2-مهر-1399, 21:11
در بحث از وثاقت جعفر بن سماعه، مرحوم وحید بهبهانی، روایت صفوان از او را بنا بر مبنای وثاقت مشایخ ثلاث مطرح کرده اند و البته با تعبیر "فتامل". استاد سید محمدجواد شبیری در وجه فتامل این مطلب را طرح کردند که در آن سندی که صفوان از جعفر بن سماعه نقل کرده طریق تا صفوان محل بحث است و ممکن است کسی آن را نپذیرد.../؟
و یمکن ان یقال:
در این مورد و در موارد مشابه، اگر فرض کنیم که طریق تا صفوان و ابن ابی عمیر و بزنطی، صحیح باشد، در صورتی که از صحت طریق، وثوق به نقل این مشایخ از راوی بعدی حاصل شود فبها اما اگر وثوق حاصل نشود و بخواهیم بر مبنای حجیت تعبدیه ی خبر واحد مشی کنیم، آیا روشن است که دلیل حجیت تعبدیه شامل چنین آثاری می شود؟ ممکن است گفته شود این که با شهادت ثقه، بخواهیم نقل کسی که جز از ثقات نقل نمی کند را ثابت کنیم و از این طریق، وثاقت راوی دیگری را اثبات کنیم و بعد به روایت آن راوی عمل کنیم، خارج از نطاق دلیل حجیت تعبدیه است. استاد مطرح کردند که دلیل حجیت تعبدیه شامل خبری که دلالت بر حکم دارد و همچنین خبری که نتیجه ی آن در طریق اثبات حکم قرار می گیرد می شود. شاهدش این که یکی از عمده ادله ی حجیت تعبدیه همان اجماعی است که شواهدش را شیخ طوسی در عده طرح کرده اند و یکی از این شواهد این است که طائفه کتاب رجال می نوشته اند و افرادی که بر خبرشان اعتماد می شده را از غیرشان تفکیک می کرده اند و ما در کتب رجالی می بینیم که به شهادت دیگران (که بعضا صحیح المذهب هم نیستند) بر وثاقت راویان اعتماد می کرده اند...
با این حال، بر فرض پذیرش حجیت تعبدیه، پذیرش چنین سعه ای برای آن دشوار به نظر می رسد. برخی شواهد شیخ هم اختصاص به حکم شرعی دارد مانند این که وقتی فتوی می داده اند و از آنها طلب دلیل می شد احاله به روابتی در کتاب یا مصنفی که راویش ثقه بود می کرده اند و ..
ولو مجموع شواهد شیخ را بپذیریم معلوم نیست شواهدی که ناظر به مساله ی محل بحث است را کافی بدانیم.
بله شاید بتوان اخبار با واسطه را هم که راوی، شهادت به روایت راوی دیگر می دهد ملحق به روایت بی واسطه دانست به جهت تداول نقل با واسطه در همان زمان اصحاب ائمه علیهم السلام.
و یمکن ان یقال:
در این مورد و در موارد مشابه، اگر فرض کنیم که طریق تا صفوان و ابن ابی عمیر و بزنطی، صحیح باشد، در صورتی که از صحت طریق، وثوق به نقل این مشایخ از راوی بعدی حاصل شود فبها اما اگر وثوق حاصل نشود و بخواهیم بر مبنای حجیت تعبدیه ی خبر واحد مشی کنیم، آیا روشن است که دلیل حجیت تعبدیه شامل چنین آثاری می شود؟ ممکن است گفته شود این که با شهادت ثقه، بخواهیم نقل کسی که جز از ثقات نقل نمی کند را ثابت کنیم و از این طریق، وثاقت راوی دیگری را اثبات کنیم و بعد به روایت آن راوی عمل کنیم، خارج از نطاق دلیل حجیت تعبدیه است. استاد مطرح کردند که دلیل حجیت تعبدیه شامل خبری که دلالت بر حکم دارد و همچنین خبری که نتیجه ی آن در طریق اثبات حکم قرار می گیرد می شود. شاهدش این که یکی از عمده ادله ی حجیت تعبدیه همان اجماعی است که شواهدش را شیخ طوسی در عده طرح کرده اند و یکی از این شواهد این است که طائفه کتاب رجال می نوشته اند و افرادی که بر خبرشان اعتماد می شده را از غیرشان تفکیک می کرده اند و ما در کتب رجالی می بینیم که به شهادت دیگران (که بعضا صحیح المذهب هم نیستند) بر وثاقت راویان اعتماد می کرده اند...
با این حال، بر فرض پذیرش حجیت تعبدیه، پذیرش چنین سعه ای برای آن دشوار به نظر می رسد. برخی شواهد شیخ هم اختصاص به حکم شرعی دارد مانند این که وقتی فتوی می داده اند و از آنها طلب دلیل می شد احاله به روابتی در کتاب یا مصنفی که راویش ثقه بود می کرده اند و ..
ولو مجموع شواهد شیخ را بپذیریم معلوم نیست شواهدی که ناظر به مساله ی محل بحث است را کافی بدانیم.
بله شاید بتوان اخبار با واسطه را هم که راوی، شهادت به روایت راوی دیگر می دهد ملحق به روایت بی واسطه دانست به جهت تداول نقل با واسطه در همان زمان اصحاب ائمه علیهم السلام.