14-اسفند-1401, 20:51
بحثی در مورد اذان مطرح است که ایا برای اذان شرط است که نماز را معین کند. مثلا وقتی که اذان میگوید برای نماز ظهر باشد یا نه؟
مرحوم حکیم احتمال داده که متعلق امر، نماز خاص باشد ولی فرموده مشکل است و ظاهر خطابات مطلق است و فرمودند لاصلاة الا باذان و اقامة، اصلا ممکن است یک اذان و اقامه برای نماز خودش نباشد و برای نماز دیگران بوده ولی بعدش خودش میخواهد نماز بخواند. پس در نتیجه اصل اولی این است که شرطیت ندارد.
تا اینجا را مرحوم خوئی بیان کرده و امر نفسی به اذان را قبول دارد ولی فرموده ظاهر خطابات این است که امر به اذان برای نماز خاص تعلق گرفته است. یعنی متعلق امر نفسی به اذان و اقامه، مطلق نماز نیست. به دلیل اینکه اولا در صحیحه زراره که میخواست نماز بخواند امام علیهالسلام فرمود فابدأ باولهن فأذّن لها و أقم، و بعد فرمود برای هر نماز اقامه بگو. لذا مستحب همان اذان برای نماز خاص است. پس لاصلاة الا باذان و اقامة تخصیص میخورد.
استاد میفرماید: اما ذهن عرفی میگوید تعین از این روایت فهمیده نمیشود. اگر در اذان، تعیین شرط نبود باز هم همین را میفرمودند. اگر میخواستند بفرمایند هر مجلسی یک اذان و برای هر نماز یک اقامه کافی است، به همین سیاقت میگفتند. در واقع این حدیث میفرماید تکرار اذان لازم نیست نه اینکه بخواهد بفرماید اذان را به قصد نماز اول بگو. لذا حق با مرحوم حکیم است که استفاده تعین از این روایت مشکل است.
مرحوم حکیم احتمال داده که متعلق امر، نماز خاص باشد ولی فرموده مشکل است و ظاهر خطابات مطلق است و فرمودند لاصلاة الا باذان و اقامة، اصلا ممکن است یک اذان و اقامه برای نماز خودش نباشد و برای نماز دیگران بوده ولی بعدش خودش میخواهد نماز بخواند. پس در نتیجه اصل اولی این است که شرطیت ندارد.
تا اینجا را مرحوم خوئی بیان کرده و امر نفسی به اذان را قبول دارد ولی فرموده ظاهر خطابات این است که امر به اذان برای نماز خاص تعلق گرفته است. یعنی متعلق امر نفسی به اذان و اقامه، مطلق نماز نیست. به دلیل اینکه اولا در صحیحه زراره که میخواست نماز بخواند امام علیهالسلام فرمود فابدأ باولهن فأذّن لها و أقم، و بعد فرمود برای هر نماز اقامه بگو. لذا مستحب همان اذان برای نماز خاص است. پس لاصلاة الا باذان و اقامة تخصیص میخورد.
استاد میفرماید: اما ذهن عرفی میگوید تعین از این روایت فهمیده نمیشود. اگر در اذان، تعیین شرط نبود باز هم همین را میفرمودند. اگر میخواستند بفرمایند هر مجلسی یک اذان و برای هر نماز یک اقامه کافی است، به همین سیاقت میگفتند. در واقع این حدیث میفرماید تکرار اذان لازم نیست نه اینکه بخواهد بفرماید اذان را به قصد نماز اول بگو. لذا حق با مرحوم حکیم است که استفاده تعین از این روایت مشکل است.