10-آبان-1394, 08:00
(آخرین تغییر در ارسال: 10-آبان-1394, 08:05 توسط رضا اسکندری.)
حقیر متوجه نشدم چطور از عرض بنده و اینکه بنای کار علما بر کار فهرستی بوده است نتیجه گرفته اید که توثیق و تضعیف بر اساس متن شناسی بوده است؟
کار فهرستی یعنی اعتبار سنجی نسخ کتاب نه اینکه بر اساس متن روایات کسی را توثیق و تضعیف کنند.
به این معنا که وقتی کسی را توثیق می کرده اند یعنی کتاب او را معتبر می دانسته اند و روایات موجود در کتاب او را قابل عمل می دانسته اند. اما منشا این توثیق و تضعیف چه بوده است بحث دیگری است. این مبنا ارتباطی با توثیق و تضعیف بر اساس متن روایات فرد ندارد.
دوست دیگرمان اشکالاتی را بر این مبنا مطرح کرده بودند از جمله اینکه چطور ممکن است کتبی که تا زمان سید طاوس بوده است به یکباره در زمان علامه حلی از بین رفته باشند.
علت این حرف همان است که خودشان اشاره کرده اند که علت رویه جدید علما را از بین رفتن قرائن می دانند.
اما مبنایی که حقیر عرض کردم لزوما به این بیان نیست.
بعد از تجمیع روایات، کتب دست اول کم کم به فراموش سپرده شدند و کنار گذاشته شدند و اگر قبلا می گفتند کتاب فلان فرد معتبر است و روایات آن را معتبر می دانستند دیگر مشخص نبود روایت موجود دقیقا از کتاب چه کسی اخذ شده است.
علاوه که اگر چه شاید برخی از کتب تا زمان سید طاوس باقی مانده بوده باشند اما در اتفاقاتی متعددی که رخ داده است از جمله آتش سوزی کتابخانه شیخ در بغداد و حمله مغول و ... بخش عمده ای از کتب از بین رفته اند.
و ...
مساله کار فهرستی علما قرائن متعددی دارد که اگر دوستان تمایل به بحث داشتند می توانند موضوع جدیدی برای آن باز کنند و در ضمن آن در موردش بحث کنیم.
کار فهرستی یعنی اعتبار سنجی نسخ کتاب نه اینکه بر اساس متن روایات کسی را توثیق و تضعیف کنند.
به این معنا که وقتی کسی را توثیق می کرده اند یعنی کتاب او را معتبر می دانسته اند و روایات موجود در کتاب او را قابل عمل می دانسته اند. اما منشا این توثیق و تضعیف چه بوده است بحث دیگری است. این مبنا ارتباطی با توثیق و تضعیف بر اساس متن روایات فرد ندارد.
دوست دیگرمان اشکالاتی را بر این مبنا مطرح کرده بودند از جمله اینکه چطور ممکن است کتبی که تا زمان سید طاوس بوده است به یکباره در زمان علامه حلی از بین رفته باشند.
علت این حرف همان است که خودشان اشاره کرده اند که علت رویه جدید علما را از بین رفتن قرائن می دانند.
اما مبنایی که حقیر عرض کردم لزوما به این بیان نیست.
بعد از تجمیع روایات، کتب دست اول کم کم به فراموش سپرده شدند و کنار گذاشته شدند و اگر قبلا می گفتند کتاب فلان فرد معتبر است و روایات آن را معتبر می دانستند دیگر مشخص نبود روایت موجود دقیقا از کتاب چه کسی اخذ شده است.
علاوه که اگر چه شاید برخی از کتب تا زمان سید طاوس باقی مانده بوده باشند اما در اتفاقاتی متعددی که رخ داده است از جمله آتش سوزی کتابخانه شیخ در بغداد و حمله مغول و ... بخش عمده ای از کتب از بین رفته اند.
و ...
مساله کار فهرستی علما قرائن متعددی دارد که اگر دوستان تمایل به بحث داشتند می توانند موضوع جدیدی برای آن باز کنند و در ضمن آن در موردش بحث کنیم.