7-بهمن-1401, 16:58
اشکال بر ثمره:
به نظر من این ثمره درست نیست و بر مشهور از این جهت اشکالی وارد نیست.
اول با وجدان شروع میکنیم: هرچه فکر میکنم در گزارهی «روزۀ امروز وقتی واجب است که احتمال وجوب روزۀ امروز را بدهی» دوری نمیبینم.
ظاهراً دور از آنجا پیدا شد که التفات را شرط فعلیت تکلیف دانستند و مرادشان از احتمال هم احتمال مصیب برای مجعول بود. مصیب بودن احتمال موقوف بر فعلیت تکلیف است و فعلیت تکلیف موقوف بر احتمال مصیب.
اما چرا این ثمره درست نیست؛ زیرا بین علم به چیزی (قطع مصیب) و احتمال مصیب فرق وجود دارد. در قطع مصیب، تنها یک چیز وجود دارد (جزم به یک امر وجود دارد اما احتمال خلافش داده نمی شود) اما در احتمال مصیب، احتمال مخالف هم همزمان وجود دارد. به عبارت دیگر در کنار هر احتمال غیر مصیبی، احتمال مصیب هم وجود دارد.
پس اگر معنای التفات احتمال دادن باشد، (چه آن را احتمال مصیب معنا کنیم و چه احتمال غیر مصیب) در غیر موارد قطع هر دو وجود دارند. به عبارت دیگر اخذ قید مصیب بودن برای احتمال، لغو است زیرا دائماً وجود دارد. پس شرط فعلیت دائماً وجود دارد و دوری در کار نیست.
به نظر من این ثمره درست نیست و بر مشهور از این جهت اشکالی وارد نیست.
اول با وجدان شروع میکنیم: هرچه فکر میکنم در گزارهی «روزۀ امروز وقتی واجب است که احتمال وجوب روزۀ امروز را بدهی» دوری نمیبینم.
ظاهراً دور از آنجا پیدا شد که التفات را شرط فعلیت تکلیف دانستند و مرادشان از احتمال هم احتمال مصیب برای مجعول بود. مصیب بودن احتمال موقوف بر فعلیت تکلیف است و فعلیت تکلیف موقوف بر احتمال مصیب.
اما چرا این ثمره درست نیست؛ زیرا بین علم به چیزی (قطع مصیب) و احتمال مصیب فرق وجود دارد. در قطع مصیب، تنها یک چیز وجود دارد (جزم به یک امر وجود دارد اما احتمال خلافش داده نمی شود) اما در احتمال مصیب، احتمال مخالف هم همزمان وجود دارد. به عبارت دیگر در کنار هر احتمال غیر مصیبی، احتمال مصیب هم وجود دارد.
پس اگر معنای التفات احتمال دادن باشد، (چه آن را احتمال مصیب معنا کنیم و چه احتمال غیر مصیب) در غیر موارد قطع هر دو وجود دارند. به عبارت دیگر اخذ قید مصیب بودن برای احتمال، لغو است زیرا دائماً وجود دارد. پس شرط فعلیت دائماً وجود دارد و دوری در کار نیست.