26-فروردين-1403, 13:06
(5-اسفند-1402, 23:01)Payam_Khajei نوشته: این بیان نیز تمام نیست و دلالت بر حجیت شهرت ندارد زیرا اولا: جهالت به معنای غیر علم است نه به معنای سفاهت زیرا ظاهر جهل در مقابل علم است نه در مقابل عقل و اینکه مرحوم کلینی در کافی کتاب العقل و الجهل نوشته است سبب نشود که ظهور جهل در سفاهت باشد.صرفا مرحوم کلینی جهل را در مقابل عقل قرار نداده است.
¨ خارج اصول - 02/12/1402
در کتب لغت قدیمی و اصیل جهل هم به عنوان نقیض علم و هم به عنوان نقیض عقل بیان شده است. از سوی دیگر برای تبیین معنای جهل، هم از حِلم استفاده شده که با تعقل در ارتباط است و هم از علم استفاده شده است.
بنابراین به نظر می رسد اشکال به این شکل وارد نیست.
در این زمینه چند واژه به هم مرتبط باید مورد واکاوی قرار گیرند؛ واژۀ علم و جهل و عقل و ظنّ. اینها واژگانی هستند که ارتباط معنایی وثیقی با یکدیگر دارند و در کتب لغت مکرر دیده می شود که برای تبیین معنای هر کدام، از دیگری کمک گرفته شده است.
بله در زمان کنونی ظاهر جهل، در مقابل علم است ولی ظهور واژگان در زمان صدور ملاک است نه زمان کنونی و بر استاد لازم است شواهدی بیاورند که در زمان صدور جهل به معنای سفاهت نبوده است.
با توجه به مجموع مطالب لغویین و استعمالات، شاید بتوان گفت جهل به معنای ناآگاهی و نادانستن است؛ این نادانستن گاهی به تناسبات حکم و موضوع بار منفی پیدا میکند که در زبان فارسی از آن به «ندانمکاری» یا «نادانی» تعبیر می شود ولی گاهی بار منفی ندارد و صرفاً به معنای ندانستن است. مثلاً در آیۀ شریفۀ «لا تکوننّ من الجاهلین» به نظر میرسد بار منفی دارد و به معنای نادانان است نه کسی که صرفاً نمی داند.
در مورد آیۀ نبأ نیز با توجه به تناسبات حکم و موضوع شاید بتوان گفت، بار منفی داشته و مقصود از «تصیبوا بجهالة» برخورد همراه با نادانی و ندانم کاری باشد؛ چون برخورد قهرآمیز و عقوبت نمودن یک عده بدون آگاهی، از نظر عقلاء نادانی و ندانمکاری است.