3-آذر-1397, 12:28
در ادامه این بحث که چگونه می توان به اموری که خراج از محل ابتلاء هستند به این معنا که داعی طبعی بر حصول مطلوب وجود دارد ولو امر و نهیی در کار نباشد ، امر و نهی تعلق بگیرد .
تصویر مرحوم شهید صدر از این گونه اوامر و نواهی شبیه تصویری است که از مرحوم خوئی نقل کردیم مبنی بر این که غرض از امر و نهی صرفا بعث و زجر نیست بلکه استناد فعل به ترک به مولی بخضی از غرض است . شهید صدر استناد فعل و ترک به مولا را به نحو داعی ثانی تصویر کردند یه این معنا که وقتی داعی بر حفظ نفس دارم و مولا هم مرا امر به حفظ نفس می کنم داعی واحد به دو داعی تبدیل میشود و هر کدام می شود جزء العله برای حفظ نفس و همین مقدار باعث تحقق استناد است .
این بیان شهید صدر در واقع پاسخی است به این شبهه که شارع حتی اگر به داعی تصیحیح استناد امر و نهی کند بهر حال اشکال طلب حاصل مرتفع نمی شود و چگونه وقتی شیئی خود بخود حاصل است و عبد خود بخود حفظ نفس می کند داعی استناد از وی متمشی شود که شهید صدر در چاسخ داعی ثانی را بنحو جزء العله تصویر نموده و این را برای استناد کافی دانسته اند .
تصویر مرحوم شهید صدر از این گونه اوامر و نواهی شبیه تصویری است که از مرحوم خوئی نقل کردیم مبنی بر این که غرض از امر و نهی صرفا بعث و زجر نیست بلکه استناد فعل به ترک به مولی بخضی از غرض است . شهید صدر استناد فعل و ترک به مولا را به نحو داعی ثانی تصویر کردند یه این معنا که وقتی داعی بر حفظ نفس دارم و مولا هم مرا امر به حفظ نفس می کنم داعی واحد به دو داعی تبدیل میشود و هر کدام می شود جزء العله برای حفظ نفس و همین مقدار باعث تحقق استناد است .
این بیان شهید صدر در واقع پاسخی است به این شبهه که شارع حتی اگر به داعی تصیحیح استناد امر و نهی کند بهر حال اشکال طلب حاصل مرتفع نمی شود و چگونه وقتی شیئی خود بخود حاصل است و عبد خود بخود حفظ نفس می کند داعی استناد از وی متمشی شود که شهید صدر در چاسخ داعی ثانی را بنحو جزء العله تصویر نموده و این را برای استناد کافی دانسته اند .