2-اسفند-1391, 20:37
شاید بتوان مقصود بافهام بودن غیر مخاطبین را از راه دیگری اثبات کرد و آن به اینگونه که برخی گفته اند که جامعیت یک دین اقتضای می کند تا حد امکان احکام و سایر معارف حقه آن را به مردم برساند و مردم را ارجاع ندهد به اجرای اصول و عمل کردن به مقتضای علم اجماعی خود.بنابراین در صورتی که امام می توانستند(و بعید است که نتوانسته باشند) کلام جامعی بفرمایند که برای همگان قابل استفاده باشد حتی نسل های آینده چه دلیلی دارد که همت خود را تنها صرف افهام شخص خاصی بکنند بخصوص که قدرت نشر معارف همیشه برایشان مهیا نبوده است.و از طرفی اگر ما مقصود به افهام نبودیم چرا این قدر در کلام پیامر و اهل البیت ع تاکید بر ضبط و نشر روایات شده است(آیا می توان گفت که اهل بیت علم نداشتند نعوذ بالله که عرف ها ثابت نخواهد ماند)؟ و از طرفی چگونه بوده است که اهل بیت ع در اعصار بعد از پیامبر به سخنان ایشان استناد می کردند؟ آیا خود همین عمل اهل البیت ع نشان دهنده این حقیقت نیست که کلام ایشان منحصر به یک عصر خاص نیست.؟آیا توصیه هایی که در بسیاری از روایات شده است که شیعیان به دیدار یکدیگر بروند ودر مجالس خود روایات ما را بازگو کنند و یا اینکه به غیر شیعه سخنان ما را بگویید که اگر آنها محاسن کلام ما را بدانند از ما تبعیت می کنند بر این مطلب دلالت ندارد؟ آیا می توان گفت همه این توصیه ها مربوط به شیعیان همان عصر فقط است؟