3-بهمن-1397, 13:35
(3-بهمن-1397, 08:20)مسعود عطار منش نوشته:(26-دي-1397, 23:57)سید محسن حائری نوشته: مرادتان (یا مراد استاد) از «غرض مولی بر مقید باشد» کدامیک است؟:
الف) غرض مولی این است که در کلامش قیود را ذکر کند.
ب) مراد جدی مولی (مخبر عنه) امری مقید است.
...
اگر مقصود «ب» است، دیگر نمیتوان گفت که تکلم به صورت مطلق نقض غرض است! چرا که تنها در صورتی تکلم به صورت مطلق نقض غرض خواهد بود که محرز باشد که برداشت مخاطب از کلام مطلق خواهد بود (و طبعا این برداشت مخالف مراد متکلم است)، حال این که طبق بیان شما، اطلاق کلام خود متوقف بر اثبات نقض غرض است و دور لازم میآید.
به عبارت دیگر، طبق بیان شما، اثبات اطلاق متوقف بر این است که عدم ذکر قید نقض غرض باشد و اثبات این که عدم ذکر قید نقض غرض است، متوقف بر این است که برداشت مخاطبین از کلام، مطلق باشد. (چرا که اگر برداشت مخاطب مطلق نباشد، دیگر نقض غرض نخواهد بود!)
مانند این که چنین ادعایی کنیم:
اصل این است که متکلم معنای حقیقی لفظ را اراده کرده است، چرا که اگر معنای مجازی را اراده کرده باشد نقض غرض است. چرا که مخاطب از کلام وی معنای حقیقی را خواهد فهمید.
حال این که «مخاطب از کلام وی معنای حقیقی را خواهد فهمید» خود متفرع بر اصالة الحقیقة است.
بنده خیال می کنم بین کشف مراد جدی و استعمالی ( تفهیمی) خلط شده است . ما می خواهیم با جریان مقدمات حکمت مراد جدی متکلم را کشف کنیم و اگر این متوقف بر کشف مراد استعمالی باشد دوری لازم نخواهد آمد ؛ به عبارت روشن تر اثبات اطلاق در مرحلۀ مراد جدی متوقف بر این است که عرف اطلاق را برداشت کند به این معنا که مراد استعمالی یا به تعبیر بهتر مراد تفهیمی اطلاق باشد و ذر این مطلب هیچ دوری وجود ندارد .
اثبات اطلاق در مراد تفهیمی یا مراد استعمالی از کجا میآید؟ آیا این مورد را با تمسک به اصالة الاطلاق ثابت نمیکنند؟