امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بررسی تاریخی-اجتماعی مسأله ی قیام در اندیشه ی شیعه
#41
استاد سید محمود مددی در درس گفتند که فقها هم مثل فلاسفه این طور است که [غالبا] نتیجه را می‌یابند (وجدان می‌کنند) بعد برای آن دلیل می‌آورند (می‌تراشند) این سخن برای بنده خیلی سنگین بود، اما چند روزی که روی این مطلب تأمل کردم، دیدم انصافا مصادیق زیادی دارد هرچند به نظر کلیت ندارد.

در بحث قیام برای اقامه‌ی اسلام و نظر اسلام در مورد قیام هم به نظرم همینطور است. مخالفان و موافقان هر دو مطالبی را در نفس خود یافته و پذیرفته‌اند و بر اساس آن به سراغ ادله رفته‌اند.

به نظر می‌رسد که مشکلی که نویسنده را به این برداشت از متون رسانده است، نه ظهور این متون است و نه مباحث کلامی و اعتقادی و نه شواهد تاریخی؛ به نظر می‌رسد آن ارتکازی که نویسنده را به این نتیجه رسانده است، در این جمله‌ی ایشان خود را نشان داده است: «توقّع نابجایی است که افرادی که امام زمان خود (علیه السلام) را از عمق جان نمی‌خواهند، بیایند و به نمایندگی از او عدل اجتماعی را پیاده کنند!» یعنی: پیاده نشدن عدالت اجتماعی در نظام بعد از انقلاب اسلامی.


آیا اگر انقلاب اسلامی در اجرای عدالت موفق می‌بود، اشکالات مطرح شده جایی برای طرح می‌داشت؟! 

ضمن این که باز بیگانگی از تاریخ گاهی سبب گمان‌هایی می‌شود که تطابقی با عالم خارج ندارند. امیرالمؤمنین ولی مطلق خداوند در زمین در اجرای عدالت مسیری را پیمودند و تلاش‌هایی کردند اما نتیجه‌ی آن این شد که خود رهبر جامعه برای از بین بردن آثار بی‌عدالتی بسته‌های معیشتی برای فقرا می‌بردند؛ یعنی باز هم عدالت به طور سیستمی و در همه‌ی شهرهای جامعه اسلامی اجرا نشده بود. قاعدتا زمان برای اجرای عدالت توسط امیرالمؤمنین کافی نبود؛ اما وقتی عملکرد ایشان اینطور است، از نائبان عام او چقدر باید انتظار داشت که با توجه به عملکرد آنها روایات را معنا کرد؟! آیا ما اگر در زمان امیرالمؤمنین بودیم، در دل از وضع عدم اجرای عدالت در کنار آن همه شعار ناخرسند نمی‌بودیم؟ این سؤالی است که هر کسی خودش باید پاسخ دهد.

یکی از دوستان می‌گفت که در راهپیمایی اربعین از گروهی پرسیده که شما از کدام کشور هستید؟ پاسخ داده‌اند از پادشاهی عمان. سپس عکس سلطان قابوس را در آورده‌اند و آن را می‌بوسیده‌اند و بسیار احترامش می‌کرده‌اند چون معتقد بودند که حاکم خوبی است و کشور را به سوی پیشرفت رهبری کرده است! این موارد و شواهد آن نشان می‌دهد که برای مردم عادی آن چیزی که مشروعیت می‌آورد، کارآیی است نه نصب الهی. همین نکته در ارتکاز عالمان هم هست، منتها برای آن معنای روایات را عوض می‌کند.
 
شاهد این ادعا این است که این مطالب عموما خطاب به انقلابی‌ها گفته می‌شود نه کسانی که علیه این انقلاب قیام کنند! چرا در آبان 98 این حرفها زده نمی‌شود؟ چرا برای مبارزین در خوزستان این مطالب گفته نمی‌شود؟ چرا این مطالب برای شورش‌های 2019 و 2020 عراق گفته نمی‌شود؟ چرا این مطالب برای شیعیان قم و تهران و مشهد گفته می‌شود؟ مگر آنها می‌خواهند قیام کنند؟


سؤال دیگر این است که آیا اگر قیامی شد و به نتیجه‌ای رسید، خودمان باید سرنگونش کنیم؟ آیا این یک قیام جدید نیست و مشمول ادله نهی از قیام نیست؟!




و سؤال آخر این که: طبق مطالبی که نوشته‌اید تعرض سلطان، قیام و تشکیل حکومت در زمان غیبت مخالف فلسفه‌ی مهدویت است و قاعدتاً کسی که حکومت تشکیل دهد،‌ صلاحیت آن را ندارد؛ لذا سلطان جائر محسوب می‌شود. از طرف دیگر قیام اجتماعی (غیر نظامی) را هم مصداق قیام ممنوعه و تعرض لسلطان دانسته‌اید؛ آیا احساس نمی‌کنید که شما الآن خودتان دارید متعرض سلطان می‌شوید و اجری ندارید؟! آیا حداقل این نیست که حاکم جامعه اسلامی را نهی از منکر می‌کنید با این که خود روایت کرده‌اید: «إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يُنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مُؤْمِنٌ فَيَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَيَتَعَلَّمُ وَ أَمَّا صَاحِبُ سَوْطٍ أَوْ سَيْفٍ فَلَا» رطب خورده منع رطب چون کند.
پاسخ
#42
این روایت نیز به نظر قابل توجه باشد:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ أَخِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ‏ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ‏ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.
این روایت صریحا قیام بر حق را تجویز می کند و اشاره به مشرق نیز دارد که ممکن است مراد ایران باشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین بن علی
#43
چه جالب! به یکی مسلسل وار اشکال میکنن و بعد اجازه دفاع ندارد...
به نظرم راحت تر نیست رسما اعلام کنید که حوصله ی مخالفین خودمون رو نداریم؟ در این صورت قشنگ می فهمیم قرار نیست بحثی شکل بگیره
پاسخ
#44
[عیون اخبار الرضا ( علیه السلام ) - ۲۵- باب ماجاء عن الرضا ع في زيد بن علي ع] 
مثل این فقره که حضرت باقر بعد قیام زید فرمودند
ويل لمن سمع واعيته فلم يجبه...
روایاتی که در مورد زید بن علی است هم در این بحث تاثیر گذار است
پاسخ
#45
سند حدیثی که اشاره کردید مشتمل بر مجاهیل است. واقعا قابل التزام است که نظر امام علیه السلام درباره قیام زید چنین باشد آن وقت از میان شیعیان، تنها یک نفر (سلیمان بن خالد) به زید ملحق شود و آن یک نفر هم بعدا توبه کند؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محمد صادق رضوی
#46
روایات مدح زید و شهید دانستن او بسیار زیاده و مورد وثوق
در ضمن مبعدی ک فرمودید استبعادی نداره
آیا هیچ شیعه ای با زید قیام نکرد؟؟؟؟
همه یارانش سنی بودن؟؟؟
پاسخ
#47
شما مدعی تایید زید هستید! مستند بیاورید
۱.لطفا دو سه نفر امامی شناخته شده را ذکر کنید که همراه زید قیام کرده باشند.
۲. یک روایت موثق ذکر کنید که به حضور در قیام زید تشویق کرده باشد.
پاسخ
#48
(12-دي-1400, 11:57)سید محمد صادق رضوی نوشته: شما مدعی تایید زید هستید! مستند بیاورید

مرحوم شیخ صدوق بعد از ذکر راویت مذکور گفته است: «قال محمد بن علي بن الحسين مصنف هذا الكتاب رضي الله عنه لزيد بن علي فضائل كثيرة عن غير الرضا أحببت إيراد بعضها على أثر هذا الحديث ليعلم من ينظر في كتابنا هذا اعتقاد الإمامية فيه‏...» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏ 1، ص 249) بعد روایاتی آورده است که همگی یا دال بر فضل زید بن علی هستند یا دال بر شهید بودن او یا دال بر افضل بودن نسبت به شهدای دیگر. لذا هر چند این روایات از جهت سندی به نظر ما ضعیف هستند، اما مطابق نظر شیعه امامیه نسبت به زید بن علی هستند و این با این تصور که زید بن علی کسی بود که قیام نامشروع کرد و خونش را هدر داد، ناسازگار است.
 
مرحوم شیخ مفید هم در گزارش مختصری که از قیام زید بن علی آورده است، نه تنها هیچ قدحی بر او یا قیامش وارد نکرده است، بلکه گفته است: «و كان زيد بن علي بن الحسين عين إخوته بعد أبي جعفر ع و أفضلهم و كان عابدا ورعا فقيها سخيا شجاعا و ظهر بالسيف يأمر بالمعروف و ينهى عن المنكر و يطالب بثارات الحسين ع.» (الإرشاد ، ج 2، ص 171)

همچنین مرحوم شیخ مفید در مسار الشیعه فرموده است: 
«صفر‌: 
أول يوم منه سنة 121 إحدى و عشرين و مائة كان مقتل زيد بن علي بن الحسين ع و هو يوم يتجدد فيه أحزان آل محمد ع.» (مسار الشيعة في مختصر تواريخ الشريعة، ص 46‌)
پاسخ
 سپاس شده توسط عرفان عزیزی
#49
(12-دي-1400, 11:57)سید محمد صادق رضوی نوشته: ۱.لطفا دو سه نفر امامی شناخته شده را ذکر کنید که همراه زید قیام کرده باشند.

فرموده‌اید: «لطفا دو سه نفر امامی شناخته شده را ذکر کنید که همراه زید قیام کرده باشند.»
نفس عبارت این سؤال نشان می‌دهد که تصور صحیحی از اوضاع فِرَق در زمان امام باقر و صادق ع ندارید و گمان می‌کنید که در آن زمان شیعیان با عنوان امامیه شناخته می‌شدند، در حالی که امامیه اصطلاحی متأخر است و در زمان امام باقر و شهادت زید (122 ق) یا اصلاً استفاده نمی‌شده است و یا رایج نبوده است تا افراد را با این عنوان بشناسانند. (ر. ک http://ensani.ir/fa/article/412127) طلب کردن اسامی امامیه در زمان امام باقر علیه السلام مانند طلب کردن اسامی شهدای اصولگرای جنگ تحمیلی است!!!
در واقع باید به دنبال عنوان شیعه گشت که در گزارش‌های مربوط به قیام زید به راحتی، بیعت شیعه با او دیده می‌شود؛ تنها چند نمونه از گزارش‌ها در ادامه آورده می‌شود:
 
«ثم إن طائفة من الشيعة التفت على زيد بن على، و كانوا نحوا من أربعين ألفا، فنهاه بعض النصحاء عن الخروج، و هو محمد بن عمر بن على بن أبى طالب، و قال له: إن جدك خير منك، و قد التفت على بيعته من أهل العراق ثمانون ألفا، ثم خانوه أحوج ما كان إليهم، و إني أحذرك من أهل العراق...» (البداية و النهاية، ج 9، ص 327)

«فلما علمت الشيعة ذلك اجتمعوا عند زيد بن على فقالوا له: ما قولك يرحمك الله في أبى بكر و عمر؟ فقال: غفر الله لهما، ما سمعت أحدا من أهل بيتي تبرأ منهما، و أنا لا أقول فيهما إلا خيرا، قالوا: فلم تطلب إذا بدم أهل البيت؟ فقال: إنا كنا أحق الناس بهذا الأمر، و لكن القوم استأثروا علينا به و دفعونا عنه، و لم يبلغ ذلك عندنا بهم كفرا، قد ولوا فعدلوا، و عملوا بالكتاب و السنة. قالوا: فلم تقاتل هؤلاء إذا؟ قال: إن هؤلاء ليسوا كأولئك، إن هؤلاء ظلموا الناس و ظلموا أنفسهم، و إني أدعو إلى كتاب الله و سنة نبيه صلى الله عليه و سلم، و إحياء السنن و إماتة البدع، فان تسمعوا يكن خيرا لكم ولى، و إن تأبوا فلست عليكم بوكيل. فرفضوه و انصرفوا عنه و نقضوا بيعته و تركوه، فلهذا سموا الرافضة من يومئذ، و من تابعه من الناس على قوله سموا الزيدية، و غالب أهل الكوفة منهم رافضة...» (البداية و النهاية، ج 9، ص 330)

«ثم استدعى الشيعة من بعد ذلك زيد بن عليّ بن الحسين الى الكوفة أيام هشام بن عبد الملك فقتله صاحب الكوفة يوسف بن عمر و صلبه‏» (تاريخ ابن خلدون، ج 4، ص 6)

«رجع الحديث الى حديث هشام بن محمد الكلبى عن ابى مخنف قال: فجعلت الشيعة تختلف الى زيد بن على، و تأمره بالخروج، و يقولون: انا لنرجو ان تكون المنصور، و ان يكون هذا الزمان الذى يهلك فيه بنو اميه.» (تاريخ الطبري، ج 7، ص 166)


علاوه بر این در رجال کشی آمده است: «عن عمار الساباطي قال كان سليمان بن خالد خرج مع زيد بن علي حين خرج قال فقال له رجل و نحن وقوف في ناحية و زيد واقف في ناحية ما تقول في زيد هو خير أم جعفر؟ قال سليمان قلت و الله ليوم من جعفر خير من زيد أيام الدنيا قال فحرك دابته و أتى زيدا و قص عليه القصة قال و مضيت نحوه فانتهيت إلى زيد و هو يقول جعفر إمامنا في الحلال و الحرام.» (رجال الكشي، ص 361) طبق این گزارش عمار ساباطی هم همراه سلیمان بن خالد بوده است هرچند نجاشی و شیخ طوسی گفته‌اند که غیر از سلیمان بن خالد کسی از اصحاب ابی جعفر ع با زید قیام نکرده است.

خلاصه این که هیچ فرد شناخته شده‌ای از شیعیان را در اصحاب زید سراغ نداریم، دلیل نمی‌شود که شیعیان دور زید نبوده‌اند و با او قیام نکرده‌اند.
پاسخ
#50
(12-دي-1400, 11:57)سید محمد صادق رضوی نوشته: ۲. یک روایت موثق ذکر کنید که به حضور در قیام زید تشویق کرده باشد.

فرموده‌اید: «یک روایت موثق ذکر کنید که به حضور در قیام زید تشویق کرده باشد.»

از اول بحث ظاهراً مبنا بر تکیه بر روایات موثق نبوده است. به نظرتان اگر در ارائه‌ای که در اولین پست گذاشته‌اید، تنها بر روایات صحیح و موثق اکتفا می‌شد، مدت زمان ارائه بیش از 7 یا 8 دقیقه می‌شد؟!!!

یا از روایات مرتبط با احادیث رایات که گذاشته‌اید، چند تا از 17 روایت صحیح یا موثق هستند؟!!!

بله، در این حد حق با شماست و قبلاً هم ذکر شد که نظر ائمه این نبود که شیعیان با زید قیام کنند و حتی نظرشان این بود که خود زید هم قیام نکند. در این بحثی نیست؛ اما ادعای شما این است که قیام زید مشروع نبوده و او خودش را به کشتن داده و این اعتقاد شیعه امامیه بوده است. این ادعا حقیقتاً مخدوش است. نه روایات و گزارش‌های تاریخی با شما همراه است نه علمای متقدم مثل شیخ صدوق و مفید چنین نظری داشته‌اند.
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین بن علی


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  برتری شیعه فاسق از سنی عادل مهدی خسروبیگی 2 1,714 30-ارديبهشت-1399, 17:56
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  بررسی حرمت استماع غیبت shahed 3 5,637 4-بهمن-1397, 11:13
آخرین ارسال: عالم
  بررسی کلام علامه طباطبایی در بحث اعتباری بودن اوامر توسط استاد سید احمد مددی خیشه 0 2,357 5-دي-1397, 15:13
آخرین ارسال: خیشه
  بررسی دلیل استحاله جعل ولایت فقیه به صورت عام محمد 68 2 4,540 11-مهر-1397, 18:10
آخرین ارسال: رضا
  تقیه مداراتی و بررسی ادله تقیه نسبت به شمول آن 82036 2 5,267 5-آذر-1396, 12:35
آخرین ارسال: 82036
  بررسی اصول متلقاه درکلام استاد شمس meisam 0 4,107 26-مرداد-1396, 00:10
آخرین ارسال: meisam
  بررسی نظریه اصول متلقاه در کلام استاد شمس سید رضا حسنی 0 3,607 25-مرداد-1396, 19:57
آخرین ارسال: سید رضا حسنی
  ماندگاری حقیقت شیعه در بیان ایت الله حکیم و فیاض تلخاب لی 0 3,730 24-مرداد-1396, 00:18
آخرین ارسال: تلخاب لی
Star نکته علمی:  عقل اجتماعی و استنباط در مسائل فقه سیاسی(ویرایش میشود) م. مظفری 0 4,055 5-دي-1393, 23:53
آخرین ارسال: م. مظفری
Star نکته علمی:  عقل اجتماعی و استنباط در مسائل فقه سیاسی(ویرایش میشود) م. مظفری 0 4,380 5-دي-1393, 23:52
آخرین ارسال: م. مظفری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان