17-بهمن-1400, 11:01
دو مساله در حاشیه ی مطلب پیشین:
1- در مواردی که محرز است مرحوم شیخ، اخذ بتوسط کرده اند و مثلا محرز است که اگرچه بدو سند، نوفلی است اما حدیث را نه از کتاب نوفلی بلکه از کافی گرفته اند، طبعا حتی طبق مبنای شهادت نیز نمی توان سند مذکور در کافی را بررسی نکرد و به شهادت شیخ بسنده کرد؛ چرا که محرز است که مدرک شیخ در شهادت، همان سند کافی بوده است. این مطلب را بر استاد عرضه کردم و تایید نمودند.
به نظر می رسد که بر این اساس، استناد به شهادت شیخ در تمام موارد اخذ بتوسط مشکل می شود ولو منبع واسطه را احراز نکنیم. چون اجمالا می دانیم که در این موارد، مرحوم شیخ، به سند کتاب واسطه استناد کرده و این طور نبوده که حسا وجود حدیث در کتاب فرد بدو سند را احراز کرده باشند.
2- اگر وجه بررسی سند در کافی بنا بر مسلک اطمینان، دخالت راوی در تالیف کتاب است، این وجه اختصاص به راویان کتب دارد (آن هم راویان دخیل در تالیف) و در کل طریق به صاحب کتاب جاری نمی شود. خود استاد هم در کافی، تبدیل اسناد را قبول دارند و آن را کاشف از وجود اجازه ی عامه می دانند؛ طبعا در چنین مواردی، راوی دخیل در تالیف نبوده که جایگزینی در طریق رخ داده است.
1- در مواردی که محرز است مرحوم شیخ، اخذ بتوسط کرده اند و مثلا محرز است که اگرچه بدو سند، نوفلی است اما حدیث را نه از کتاب نوفلی بلکه از کافی گرفته اند، طبعا حتی طبق مبنای شهادت نیز نمی توان سند مذکور در کافی را بررسی نکرد و به شهادت شیخ بسنده کرد؛ چرا که محرز است که مدرک شیخ در شهادت، همان سند کافی بوده است. این مطلب را بر استاد عرضه کردم و تایید نمودند.
به نظر می رسد که بر این اساس، استناد به شهادت شیخ در تمام موارد اخذ بتوسط مشکل می شود ولو منبع واسطه را احراز نکنیم. چون اجمالا می دانیم که در این موارد، مرحوم شیخ، به سند کتاب واسطه استناد کرده و این طور نبوده که حسا وجود حدیث در کتاب فرد بدو سند را احراز کرده باشند.
2- اگر وجه بررسی سند در کافی بنا بر مسلک اطمینان، دخالت راوی در تالیف کتاب است، این وجه اختصاص به راویان کتب دارد (آن هم راویان دخیل در تالیف) و در کل طریق به صاحب کتاب جاری نمی شود. خود استاد هم در کافی، تبدیل اسناد را قبول دارند و آن را کاشف از وجود اجازه ی عامه می دانند؛ طبعا در چنین مواردی، راوی دخیل در تالیف نبوده که جایگزینی در طریق رخ داده است.