(9-اسفند-1400, 23:17)میرزا مرتضی نوشته: مرادش از اینکه گفته من بری هستم یعنی بی گناه و معذور هستم نه اینکه زنا نکرده ام
نقل قول:أَرْبَعِينِ الْخَطِيبِ أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ ... فَقَالَتْ اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحِي الشُّهُودَ أَيْضاً ...
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، 4جلد، علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق. ج2 ؛ ص369
وَ رَوَوْا أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ ... فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً ...
مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، 2جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413 ق. ج1، صفحات: 206 و 207
گفته زن دو رکن دارد، رکن اول «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ» رکن دوم این است که شهود را تکذیب کرده است «وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً» . اگر مقصود زن این بود که اتهام زنا را پذیرفته ولی از ارتکاب زنا معذور بوده است، پس چرا اتهام زنا وارد شده توسط شهود را کذب نامیده است؟ زن بطور کلی اصل اتهام زنا توسط شهود را منکر بوده است.
چرا در روایت گفته شده، شهود ادعایی این زن و مرد را در «مِيَاهِ الْعَرَبِ» مشاهده کرده اند؟، زن می توانسته به جای درخواست آب از مرد، از همان «مِيَاهِ الْعَرَبِ» آب بنوشد. این که مکان «مِيَاهِ الْعَرَبِ» بیان شده است مؤیدی بر ازدواج موقت است.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق