4-اسفند-1391, 13:25
بسم الله
تقلید راهی برای خروج از عهده تکالیف است، و خود موضوعیت ندارد. بنابر این آنچه حائز اهمیت است، میزان اصابه فتاوای مجتهد با تکالیف است. اعلمیت به معنای تسلط بیشتر بر فنون کشف احجکام شرعی، شاخصی برای این مصادفت است.
نکته اصلی آن است که علوم و فنونی که در استنباط حکم فقهی تاثیر گذارند، متعدداند. ار آنجا که نتیجه استنباط فقیه تابع اخس مقدمات است، اگر مجتهدی که در فنون فقه و اصول اعلم همه مجتهدین است در رجال یا ادبیات عرب ضعف داشته باشد، آن قوت ها بی اثر میشود و استنباط اش از فقهایی که در این فنون متوسط اند پایین تر قرار میگیرد.
در واقع بر مبنای طریقیت باید بگوییم کسی واجب التقلید است که من حیث المجوع تمامی فنون موثر در استنباط احکام فقهی کمترین ضعف را داشته باشد ولو آنکه در هیچ یک از آنها اعلم نباشد.
و باید بپذیریم نوعا راهی برای شناخت این فرد نداریم.
تقلید راهی برای خروج از عهده تکالیف است، و خود موضوعیت ندارد. بنابر این آنچه حائز اهمیت است، میزان اصابه فتاوای مجتهد با تکالیف است. اعلمیت به معنای تسلط بیشتر بر فنون کشف احجکام شرعی، شاخصی برای این مصادفت است.
نکته اصلی آن است که علوم و فنونی که در استنباط حکم فقهی تاثیر گذارند، متعدداند. ار آنجا که نتیجه استنباط فقیه تابع اخس مقدمات است، اگر مجتهدی که در فنون فقه و اصول اعلم همه مجتهدین است در رجال یا ادبیات عرب ضعف داشته باشد، آن قوت ها بی اثر میشود و استنباط اش از فقهایی که در این فنون متوسط اند پایین تر قرار میگیرد.
در واقع بر مبنای طریقیت باید بگوییم کسی واجب التقلید است که من حیث المجوع تمامی فنون موثر در استنباط احکام فقهی کمترین ضعف را داشته باشد ولو آنکه در هیچ یک از آنها اعلم نباشد.
و باید بپذیریم نوعا راهی برای شناخت این فرد نداریم.