20-فروردين-1397, 10:38
اشکال سوم نیز ظاهرا وارد نیست. عبارت مرحوم شیخ مفید این است:
أما رواه الحديث بأن شهر رمضان شهر من شهور السنة يكون تسعة و عشرين يوما و يكون ثلاثين يومافهم فقهاء أصحاب أبي جعفر محمد بن علي و أبي عبد الله جعفر بن محمد و أبي الحسن موسى بن جعفر و أبي الحسن علي بن موسى و أبي جعفر محمد بن علي و أبي الحسن علي بن محمد و أبي محمد الحسن بن علي بن محمد ص و الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتيا و الأحكام الذين لا يطعن عليهم و لا طريق إلى ذم واحد منهم و هم أصحاب الأصول المدونة و المصنفات المشهورة
درست است که ظهور بدوی این عبارت، حصر روات این حدیث در فقهاءِ کذا و کذا است اما این ظهور اولا فی نفسه هم چندان قوی به نظر نمی رسد و خود وضوح این مطلب که حال این مساله حال سائر مسائل است قرینه است که مراد، حصر نیست. در واقع، شیخ مفید در قبال روایات عدد که تمامی آنها را ضعیف می دانند می فرمایند که روایات رویت را فقهاء و اجلاء نقل کرده اند. یعنی به صدد اثبات موجبه ی جزئیه در قبال سالبه ی کلیه هستند و حصر روات روایت رویت در فقهاء مد نظر ایشان نیست تا اشکال شود که حال این مساله حال سائر مسائل است و فقیه و غیر فقیه آن را نقل می کنند.
لذا عمده ی مطلب در اشکال اول و چهارم است.
ادامه دارد...
أما رواه الحديث بأن شهر رمضان شهر من شهور السنة يكون تسعة و عشرين يوما و يكون ثلاثين يومافهم فقهاء أصحاب أبي جعفر محمد بن علي و أبي عبد الله جعفر بن محمد و أبي الحسن موسى بن جعفر و أبي الحسن علي بن موسى و أبي جعفر محمد بن علي و أبي الحسن علي بن محمد و أبي محمد الحسن بن علي بن محمد ص و الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتيا و الأحكام الذين لا يطعن عليهم و لا طريق إلى ذم واحد منهم و هم أصحاب الأصول المدونة و المصنفات المشهورة
درست است که ظهور بدوی این عبارت، حصر روات این حدیث در فقهاءِ کذا و کذا است اما این ظهور اولا فی نفسه هم چندان قوی به نظر نمی رسد و خود وضوح این مطلب که حال این مساله حال سائر مسائل است قرینه است که مراد، حصر نیست. در واقع، شیخ مفید در قبال روایات عدد که تمامی آنها را ضعیف می دانند می فرمایند که روایات رویت را فقهاء و اجلاء نقل کرده اند. یعنی به صدد اثبات موجبه ی جزئیه در قبال سالبه ی کلیه هستند و حصر روات روایت رویت در فقهاء مد نظر ایشان نیست تا اشکال شود که حال این مساله حال سائر مسائل است و فقیه و غیر فقیه آن را نقل می کنند.
لذا عمده ی مطلب در اشکال اول و چهارم است.
ادامه دارد...