(20-مهر-1392, 21:45)سید حسین منافی نوشته: مرحوم آیت الله محقّق داماد در این مسأله تفصیل داده اند. بدین صورت که در صورت تعارض عامّ و مطلق، أصل در مقام بیان بودن در مطلق جاری نمی شود، پس مطلق از حجّیّت ساقط می شود و عامّ بدون معارض حجّت می گردد، ولی در غیر تعارض عامّ و مطلق این اصل وجود دارد.
ایشان می فرماید: «و يمكن الخدشة بعدم إنحصار الأمر فى باب المطلق فى التّصرّف فى أصالة التطابق؛ لإمكان التصرّف فى أصلٍ آخر، و هو أصالة كون المتكلّم فى مقام البيان و توضيحه: إنّ من مقدّمات الإطلاق كون المتكلّم فى مقام البيان لتمام ما له دخلٌ فى إنشائه، فإن اُحرز ذلك بالقطع فهو و إلّا فيبنى على أنّه فى مقام البيان، و هو ممّا يحكم به كافّة العقلاء، كما أنّه لو علم عدم كونه فى مقام البيان من جهة و شكّ فى جهة اُخرى يبنى على الأصل المذكور فى الجهة المشكوكة، و هذا أيضاً ممّا يحكم به العقلاء. إذا تحقّق ذلك نقول: إذا ظفرنا بقيدٍ من القيود كما يمكن التصرّف فى الأصل الأوّل و هو أصالة تطابق الإرادتين و إبقاء هذا الأصل على حاله، كذلك يمكن التصرّف فى الثّانى و إبقاء الأوّل على حاله إلّا فيما يقطع بكونه فى مقام البيان، حيث إنّه حينئذٍ ينحصر التصرّف فى أصالة التّطابق، و حينئذٍ فلقائلٍ أن يقول: إنّ التصرّف بالوجه الثّانى أهون منه على الوجه الأوّل، و هذا بخلاف العامّ فإنّ الظّفر بالمخصّص يوجب التصرّف لا محالة فى أصالة التّطابق، و لا وجه له غير ذلك. »
المحاضرات (مباحث اصول الفقه) ؛ ج3 ؛ ص337
فان احرز ذلک ؟؟؟؟ خب ما یک مطلبی میگوییم که کمی سخن این بزرگوار را مورد ملاحظه قرار میدهد. ظاهر این مطلبی که میخواهیم بگوییم ربطی به سخن ایشان ندارد اما با تامل روشن میشود که اتفاقا مرتبط هم هست . ان مطلب هم اینکه :
مشهور بحث کرده اند که ایا احراز در مقام بیان بودن لازم است یا خیر ؟
به عبارت دیگر : همين مقدار که احتمال دهيم متکلم در مقام بيان است، کفايت ميکند و ديگر احراز لازم نيست؟. براي اين که در مقام اجمال بودن قرينه ميخواهد و اگر قرينهاي وجود نداشته باشد که متکلم در اجمال و يا اهمال است، کفايت ميکند؟.
نظر مشهور: از کلمات مشهور استفاده مي شود که احراز لازم است؛ يعني اگر در موردي بخواهيد به اطلاق تمسک کنيد، بايد احراز کنيد که متکلم در مقام بيان تمام المراد است.
ولي به نظر مي رسد مطلب مشهور، مطلب تامي نيست؛ و تحقیقا آن چه که مانعيت دارد در مقام اجمال و اهمال بودن است، بنابراين،اگر بدانيم که قرينهاي بر اين مانع وجود ندارد، کفايت ميکند و ديگر نيازي نداريم که احراز کنيم متکلّم به طور حتم در مقام بيان است. انتهی.
..........
پس ما نیاز به احراز نداریم.
حال هر کجا محقق داماد کلمه " احرز ذلک " دارند را دقت کنید . بنابر این مبنی نیازی به احراز نداریم و الخ.
ضمنا این نوشته در مقام نقد مطلب ایشان نبود بلکه در جهت دقیق تر شدنش بود.
وبلاگ بحر الفقاهة moen1.persianblog.ir
(وبلاگ معین الحق. فقهی اجتماعی سیاسی..)
/wahhabism1.persianblog.ir نقد وهابیت
christ.persianblog.ir نقد مسیحیت
(وبلاگ معین الحق. فقهی اجتماعی سیاسی..)
/wahhabism1.persianblog.ir نقد وهابیت
christ.persianblog.ir نقد مسیحیت