25-ارديبهشت-1402, 18:55
دقت شود این بحث علی القاعده است و با قطع نظر از روایات. قاعده اولیه.
بحث در مورد اعاده اذان و اقامه است.اگر کسی یادش رفت اذان واقامه بخواند و وسط نماز یادش امد بنا بر این که قطع صلات حرام باشد نمیتواند برگردد.اما طبق مبنای غیر مشهور مثل مرحوم خوئی که فرموده دلیلی بر حرمت قطع صلاة نداریم و روایتی که بر قطع صلاة نقل شده، مفهوم ندارد و مسوق برای بیان موضوع است و اگر شک کنیم حرام است یا نه، حدیث رفع جاری میشود. لذا علی القاعده یک مستحب داریم که اذان و اقامه است. مزاحم آن قطع صلاة است که احتمال حرمت دارد نه یقین. الان تزاحم است که مکلف نماز را ادامه دهد یا قطع کند و اذان و اقامه را بگوید. در باب تزاحم، گفتند احتمال اهمیت مرجح قرار میگیرد ولو اینکه اصل حکم مشخص نباشد. عقل در این موارد میگوید تزاحم یک مشتبه الحرمة با یک قطعی الاستحباب است و البته قطع نماز جایز است ولی به عنوان قاعده ترجیحی، عقل میگوید احتمال حرمت مقدم است. لذا قاعده این است که ارجح مقدم است.
بحث در مورد اعاده اذان و اقامه است.اگر کسی یادش رفت اذان واقامه بخواند و وسط نماز یادش امد بنا بر این که قطع صلات حرام باشد نمیتواند برگردد.اما طبق مبنای غیر مشهور مثل مرحوم خوئی که فرموده دلیلی بر حرمت قطع صلاة نداریم و روایتی که بر قطع صلاة نقل شده، مفهوم ندارد و مسوق برای بیان موضوع است و اگر شک کنیم حرام است یا نه، حدیث رفع جاری میشود. لذا علی القاعده یک مستحب داریم که اذان و اقامه است. مزاحم آن قطع صلاة است که احتمال حرمت دارد نه یقین. الان تزاحم است که مکلف نماز را ادامه دهد یا قطع کند و اذان و اقامه را بگوید. در باب تزاحم، گفتند احتمال اهمیت مرجح قرار میگیرد ولو اینکه اصل حکم مشخص نباشد. عقل در این موارد میگوید تزاحم یک مشتبه الحرمة با یک قطعی الاستحباب است و البته قطع نماز جایز است ولی به عنوان قاعده ترجیحی، عقل میگوید احتمال حرمت مقدم است. لذا قاعده این است که ارجح مقدم است.