امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جریان ترتب در مواردی که قدرت شرعی اخذه شده است
#1
یکی از تنبیهات ترتب این است که در جایی که دو واجب یا یکی از آنها قدرت شرط شرعی است، جریان دارد یا نه؟ مراد از قدرت شرعی این است که قدرت ناحیه موضوع اخذ شده است و در غرض دخیل است مانند قدرت داشتن بر آب برای وضو گرفتن. اگر آب نباشد، وضو ملاک ندارد. قدرت عقلی این است که در اصل غرض دخیل نیست بلکه در استیفای ملاک دخیل است. در قسم دوم دو مبنا وجود دارد: یکی مشهور است که میگویند عقل دلالت بر شرطیت چنین قدرتی میکند و دیگری مرحوم نائینی است که میگوید قدرت به اقتضای نفس خطاب است.
حال اگر یک آب داریم و دو خطاب. یکی میگوید اب باید صرف در حفظ نفس بشود و دیگری میگوید وضو برای نماز واجب است و وقت داخل شده است. بعضی میگویند: در این جا جای ترتب نیست. یعنی نمیتوان گفت اگر کسی اب را صرف در وضو کرد، وضو با امر ترتبی صحیح است. زیرا ترتب در جایی است که دو واجب ملاک داشته باشند در حالی که با وجود خطاب حفظ نفس، قدرت برای وضو گرفتن باقی نمیماند و چون که قدرت دخیل در اصل غرض وضو است، وضو خالی از غرض است و با ترتب هم نمی­توان آن را تصحیح کرد.
پاسخ
#2
(18-آبان-1399, 21:29)خیشه نوشته: یکی از تنبیهات ترتب این است که در جایی که دو واجب یا یکی از آنها قدرت شرط شرعی است، جریان دارد یا نه؟ مراد از قدرت شرعی این است که قدرت ناحیه موضوع اخذ شده است و در غرض دخیل است مانند قدرت داشتن بر آب برای وضو گرفتن. اگر آب نباشد، وضو ملاک ندارد. قدرت عقلی این است که در اصل غرض دخیل نیست بلکه در استیفای ملاک دخیل است. در قسم دوم دو مبنا وجود دارد: یکی مشهور است که میگویند عقل دلالت بر شرطیت چنین قدرتی میکند و دیگری مرحوم نائینی است که میگوید قدرت به اقتضای نفس خطاب است.
حال اگر یک آب داریم و دو خطاب. یکی میگوید اب باید صرف در حفظ نفس بشود و دیگری میگوید وضو برای نماز واجب است و وقت داخل شده است. بعضی میگویند: در این جا جای ترتب نیست. یعنی نمیتوان گفت اگر کسی اب را صرف در وضو کرد، وضو با امر ترتبی صحیح است. زیرا ترتب در جایی است که دو واجب ملاک داشته باشند در حالی که با وجود خطاب حفظ نفس، قدرت برای وضو گرفتن باقی نمیماند و چون که قدرت دخیل در اصل غرض وضو است، وضو خالی از غرض است و با ترتب هم نمی­توان آن را تصحیح کرد.
سلام به صرف اینکه قدرت در خطاب اخذ شود و یا اخذ نشود  را نمیتوان ملاک برای کشف شرط شرعی و دخالت در غرض دانست؛ زیرا ممکن است که همیشه قدرت دخالتی در غرض شارع نداشته باشد و صرفا شرط عقلی استیفای ملاک باشد که شارع گاهی بدان امر کرده وگاهی بدان امر نکرده، مثلا فرض کنید که ثبوتا غرض شارع از وضوء ، ریزش گناهان باشد و ریزش گناهان اثر لا ینفک وضوء باشد، این اثر همیشه برای وضوء هست چه قادر باشیم و چه قادر نباشیم، بنابراین می توان تصور کرد که حتی در فرض عدم قدرت بر وضوء، باز وضو گرفتن اثر خودش را که ریزش گناهان است داشته باشد و ملاک دار باشد، لکن بنده توان استیفای این ملاک را ندارم. به علاوه عمده در بحث ترتب و دیگر بحث ها این است که آیا با توجه به مناسبات عقلائی خودمان حقیقت امر را که اراده شارع است در فضای ترتب کشف میکنیم یا نه؟ در محل بحث شارع از ما اراده دارد که جانمان را نجات دهیم و این اراده هیچ گاه ساقط نمیشود یعنی حتی حین وضوء نیز همچنان شارع از من اراده دارد که جانم را نجات بدهم و اصلا ما طبق ارتکازمان کشف نمیکنیم که شارع در ظرف ترک حفظ جان باز هم از ما اراده وضوء داشته باشد فلذا اگر نگوییم که یقینا از ما وضوء نمیخواهد لا اقل من الشک در امر به ضوء فلذا نمیتوان به این وضوء بسنده کرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین بن علی
#3
اولا فرض بحث این است که قدرت دخیل در غرض وضو است و شما خلف فرض کردید که اگر فرض عوض شود حکم هم عوض میشود ثانیا مرحوم نائینی مفصل توضیح داده است که چرا قدرت در غرض وضو دخیل  است و به صرف اخذ آن در لسان بسنده نکرده است بلکه بیان و توضیح اورده است و مرحوم نائینی نیز قائل نیست که با صرف اخذ ان در لسان دلیل شرط شرعی میشود ثالثا وقتی که یک عملی فاقد ملاک است چطوری شما با مناسبات عقلائیتان کشف میکنید که شارع اراده ان را دارد. وقتی که عمل هیچ اثری ندارد چه اراده ای به ان تعلق میگیرد؟ پس مهم مناسبات عقلائی نیست مهم وجود ملاک و عدم وجود ملاک در فرض تزاحم است. فرض بحث این است که وقتی قدرت بر وضو گرفتن نداریم خالی از ملاک است و شارع اراده ان را و لو به نحو ترتب ندارد. پس با امر ترتبی هم نمیتوان ان را تصحیح کرد. نه این که ملاک دارد (ریزش گناهان) ولی شارع ان را اراده نکرده است.
پاسخ
#4
(20-آبان-1399, 01:12)خیشه نوشته: اولا فرض بحث این است که قدرت دخیل در غرض وضو است و شما خلف فرض کردید که اگر فرض عوض شود حکم هم عوض میشود ثانیا مرحوم نائینی مفصل توضیح داده است که چرا قدرت در غرض وضو دخیل  است و به صرف اخذ آن در لسان بسنده نکرده است بلکه بیان و توضیح اورده است و مرحوم نائینی نیز قائل نیست که با صرف اخذ ان در لسان دلیل شرط شرعی میشود ثالثا وقتی که یک عملی فاقد ملاک است چطوری شما با مناسبات عقلائیتان کشف میکنید که شارع اراده ان را دارد. وقتی که عمل هیچ اثری ندارد چه اراده ای به ان تعلق میگیرد؟ پس مهم مناسبات عقلائی نیست مهم وجود ملاک و عدم وجود ملاک در فرض تزاحم است. فرض بحث این است که وقتی قدرت بر وضو گرفتن نداریم خالی از ملاک است و شارع اراده ان را و لو به نحو ترتب ندارد. پس با امر ترتبی هم نمیتوان ان را تصحیح کرد. نه این که ملاک دارد (ریزش گناهان) ولی شارع ان را اراده نکرده است.

الکلام الکلام. تشکر برادر
پاسخ
#5
الکلام الکلام. ممنوع
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  آیا علم به مخالفت اجرای اصول مرخصه اجمالا مانع از جریان آنها در فقه میشود؟ خیشه 0 15 6-ارديبهشت-1403, 20:45
آخرین ارسال: خیشه
  قرائت مرحوم اغا ضیا از ماهیت علم اجمالی و ترتب علیت بر ان خیشه 0 166 15-اسفند-1401, 16:55
آخرین ارسال: خیشه
  جریان ترتب در مستحبات خیشه 16 2,787 2-تير-1400, 23:16
آخرین ارسال: 1972392352
  جریان ترتب در دو واجب طولی خیشه 12 2,407 22-آبان-1399, 00:50
آخرین ارسال: خیشه
  جریان استصحاب عدم وجوب مقدمه عند الشک فی الوجوب خیشه 10 3,551 22-آبان-1399, 00:48
آخرین ارسال: خیشه
  امکان ترتب مساوق با وقوع آن خیشه 0 604 23-مهر-1399, 07:50
آخرین ارسال: خیشه
  بررسی تحقق ترتب در یک فرع فقهی خیشه 0 564 5-مهر-1399, 00:26
آخرین ارسال: خیشه
  بررسی تعدد عقاب در ترتب خیشه 4 1,332 30-شهريور-1399, 08:40
آخرین ارسال: خیشه
  دلالت امر به مقدمات شرعیه بر وجوب شرعی داشتن مقدمه خیشه 4 1,639 20-اسفند-1398, 21:04
آخرین ارسال: خیشه
  مبانی مختلف در معنای ترتب ثواب بر واجبات و ثمره آن در واجب غیری خیشه 0 1,092 30-آذر-1398, 13:36
آخرین ارسال: خیشه

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان