اگر قبول کنیم که احکام ظاهریه به غرض تعذیر و تنجیز است شخص غافل خودش را مخاطب این جعل نمیداند که غافل هم معذور است. مگه اینکه با یک عنوان دیگری ملازم با غفلت است.
نسبت به آخر کلامتان هم باید بگویم که اساساً استاد این مطلب را قبول ندارد. ایشان مثال تدخین رو مطرح کردند. معذوریت و منجزیت فرع بر وصول هستند. شما فرض کنید شارع ما را معذور دانسته ولی ما غافل بودیم از این معذوریت. یعنی فکر میکردیم معذور نیستیم. در اینجا اگر مرتکب شویم تجری رخ داده. ظاهراً استاد تجری رو حرام میدونند
نسبت به آخر کلامتان هم باید بگویم که اساساً استاد این مطلب را قبول ندارد. ایشان مثال تدخین رو مطرح کردند. معذوریت و منجزیت فرع بر وصول هستند. شما فرض کنید شارع ما را معذور دانسته ولی ما غافل بودیم از این معذوریت. یعنی فکر میکردیم معذور نیستیم. در اینجا اگر مرتکب شویم تجری رخ داده. ظاهراً استاد تجری رو حرام میدونند