25-شهريور-1401, 19:45
ظاهر کلام که قیاس است و نکته ای که ذکر می کنید به نام احتمال ضعیف است و اصلا قوام ظهور به احتمال خلاف است. علم غیب هم اینکه در استدلال برحد شرب خمر از آن استفاده شده باشد محل سوال است الغای خصوصیت کلام مصداق کبرای ظهور است فرق با قیاس دارد عرف از رجل شک بین الثلاث و اربع قطعا خصوصیت نمی فهمد اما از این که شارب خمر هذیان می گوید و به هنگام هذیان افتراءمی زند پس حد افتراء جاری شود اصلا مصداق ظهور نیست.
تحلیل استاد هم طبق ظهور روایت نیست. نهی شدید حضرت به این جهت نبوده که حتی بعد از دیدن روایت به طریق معتبر ابان اباء از قبول داشته اصلا در روایت چنین معنایی نیست الیک نصه
مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِيهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَيْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ يَقْطَعُ ثَلَاثاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ وَ يَقْطَعُ أَرْبَعاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ عِشْرُونَ إِنَ هَذَا كَانَ يَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِي جَاءَ بِهِ شَيْطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا يَا أَبَانُ هَكَذَا حَكَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقَابِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّيَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ يَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ. الكافي (ط - الإسلامية)، ج7، ص: ا300
ابان می گوید این مضمون قبلا به ما در عراق رسید و گفتیم کلام شیطان است و اصلا در روایت قرینه ای نیست که روایت به طریق معتبر در عراق به ابان رسیده و او باز اباء از قبول داشته شاید طریق ضعیف بوده.
این که استدلال عقلی اگر قطع آور باشد در فقه شیعه معتبر است هم محل بحث است به رسائل در بحث شیخ با اخباریون مراجعه کنید(بحث تفکیک بین منجزیت و معذریت و معذر نبودن حکم قطعی عقل در حیطه مناطات احکام) و هم چنین کفایه .با این اوصاف انصراف نواهی قیاس از قیاسات قطعی
هم ثابت نیست تعبیر ان الدین اذا قیست محقت عام است البته بحث انصراف عن و انصراف الی هم تفاوت در بحث ایجاد می کند.از نکاتتون استفاده کردم ممنون
تحلیل استاد هم طبق ظهور روایت نیست. نهی شدید حضرت به این جهت نبوده که حتی بعد از دیدن روایت به طریق معتبر ابان اباء از قبول داشته اصلا در روایت چنین معنایی نیست الیک نصه
مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِيهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَيْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ يَقْطَعُ ثَلَاثاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ وَ يَقْطَعُ أَرْبَعاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ عِشْرُونَ إِنَ هَذَا كَانَ يَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِي جَاءَ بِهِ شَيْطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا يَا أَبَانُ هَكَذَا حَكَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقَابِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّيَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ يَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ. الكافي (ط - الإسلامية)، ج7، ص: ا300
ابان می گوید این مضمون قبلا به ما در عراق رسید و گفتیم کلام شیطان است و اصلا در روایت قرینه ای نیست که روایت به طریق معتبر در عراق به ابان رسیده و او باز اباء از قبول داشته شاید طریق ضعیف بوده.
این که استدلال عقلی اگر قطع آور باشد در فقه شیعه معتبر است هم محل بحث است به رسائل در بحث شیخ با اخباریون مراجعه کنید(بحث تفکیک بین منجزیت و معذریت و معذر نبودن حکم قطعی عقل در حیطه مناطات احکام) و هم چنین کفایه .با این اوصاف انصراف نواهی قیاس از قیاسات قطعی
هم ثابت نیست تعبیر ان الدین اذا قیست محقت عام است البته بحث انصراف عن و انصراف الی هم تفاوت در بحث ایجاد می کند.از نکاتتون استفاده کردم ممنون