13-اسفند-1396, 14:44
مراد استاد رفع تنجز نیست برای توضیح بیشتر به تقریرات دیروز مراجعه کنید.
اما نفی الزام که عرض کردم اشاره به بحثیست در نفی حرج و مانند آن، که آیا رفع حرج به معنای رفع اصل تکلیف است، یا رفع الزام تکلیف با بقاء اصل حکم؟ ثمره آنجا ظاهر می شود که مثلا اگر وضو حرجی بود آیا وضو دیگر مشروع نیست وباید تیمم کرد؟ یا اینکه مشروع است اما الزام آن برداشته شده و اگر وضو گرفت صحیح است؟
البته اشکالات مذکور مبتنی بر تقریب دیروز استاد بود اما امروز به دلیل «لا یکلف الله نفسا إلا وسعها» تمسک کردند که مستقیما و بدون اولویت صورت عجز از جمع بین متزاحمین را می گیرد. گرچه بازهم مجال اشکال هست!
اما نفی الزام که عرض کردم اشاره به بحثیست در نفی حرج و مانند آن، که آیا رفع حرج به معنای رفع اصل تکلیف است، یا رفع الزام تکلیف با بقاء اصل حکم؟ ثمره آنجا ظاهر می شود که مثلا اگر وضو حرجی بود آیا وضو دیگر مشروع نیست وباید تیمم کرد؟ یا اینکه مشروع است اما الزام آن برداشته شده و اگر وضو گرفت صحیح است؟
البته اشکالات مذکور مبتنی بر تقریب دیروز استاد بود اما امروز به دلیل «لا یکلف الله نفسا إلا وسعها» تمسک کردند که مستقیما و بدون اولویت صورت عجز از جمع بین متزاحمین را می گیرد. گرچه بازهم مجال اشکال هست!