ارسالها: 78
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: فروردين 1395
اعتبار:
0
سپاس ها 19
سپاس شده 16 بار در 16 ارسال
29-مهر-1395, 08:06
نیاز علم حدیث به علم رجال، به خاطر ضعفی است که در آن وجود دارد و آن وثوق به مخبر است. اما آیا این ضعف در خود رجال وجود ندارد؟
اکثریت قاطعی که رجالیون درباره ی آن ها سخن گفته اند، فاصله ای ده ساله و یا صدساله با آن ها دارند. نتیجه این می شود که اکثر اخبار رجالیون مرسل است.
با این وضع آیا می توان علم رجال را تراز صحت و سقم علم حدیث قرار داد؟
samimi.blog.ir
ارسالها: 50
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: تير 1394
اعتبار:
3
سپاس ها 2
سپاس شده 10 بار در 6 ارسال
فکر می کنم اشکال بی مورد است. یعنی اینکه گفته اید به صورت مرسل است حرف نا درستی است. اساسا گفتار رجالی اجتهادی است حال این اجتهاد از طرف مصنف کتاب است یا به اعتماد به گفتار عالم متقدم دیگری است.
پس اساسا ربطی به ارسال ندارد و بر اساس قراین حکم فرد مشخص می شود.
اما اینکه گفته اید علم رجال را تراز صحت و سقم علم حدیث قرار دهیم قطعا حرف نادرستی است و اساسا رجال در حد و اندازه ای نیست که بتواند نقش تراز را ایفا کند.
ارسالها: 78
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: فروردين 1395
اعتبار:
0
سپاس ها 19
سپاس شده 16 بار در 16 ارسال
مگر رجالی به شما خبر نمی دهد که مثلاً فلانی شخص ثقه ای است و دروغ نمی گفته است، این چه اجتهادی است؟ وجهش را می توانید بیان کنید؟
samimi.blog.ir
ارسالها: 50
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: تير 1394
اعتبار:
3
سپاس ها 2
سپاس شده 10 بار در 6 ارسال
اجتهاد در رجال یعنی بررسی مرویات شخص( که در شیعه اکثرا منظور از مرویات کتب اوست چون روش فهرستی است) و با استفاده از قراین خارجی و داخلی حکم کلی او به دست می اید
پیشتر در تاپیک"اجتهاد در رجال، ابن غضایری و چند موضوع دیگر" بیشتر توضیح داده بودم.
ارسالها: 78
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: فروردين 1395
اعتبار:
0
سپاس ها 19
سپاس شده 16 بار در 16 ارسال
الرجال: علم یبحث فیه عن أحوال الرواة من حیث اتصافهم بشرائط قبول أخبارهم و عدمه. و إن شئت قلت: هو علم یبحث فیه عن أحوال رواة الحدیث التی لها دخل فی جواز قبول قولهم و عدمه.
و ربما یعرّف بأنّه علم وضع لتشخیص رواة الحدیث ذاتاً و وصفاً، و مدحاً و قدحاً... (شیخ جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، ص11)
في بكير بن أعين 315 - حدثني حمدويه، قال: حدثنا يعقوب بن يزيد، عن ابن أبي عمير، عن الفضيل وابراهيم ابني محمد الاشعريين، قالا: ان أبا عبد الله عليه السلام لما بلغه وفاة بكير بن أعين، قال: أما والله لقد أنزله الله بين رسول الله وبين امير المؤمنين صلوات الله عليهما. ( الشیخ الطوسی، اختیار معرفة الرجال(رجال الکشی)، ج2، ص419)
موضوعی را که فرمودید مطالعه کردم؛ مطالب خوبی فرموده بودید، اما آن چه شما درست می دانید، با آن چه که الآن در واقع و در علم رجال اتفاق می افتد فرق می کند.
همان طور که می بینید تعریف علم رجال با آن چه که شما می فرمایید فرق می کند و در رجال کشی هم خلاف گفته ی شماست.
samimi.blog.ir
ارسالها: 50
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: تير 1394
اعتبار:
3
سپاس ها 2
سپاس شده 10 بار در 6 ارسال
کلام اقای سبحانی نادرست است مثل کلام اکثر علمای این شان درباره ی رجال و اجتهاد در ان. من نمی دانم ایشان و دیگران چرا این چنین حرفی می زنند و دلیلشان چیست. به هر حال بنده این نظرات را قبلا خوانده بودم ولی به نظر حقیر سخنانشان غیر قابل تصدیق است. شکی در این نمی توان کرد که احوال روات به وسیله ی متن شناسی به دست می اید و ما قبلا به تفضیل در این رابطه شواهد خود را اورده ایم.به نظر ما اینها چیز های تقلیدی نیست بلکه باید مداقه بیشتری به خرج داد.
درباره ی حدیث رجال کشی هم نفهمیدم منظورتان را.