24-تير-1399, 22:34
یکی از نکاتی در که در مسأله ی حاکمیت، باید به آن توجه کرد، تفکیک بین حق حاکمیت (به عنوان یک حکم وضعی) و جواز حاکمیت (به عنوان یک حکم تکلیفی) است. درست است که ثبوت حق حاکمیت برای زید، مقتضی جواز حاکمیت برای او (به این معنی که خارجا متصدی حکومت شود) است، اما این امر، تنها در حد اقتضا است و نه بیشتر و لذا، به صرف اثبات حق حاکمیت برای کسی، نمی توان جواز حکومت را برای او نتیجه گرفت. چنانکه مثلا اگر ثابت کنیم زید، مالک خانه ای است، به صرف این امر، نمی توان نتیجه گرفت که جائز است زید خارجا اقدام به تصاحب آن خانه کند، بلکه باید شرایط خارجی را ملاحظه کرد. ای بسا که اقدام زید برای تصاحب آن ملک، در تزاحم با واجبی چون حفظ نفوس محترمه و یا مهمتر از آن، حفظ اعتقادات مومنین باشد. بنا بر این، اگر حق حکومت برای زید ثابت شد، لازم است برای تجویز این که زید خارجا اقدام به تصدی حکومت کند، تبعات و لوازم خارجی این امر را سنجید...