26-فروردين-1397, 07:18
(23-فروردين-1397, 18:50)مومن نوشته: ولی به ذهن حقیر می رسد که ظهور امر در وجوب قرینه بر این است که مراد از مأمور به آن چیزی است که در میان متشرعه احتمال وجوب آن برودکلام شما متین است و لکن باید این تردیدی که برای ما در مفهوم کلمۀ عفو است برای مخاطبین حضرت علیه السلام نیز بوده باشد زیرا اگر به قرینه ای ولو کثرت استعمالات و فضای صدور کلام و ... مراد از عفو برای آنها روشن بوده باشد ، و لکن برای ما تردیدی در معنا ایجاد شود این کلام شما تام به نظر نمی رسد .
بنابراین ظهور امر قرینه متصله در تعیین مراد از مأمور به است
تصدیق این مطلب مبتنی بر این است که نکتۀ حجیت ظهوری که شما ادعا نمودید را تحلیل کنیم :
این ظهور مبتنی بر این است که وقتی متکلم حکیمی به یک مفهوم مردد امر می کند و حال آن که در مقام بیان مأمور به خود است ، اگر مأمور به را تعیین نکند و مجمل باقی بگذارد خلاف حکمت و نقض غرض است فلذا حکمتش اقتضا می کند که کلام را مجمل باقی نگذارد و به چیزی برای افهام مأمور به خود تکیه کرده باشد و چون از ذکر دقیق مفهوم سکوت کرده و از طرفی امری را بکار برده که ظهور در وجوب دارد ، سکوت او اقتضا میکند که اراده اش به آن امر که احتمال وجوبش در نزد متشرعه می رود تعلق گرفته باشد و الا نیاز به بیان زائد دارد .
از این بیانات روشن شد که دلالت مذکور یک دلالت سکوتیه بوده و مبتنی بر مقدمات حکمت است یعنی متوقف بر تردیدی است که در مفهوم عفو وجود دارد که این تردید قرار است با سکوتی از ناحیۀ متکلم که در مقام بیان است مرتفع شود ؛
حال اگر متکلم با توجه به فضای صدور و ... کلامی را القاء کرده باشد که اصلا تردیدی ندارد و لکن به دلیل طول زمان قرینۀ مذکور به دست ما نرسیده باشد طبیعتا تردید می کنیم و لکن این تردید ما و مجمل ماندن کلام برای ما منافات با حکمت متکلم ندارد بخلاف مجمل ماندن کلام برای مخاطب عصر صدور که خلاف ظاهر حال حضرت و خلاف حکمت خواهد بود .