لزوم در عقود

[صادق مرادی]

با توجه به عرفی بودن عقود و اینکه حقیقت شرعی در این مورد وجود نداردچگونه قابل توضیح است.

[حسین بن علی]

در بعض از عقود لازمه تعبد شرعی وجود دارد ودر بعض موارد مثل بیع ونکاح عرف هم معتقد به آنست البته ذاتی یا حقی بودن لزوم هم در این مساله مطرح است

[خطیب توانا]

با سلام خدمت آقای صادق مرادی
ببخشید پرسش شما یک مقدار مبهم است و دقیقا منظورتون از این که « چگونه قابل توضیح است» چیست؟
آیا منظورتون از لزوم این است که طرفین یا حداقل یکی از دو طرف قادر به فسخ عقد نیست؟
که در این صورت کلمه لازم در مقابل جایز( یعنی عقودی که می توان آن ها را بهم زد) قرار می گیرد.

در اینجا توجه به این نکته ضروری است که طبق این معنی همه عقود لازم نخواهند بود بلکه بعضی مانند: بیع / نکاح و...لازم و عقودی مانند: هبه به غیر ذی رحم جایز خواهند بود که تفصیل آن در کتب فقهی آمده است.
و یا این که یک معنای دیگری را اراده کرده اید که شاید همان برداشت کاربر محترم حسین بن علی باشد، یعنی خصوص عقد نکاح و ... را مدنظر داشته اید که چرا حتما بایستی عربی خوانده شوند و نظیر این مسائل.
بنابراین قبل از این که سایر رفقا هم تشکیک شقوق کنند لطف بفرمایید و مطلبتان را به صورت شفاف تر بیان فرمایید. موفق باشید.

[شهاب الدین]

شاید منظور آقای مرادی این است :
اگر قبول کرده باشیم که شارع در معاملات بناء بر تاسیس ندارد و همان اعتبارات عقلائی را امضا می کند، و عقلاء هم در میان خود عقود را تقسیم به لازم و جائز نمی کنند، پس چگونه می توان جائز بودن بعضی عقود و لازم بودن دیگر عقود را توجیه کرد؟و آیا این جز همان تاسیس شارع است؟
البته اگر منظور آقای مرادی این باشد بهتر بود ایشان سوالشان را نسبت به عقود جائزه مطرح می کردند نه عقود لازمة