9-اسفند-1400, 17:36
ولی با گزارشی که مفید از این واقعه می دهد، بدون تردید واقعه مربوط به ازدواج موقت بوده است، در نقل ارشاد مفید آمده است که
حکم رجم به دلیل اقرار زن صادر نشده؛ بلکه زن به دلیل گواهی شهود محکوم به رجم شده است
در حالیکه زن وقوع زنا را بطور کل منکر شده و شهود را هم جرح کرده که نشان می دهد ازدواج موقت روی داده است که زن وقوع زنا را بکلی انکار کرده و گواهی شاهدان را تکذیب می کند،
شاهد اینکه به انکار زن توجهی نشده است و بلکه از انکار زن، عُمر غضبناک شده است و حکم رجم داده «فَغَضِبَ عُمَرُ» و می دانیم انجام ازدواج موقت(و انکار زنا دانستن آن) از مواردی بوده است که غضب عُمر را بر می انگیخته است.
«فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً» .
حکم رجم به دلیل اقرار زن صادر نشده؛ بلکه زن به دلیل گواهی شهود محکوم به رجم شده است
در حالیکه زن وقوع زنا را بطور کل منکر شده و شهود را هم جرح کرده که نشان می دهد ازدواج موقت روی داده است که زن وقوع زنا را بکلی انکار کرده و گواهی شاهدان را تکذیب می کند،
شاهد اینکه به انکار زن توجهی نشده است و بلکه از انکار زن، عُمر غضبناک شده است و حکم رجم داده «فَغَضِبَ عُمَرُ» و می دانیم انجام ازدواج موقت(و انکار زنا دانستن آن) از مواردی بوده است که غضب عُمر را بر می انگیخته است.
«فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً» .
نقل قول:وَ رَوَوْا أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَؤُهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا وَ كَانَتْ ذَاتَ بَعْلٍ فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رُدُّوهَا وَ اسْأَلُوهَا فَلَعَلَّ لَهَا عُذْراً فَرُدَّتْ وَ سُئِلَتْ عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبِلٌ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبِلِي لَبَنٌ وَ خَرَجَ مَعِي خَلِيطُنَا وَ كَانَتْ فِي إِبِلِهِ لَبَنٌ فنفذ [فَنَفِدَ] مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي كُرْهاً فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ أَكْبَرُ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ عُمَرُ خَلَّى سَبِيلَهَا
مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، 2جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413 ق. ج1، صفحات: 206 و 207
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق