14-آبان-1402, 14:35
ولی استاد کلام ایشان را امر دیگری معنا کردند. مراد مرحوم شهید آن است، که به سبب پول به آسانی میتوان تجارت کرد. به عنوان مثال، همیشه تجّار، بخشی از سرمایه آنها، نقدین است تا آنکه اگر زمینه یک تجارت مناسب فراهم شد، به راحتی بتوانند آن معامله را انجام دهند و سود مناسبی کسب کنند. یعنی نقدین، زمینه رشد دارد؛ به این صورت که میتوان آن را به مال دیگری تبدیل کرد تا رشد و نمو پیدا کند. مال التجارة هم اینگونه است و زمینه رشد دارد. تجّار، مال التجارة را از آن جهت خریداری میکنند تا بتوانند با آن، سود مناسبی به دست آورند.
یعنی آنچه به آسانی زمینه رشد دارد، هم نقدین است و هم مال التجارة. نقدین، ذاتا زمینه رشد دارد و مال التجارة، به سبب قصد مال التجارة بودن، این ویژگی را داراست. در مالی که قصد تجارت با آن نشده هم ممکن است توهّم رشد باشد، ولی از آن رو که قصد تجارت با آن نشده، این زمینه رشد در آن منتفی است؛ چرا که غرض مالک، نگهداری آن است؛ لذا حتّی اگر قیمتی با سود مناسب هم برای خرید آن پیشنهاد شود، ممکن است مالک آن، حاضر به فروش مال نباشد. پس روشن گشت که مراد شهید آن است که جامع بین نقدین و مال التجارة، «زمینه رشد داشتن» است. ایشان از این مساله به «تمحّض در مالیّت» تبعیر نموده است. تعبیر ایشان مناسب نیست، ولی در هر صورت مراد شهید، این است.
حاصل کلام شهید آن است که در روایاتی که برای نقدین، زکات ثابت شده است، این احتمال وجود دارد که نکتهی ثبوت زکات در نقدین، زمینه رشد داشتن باشد، و این ویژگی، در مال التجارة هم موجود است؛ لذا به این جهت، ممکن است زکات در مال التجارة هم ثابت شود.
البته کلام ایشان صحیح نیست. هیچ فقیهی از خاصه و عامه، برای اثبات زکات مال التجارة، از روایات مربوط به زکات نقدین استفاده نکرده است.
10 آبان ۱۴۰۲
یعنی آنچه به آسانی زمینه رشد دارد، هم نقدین است و هم مال التجارة. نقدین، ذاتا زمینه رشد دارد و مال التجارة، به سبب قصد مال التجارة بودن، این ویژگی را داراست. در مالی که قصد تجارت با آن نشده هم ممکن است توهّم رشد باشد، ولی از آن رو که قصد تجارت با آن نشده، این زمینه رشد در آن منتفی است؛ چرا که غرض مالک، نگهداری آن است؛ لذا حتّی اگر قیمتی با سود مناسب هم برای خرید آن پیشنهاد شود، ممکن است مالک آن، حاضر به فروش مال نباشد. پس روشن گشت که مراد شهید آن است که جامع بین نقدین و مال التجارة، «زمینه رشد داشتن» است. ایشان از این مساله به «تمحّض در مالیّت» تبعیر نموده است. تعبیر ایشان مناسب نیست، ولی در هر صورت مراد شهید، این است.
حاصل کلام شهید آن است که در روایاتی که برای نقدین، زکات ثابت شده است، این احتمال وجود دارد که نکتهی ثبوت زکات در نقدین، زمینه رشد داشتن باشد، و این ویژگی، در مال التجارة هم موجود است؛ لذا به این جهت، ممکن است زکات در مال التجارة هم ثابت شود.
البته کلام ایشان صحیح نیست. هیچ فقیهی از خاصه و عامه، برای اثبات زکات مال التجارة، از روایات مربوط به زکات نقدین استفاده نکرده است.
10 آبان ۱۴۰۲