3-فروردين-1403, 22:30
(آخرین تغییر در ارسال: 3-فروردين-1403, 22:38 توسط مسعود عطار منش.)
غافل با جاهل مرکب فرق دارد. جاهل مرکب فکر می کند معذور نیست لذا تجری کرده است. اما غافلی که اصلاً به مساله توجه ندارد و حواسش نیست، تجزی نیست و تعذیر هم در موردش معنا دارد.
الان من می بینم فلان شخص غافل است از این که این مایع احتمال خمریّت دارد. آیا مولا نمی تواند این شخص را معذور بدارد؟!
بله؛ نمی تواند به او خطاب کند که ای غافل تو معذور هستی. ولی می تواند بدون این که به او خطاب کند او را معذور بدارد.
این ادراکات وجدانی قابل انکار نیستند. حال اسمش را بگذارید خطابات ظاهریه یا غیر ظاهریه. بهر حال چنین پدیده ای ممکن الوقوع است و متوقف بر وصول هم نیست. حال هر اسمی می خواهید برایش بگذارید.
این که احکام به هدف ایجاد بعث یا ایجاد زجر هستند کلیّت ندارد. شارع مقدس عادل است نه ظالم و مقتضای عدلش این است که اگر شخصی نسبت به مطلبی غفلت دارد و تقصیر نکرده، او را معذور بدارد.
این تعذیر به ملاک ایجاد بعث و زجر نیست بلکه به ملاک عدل الهی است.
بلکه حتی می توان بعث و زجر را هم در موردش تصویر کرد. مولا قبل این که مکلف غافل شود حکم را جعل می کند و به او می گوید اگر غافل شدی نگران نباش من تو را معذور می دارم. نتیجه این تعذیر آن است که مکلف دیگر خود را موظف به تحفظ ندانسته و ترک تحفظ برایش بلا مانع است. به بیان دیگر حکم را در حق غافل جعل کرده ولی بعث و زجرش مربوط به پیش از عروض غفلت است. همانطور که در مورد ناسی می گویند رفع النسیان به منظور آن است که به مکلف بگویند لازم نیست تحفظ داشته باشی که یادت نرود هر چند در حالت نسیان دیگر قابلیت خطاب را دارد نیست ولی همین که قبل از عروض نسیان خیالش را راحت کنیم برای تأمین مصلحت کافی است.
الان من می بینم فلان شخص غافل است از این که این مایع احتمال خمریّت دارد. آیا مولا نمی تواند این شخص را معذور بدارد؟!
بله؛ نمی تواند به او خطاب کند که ای غافل تو معذور هستی. ولی می تواند بدون این که به او خطاب کند او را معذور بدارد.
این ادراکات وجدانی قابل انکار نیستند. حال اسمش را بگذارید خطابات ظاهریه یا غیر ظاهریه. بهر حال چنین پدیده ای ممکن الوقوع است و متوقف بر وصول هم نیست. حال هر اسمی می خواهید برایش بگذارید.
این که احکام به هدف ایجاد بعث یا ایجاد زجر هستند کلیّت ندارد. شارع مقدس عادل است نه ظالم و مقتضای عدلش این است که اگر شخصی نسبت به مطلبی غفلت دارد و تقصیر نکرده، او را معذور بدارد.
این تعذیر به ملاک ایجاد بعث و زجر نیست بلکه به ملاک عدل الهی است.
بلکه حتی می توان بعث و زجر را هم در موردش تصویر کرد. مولا قبل این که مکلف غافل شود حکم را جعل می کند و به او می گوید اگر غافل شدی نگران نباش من تو را معذور می دارم. نتیجه این تعذیر آن است که مکلف دیگر خود را موظف به تحفظ ندانسته و ترک تحفظ برایش بلا مانع است. به بیان دیگر حکم را در حق غافل جعل کرده ولی بعث و زجرش مربوط به پیش از عروض غفلت است. همانطور که در مورد ناسی می گویند رفع النسیان به منظور آن است که به مکلف بگویند لازم نیست تحفظ داشته باشی که یادت نرود هر چند در حالت نسیان دیگر قابلیت خطاب را دارد نیست ولی همین که قبل از عروض نسیان خیالش را راحت کنیم برای تأمین مصلحت کافی است.