18-اسفند-1399, 13:09
مرحوم صدر می فرماید سه وجه عمده برای اختصاص استصحاب به موارد احراز مقتضی وجود دارد:
1. ظاهر اولیه ادله استصحاب اینست که متعلق یقین و شک از جمیع جهات حتی زمان متحدند و چون چنین اتحادی در استصحاب درست نیست(چون متعلق یقین حدوث است ولی متعلق شک بقاست) بنابراین برای ایجاد اتحاد باید یک مسامحه کرد و آن اینست که وجود مقتضی را وجود مقتضا تلقی کنیم و این در حاییست که مقتضی محرز باشد.
2. عمومیت ادله استصحاب متوفف بر ارتکاز عقلایی است و این ارتکاز تنها در موارد احراز مقتضی است.
3. لفظ نقص در مقابل ابرام است و مراد از یقین متیقن است و لفظ نقص تنها در مواردی که هیات اتصالیه دارد صادق است لذا لااقل باید متیقن مقتصی بقل داشته باشد تا به این لحاظ علاقه بین معنای حقیقی و مجازی ایجاد شود و مصحح اسناد نقض شود.
این اجمالی بود از وجوهی که برای اختصاص استصحاب به موارد احراز مقتضی بیان شده بود.
مرحوم صدر در هر سه وجه اشکال می کنند.
1. ظاهر اولیه ادله استصحاب اینست که متعلق یقین و شک از جمیع جهات حتی زمان متحدند و چون چنین اتحادی در استصحاب درست نیست(چون متعلق یقین حدوث است ولی متعلق شک بقاست) بنابراین برای ایجاد اتحاد باید یک مسامحه کرد و آن اینست که وجود مقتضی را وجود مقتضا تلقی کنیم و این در حاییست که مقتضی محرز باشد.
2. عمومیت ادله استصحاب متوفف بر ارتکاز عقلایی است و این ارتکاز تنها در موارد احراز مقتضی است.
3. لفظ نقص در مقابل ابرام است و مراد از یقین متیقن است و لفظ نقص تنها در مواردی که هیات اتصالیه دارد صادق است لذا لااقل باید متیقن مقتصی بقل داشته باشد تا به این لحاظ علاقه بین معنای حقیقی و مجازی ایجاد شود و مصحح اسناد نقض شود.
این اجمالی بود از وجوهی که برای اختصاص استصحاب به موارد احراز مقتضی بیان شده بود.
مرحوم صدر در هر سه وجه اشکال می کنند.