18-بهمن-1397, 19:02
بسم الله الرحمن الرحیم
غالبا افرادی که در پی اثبات ولایت مطلقه فقیه هستند به جنبه سلطه وار و حکومتی این مسأله نگاه می کنند، حال آن که عواقب و پیامدهای اثبات ولایت فقیه مسائل دیگری هم هست.
با توجه به این که ولایت مطلقه فقیه، در گرو جانشینی فقیه در مطلق اختیارات امام معصوم است، قائلین به ولایت فقیه تمام نصوصی را که در آن ذکری از (امام) یا (سلطان)و امثال اینها آمده باشد در زمان غیبت بر فقیه منطبق می کنند (البته واضحست که وضعیت نصوص اعتقادی تفاوت دارد).
بر این اساس لازمست تعدادی از روایات را که مشتمل بر وظایف امام هستند را بار دیگر مورد بررسی قرار دهیم:
دسته اول) ادله ای که دستگیری از فقرا و بدهکاران را بر امام لازم می دارد
این روایات خود به دو گروه تقسیم می شوند
1) ادله بیان مصرف زکات که بر امام لازم می دارد اموال زکوی را به فقرا و نیازمندان و دیگر مصارف مذکور در آیه شریفه برساند. با وجود دلیل قرآنی، نوبت به ادله روایی نمی رسد، اما برخی روایات مضامین جالبی دارند که ذکر می کنیم:
۱. عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن علي بن الحكم عن أبان بن عثمان عن صباح بن سيابة عن أبي عبد الله ع قال قال رسول الله ص أيما مؤمن أو مسلم مات و ترك دينا لم يكن في فساد و لا إسراف فعلى الإمام أن يقضيه فإن لم يقضه فعليه إثم ذلك إن الله تبارك و تعالى يقول- إنما الصدقات للفقراء و المساكين الآية ، فهو من الغارمين و له سهم عند الإمام فإن حَبَسَه فإثمه عليه. الکافی 1/ 407
۲. أحمد بن محمد بن عيسى، عن علي بن الحكم، عن موسى بن بكر قال: قال لي أبو الحسن الأول عليه السلام: «من طلب هذا الرزق من حله ليعود به على نفسه و عياله، كان كالمجاهد في سبيل الله، فإن غلب فليستدن على الله و على رسوله صلى الله عليه و آله و سلم ما يقوت به عياله، فإن مات و لم يقض كان على الإمام قضاؤه، فإن لم يقضه كان عليه وزره، إن الله تبارك و تعالى يقول:
إنما الصدقات للفقراء و المساكين [إلى قوله تعالى] و الغارمين «2» فهو فقير مسكين مغرم . قرب الاسناد : 340.
2) روایاتی که صرف نظر از مصرف زکات، بیانگر لزوم قضاء دین معسر بر عهده امام است.
روایات در این قسمت نیز مستفیض بوده و از طریق شیعه و عامه نقل شده است، مواردی را به عنوان نمونه ذکر می کنیم ان شاء الله تعالی
۱. روایت معروف نبوی: «من ترك مالا فلورثته و من ترك دينا أو ضياعا فعلیَّ» که به طرق مختلف و با تعابیر گوناگون نقل شده است. برخی منابع: تفسیر قمی 1/94؛ کافی 1/ 406؛ دعائم الاسلام 2/ 391؛ معانی الاخبار/ 52؛ مسند احمد 2/ 290؛ سنن نسائی 4/66 .
این سند را که از جمله اصحّ اسانید شمرده می شود برای مثال ذکر می کنیم:
علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد بن عثمان عن الحلبي عن أبي عبد الله ع قال: من مات و ترك دينا فعلينا دينه و إلينا عياله و من مات و ترك مالا فلورثته و من مات و ليس له موال فماله من الأنفال. کافی 7/ 168
در این صحیحه تعبیر (والینا عیاله) هم افزوده شده که بیانگر شدت مسئولیت امام است.
این روایت معتبره (علی اشکال فی روایة ابن فضال عن أبیه) از امام رضا علیه السلام نیز بسیار شایان تأمل است که در قسمتی از آن چنین میفرمایند:
«إن شفقة النبي صلی الله علیه وآله على أمته شفقة الآباء على الأولاد و أفضل أمته علي بن أبي طالب ع و من بعده شفقة علي ع عليهم كشفقته ص لأنه وصيه و خليفته و الإمام بعده». فقال:«فلذلك قال ص: أنا و علي أبوا هذه الأمة؛ و صعد النبي ص المنبر فقال: من ترك دينا أو ضياعا فعلي و إلي و من ترك مالا فلورثته فصار بذلك أولى بهم من آبائهم و أمهاتهم و صار أولى بهم منهم بأنفسهم؛ و كذلك أمير المؤمنين ع بعده جرى ذلك له مثل ما جرى لرسول الله ص.»
دو نکته در این روایت حائر اهمیت است: یکی اینکه فقرات روایات به وضوح بر این دلالت دارد که لزوم ادای دین در اینجا، امری غیر از مسأله زکات است. دوم این که اهمیت فراوان این حقّ تا آنجاست که اصل ولایت و اولویت پیامبر و معصومین علیهم السلام نیز از آن نشأت می گیرد. بنابراین اگر لزوم اداء دین مؤمنین نباشد، ولایتی در کار نیست. (فصار بذلک اولی بهم...)
۲. محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد بن عيسى «4» عن العباس عمن ذكره عن أبي عبد الله ع قال: الإمام يقضي عن المؤمنين الديون ما خلا مهور النساء. کافی 5/94
3. محمد بن أحمد عن محمد بن عيسى عن أحمد بن عائذ عن محمد بن أبي حمزة عن رجل بلغ به أمير المؤمنين ع قال: مر شيخ مكفوف كبير يسأل فقال أمير المؤمنين ع ما هذا؟ قالوا يا أمير المؤمنين نصرانيٌّ. فقال أمير المؤمنين ع استعملتموه حتى إذا كبر و عجز منعتموه؟! أنفقوا عليه من بيت المال .التهذیب 6/ 292
دسته دوم) روایاتی که پرداخت دیه را در مواردی بر امام واجب می کند:
این موارد نیز در کتاب الدیات به تفصیل بحث شده اند، اما اکنون به برخی از این روایات اشاره می کنیم ان شاء الله تعالی. گرچه در برخی از روایات تعبیر به (بیت المال) شده، اما از آنجا که ولایت امر بیت المال در قول به ولایت فقیه با فقیهست، نتیجه امر تفاوت چندانی ندارد.
۱. در صورتی که قاتل پس از قتل مجنون شود و مالی هم نداشته باشد. کافی 7/ 295
۲.کسی که به علت ازدحام جمعیت کشته شود. کافی 7/ 354
۳.مقتولی که قاتلش مشخص نیست.کافی 7/ 354
4. در موارد ثبوت دیه هنگامی که عاقله نباشد.
دسته سوم) روایات فراوانی که بیانگر مساوات امیر المؤمنین علیه السلام در تقسیم بیت المال میان مسلمین است. از این روایات استفاده می شود که اولا بیت المال باید میان مسلمانان تقسیم شود و ثانیا: این تقسیم باید به صورت کاملا مساوی و بدون هیچ تفاوتی میان فقیر و غنی و شریف و وضیع باشد.
روایات در این زمینه فراوان است. برای نمونه:
در امالی طوسی به سند خود از عن هلال بن مسلم عن جده قال: شهدت علي بن أبي طالب ع أتي بمال عند المساء، فقال: اقسموا هذا المال، فقالوا: قد أمسينا يا أمير المؤمنين فأخّره إلى غد. فقال لهم: تتقبلون أني أعيش إلى غد؟! قال: و ما ذا بأيدينا! قال: فلا تؤخروه حتى تقسموه. قال فأتي بشمع فقسموا ذلك المال من غنائمهم. امالی طوسی / 404
و موارد متفرقه دیگر، مثلاً
- تزویج زانیه: محمد بن الحسين عن عبد الله بن هلال عن العلاء عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع قال: قضى أمير المؤمنين ع في امرأة زنت و شردت أن يربطها إمام المسلمين بالزوج كما يربط البعير الشارد بالعقال. تهذیب 10/ 154
- تزویج عزبی که شهوتش طغیان می کند: محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن محمد بن سنان عن طلحة بن زيد عن أبي عبد الله ع قال: إن أمير المؤمنين ع أتي برجل عبث بذكره فضرب يده حتى احمرت ثم زوجه من بيت المال. کافی 7/ 265 در روایت دیگر مهر او را هم از بیت المال قرار دادند : مقنعه/ 791
-مهریه زوجه هنگامی که ملحق به کفار شود: در حدیث طولانی که در این باب وارد شده چنین آمده است «فإذا هو تزوج امرأة غيرها فإن على الإمام أن يعطيه مهرها مهر امرأته الذاهبة» تهذیب 6/ 313
إنما الصدقات للفقراء و المساكين [إلى قوله تعالى] و الغارمين «2» فهو فقير مسكين مغرم . قرب الاسناد : 340.
2) روایاتی که صرف نظر از مصرف زکات، بیانگر لزوم قضاء دین معسر بر عهده امام است.
روایات در این قسمت نیز مستفیض بوده و از طریق شیعه و عامه نقل شده است، مواردی را به عنوان نمونه ذکر می کنیم ان شاء الله تعالی
۱. روایت معروف نبوی: «من ترك مالا فلورثته و من ترك دينا أو ضياعا فعلیَّ» که به طرق مختلف و با تعابیر گوناگون نقل شده است. برخی منابع: تفسیر قمی 1/94؛ کافی 1/ 406؛ دعائم الاسلام 2/ 391؛ معانی الاخبار/ 52؛ مسند احمد 2/ 290؛ سنن نسائی 4/66 .
این سند را که از جمله اصحّ اسانید شمرده می شود برای مثال ذکر می کنیم:
علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد بن عثمان عن الحلبي عن أبي عبد الله ع قال: من مات و ترك دينا فعلينا دينه و إلينا عياله و من مات و ترك مالا فلورثته و من مات و ليس له موال فماله من الأنفال. کافی 7/ 168
در این صحیحه تعبیر (والینا عیاله) هم افزوده شده که بیانگر شدت مسئولیت امام است.
این روایت معتبره (علی اشکال فی روایة ابن فضال عن أبیه) از امام رضا علیه السلام نیز بسیار شایان تأمل است که در قسمتی از آن چنین میفرمایند:
«إن شفقة النبي صلی الله علیه وآله على أمته شفقة الآباء على الأولاد و أفضل أمته علي بن أبي طالب ع و من بعده شفقة علي ع عليهم كشفقته ص لأنه وصيه و خليفته و الإمام بعده». فقال:«فلذلك قال ص: أنا و علي أبوا هذه الأمة؛ و صعد النبي ص المنبر فقال: من ترك دينا أو ضياعا فعلي و إلي و من ترك مالا فلورثته فصار بذلك أولى بهم من آبائهم و أمهاتهم و صار أولى بهم منهم بأنفسهم؛ و كذلك أمير المؤمنين ع بعده جرى ذلك له مثل ما جرى لرسول الله ص.»
دو نکته در این روایت حائر اهمیت است: یکی اینکه فقرات روایات به وضوح بر این دلالت دارد که لزوم ادای دین در اینجا، امری غیر از مسأله زکات است. دوم این که اهمیت فراوان این حقّ تا آنجاست که اصل ولایت و اولویت پیامبر و معصومین علیهم السلام نیز از آن نشأت می گیرد. بنابراین اگر لزوم اداء دین مؤمنین نباشد، ولایتی در کار نیست. (فصار بذلک اولی بهم...)
۲. محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد بن عيسى «4» عن العباس عمن ذكره عن أبي عبد الله ع قال: الإمام يقضي عن المؤمنين الديون ما خلا مهور النساء. کافی 5/94
3. محمد بن أحمد عن محمد بن عيسى عن أحمد بن عائذ عن محمد بن أبي حمزة عن رجل بلغ به أمير المؤمنين ع قال: مر شيخ مكفوف كبير يسأل فقال أمير المؤمنين ع ما هذا؟ قالوا يا أمير المؤمنين نصرانيٌّ. فقال أمير المؤمنين ع استعملتموه حتى إذا كبر و عجز منعتموه؟! أنفقوا عليه من بيت المال .التهذیب 6/ 292
دسته دوم) روایاتی که پرداخت دیه را در مواردی بر امام واجب می کند:
این موارد نیز در کتاب الدیات به تفصیل بحث شده اند، اما اکنون به برخی از این روایات اشاره می کنیم ان شاء الله تعالی. گرچه در برخی از روایات تعبیر به (بیت المال) شده، اما از آنجا که ولایت امر بیت المال در قول به ولایت فقیه با فقیهست، نتیجه امر تفاوت چندانی ندارد.
۱. در صورتی که قاتل پس از قتل مجنون شود و مالی هم نداشته باشد. کافی 7/ 295
۲.کسی که به علت ازدحام جمعیت کشته شود. کافی 7/ 354
۳.مقتولی که قاتلش مشخص نیست.کافی 7/ 354
4. در موارد ثبوت دیه هنگامی که عاقله نباشد.
دسته سوم) روایات فراوانی که بیانگر مساوات امیر المؤمنین علیه السلام در تقسیم بیت المال میان مسلمین است. از این روایات استفاده می شود که اولا بیت المال باید میان مسلمانان تقسیم شود و ثانیا: این تقسیم باید به صورت کاملا مساوی و بدون هیچ تفاوتی میان فقیر و غنی و شریف و وضیع باشد.
روایات در این زمینه فراوان است. برای نمونه:
در امالی طوسی به سند خود از عن هلال بن مسلم عن جده قال: شهدت علي بن أبي طالب ع أتي بمال عند المساء، فقال: اقسموا هذا المال، فقالوا: قد أمسينا يا أمير المؤمنين فأخّره إلى غد. فقال لهم: تتقبلون أني أعيش إلى غد؟! قال: و ما ذا بأيدينا! قال: فلا تؤخروه حتى تقسموه. قال فأتي بشمع فقسموا ذلك المال من غنائمهم. امالی طوسی / 404
و موارد متفرقه دیگر، مثلاً
- تزویج زانیه: محمد بن الحسين عن عبد الله بن هلال عن العلاء عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع قال: قضى أمير المؤمنين ع في امرأة زنت و شردت أن يربطها إمام المسلمين بالزوج كما يربط البعير الشارد بالعقال. تهذیب 10/ 154
- تزویج عزبی که شهوتش طغیان می کند: محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن محمد بن سنان عن طلحة بن زيد عن أبي عبد الله ع قال: إن أمير المؤمنين ع أتي برجل عبث بذكره فضرب يده حتى احمرت ثم زوجه من بيت المال. کافی 7/ 265 در روایت دیگر مهر او را هم از بیت المال قرار دادند : مقنعه/ 791
-مهریه زوجه هنگامی که ملحق به کفار شود: در حدیث طولانی که در این باب وارد شده چنین آمده است «فإذا هو تزوج امرأة غيرها فإن على الإمام أن يعطيه مهرها مهر امرأته الذاهبة» تهذیب 6/ 313