14-دي-1398, 21:50
مرحوم خویی فرموده است در شریعت قاضی تحکیم داریم و استدلال کردند بر مشروعیت قاضی تحکیم به روایت ابی خدیجه که در آن آمده« قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِيَّاكُمْ أَنْ يُحَاكِمَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً إِلَى أَهْلِ الْجَوْرِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ يَعْلَمُ شَيْئاً مِنْ قَضَائِنَا فَاجْعَلُوهُ بَيْنَكُمْ فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ قَاضِياً فَتَحَاكَمُوا إِلَيْهِ»
به نظر ایشان فرق بین قاضی تحکیم و منصوب این است که در قاضی منصوب اجتهاد مطلق شرط است ولی در قاضی تحکیم طبق این روایت اجتهاد مطلق شرط نیست چون در روایت آمده است «انْظُرُوا إِلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ يَعْلَمُ شَيْئاً مِنْ قَضَائِنَا» که در مجتهد متجزی در حیطه ای که قرار است حکم کند، این مفهوم صادق است.
استاد قایینی می فرماید این روایت دلالت بر کفایت اجتهاد متجزی نمی کند زیرا تعبیر «يَعْلَمُ شَيْئاً مِنْ قَضَائِنَا» به این خاطر است که حتی مجتهد مطلق نیز همه قضایای ائمه را نمی داند چون دانسته های او تنها قسمتی است که مربوط به فقه است. عجیب است از ایشان که از این روایت اجتهاد متجزی را استنباط کرده اند در حالی که در اصول (مصباح الاصول، السید أبوالقاسم الخوئی، ج3، ص437.)از همین روایت، اجتهاد مطلق را فهمیده اند. درس فقه98/9/25