ما ينفرد به محمد بن عيسى بن عبيد و لم يروه غيره فإنه لا يعتمد عليه و لا يفتى به»
مرحوم شیخ در این عبارت هم زمان میگوید که تمام کتابها و روایات یونس عبدالرحمن از سه طریق به من رسیده است بعد میگوید ابن ولید گفت: آنچه که محمد بن عیسی منفردا از یونس نقل میکند قابل اعتماد نیست!! خوب شما که دارید میگوید برای جمیع کتب و روایات یونس بن عبدالرحمن سند صحیحی که در او محمد بن عیسی نیست، دارید بعد چه طور بعدش میگویید و ما ینفرد به محمد بن عیسی عن یونس فلااعتمد علیه؟! اینها نشان میدهد که اینها تیمنا و تبرکا بوده و همین را کافی میدانستند برای خروج از ارسال.
حالا بود و نبود این سند ضعیف چه تاثیری دارد وقتی که تیمنا و تبرکا هست. مهم این است که شیخ طوسی اسناد داده این کتاب را به مولف، اصالة الحس جاری میشود چون که مقدمات قریبه به حس بوده است و افرادی که آشنایی دارند با خطوط بزرگان میفهمند که این خط فلان عالم است، این نوشته فلان مؤلف است و همین مقدمات قریبه به حس کافی است برای اینکه اسناد جزمی بدهند.
ادامه مطلب در پست بعد آمده است