نقل قول:استاد ابوالقاسم علیدوست استاد سطح خارج حوزه علمیه در میزگرد «نکاح معاطاتی» مطرح کرد؛ توجیه نکاح معاطاتی در نهایت به همباشی منجر خواهد شد/ دختران؛ قربانی ازدواج سفید؛منبع:
موافقان معاطات به اصل یعنی انشاء (مکتوب کردن عقد) تمسک کردهاند. چند روایت هم برای جواز آن داریم؛ روایت نوح بن شعیب و ابن بضیع؛
قطعا از این تفکر (توجیه نکاح معاطاتی که در نهایت هم به همباشی منجر خواهد شد) هیچ کسی سود نمیبرد؛ بنابراین
همان افرادی که میگویند عشق، محلل است آیا حاضرند دختر، خواهر یا خودشان به این شکل با کسی باشند؟
وی تاکید کرد: ماهیت نکاح با صدر اسلام تفاوت کرده است؛ حضرت عبدالمطلب در حالی که طبق نقلی صد سال سن داشته است تصمیم گرفت برای فرزندش همسر بگیرد و یکی هم برای خود گرفت
علیدوست بیان کرد: بنابراین باید بر سه نکته تاکید شود؛ اول اینکه پیامد یک تفکر چیست؟
اینجا را کلیک کنید
نقل قول:در روایتی با سند صحیح در کافی ج5ص449 و تهذیب الأحکام ج7ص250 چنین آمده که:
عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَیْرٍ اللَّیْثِیُّ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِی مُتْعَةِ النِّسَاءِ فَقَالَ أَحَلَّهَا اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ عَلَى لِسَانِ نَبِیِّهِ ص فَهِیَ حَلَالٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقَالَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مِثْلُکَ یَقُولُ هَذَا وَ قَدْ حَرَّمَهَا عُمَرُ وَ نَهَى عَنْهَا فَقَالَ وَ إِنْ کَانَ فَعَلَ قَالَ إِنِّی أُعِیذُکَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِکَ أَنْ تُحِلَّ شَیْئاً حَرَّمَهُ عُمَرُ قَالَ فَقَالَ لَهُ فَأَنْتَ عَلَى قَوْلِ صَاحِبِکَ وَ أَنَا عَلَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَلُمَّ أُلَاعِنْکَ أَنَّ الْقَوْلَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَّ الْبَاطِلَ مَا قَالَ صَاحِبُکَ
قَالَ فَأَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَیْرٍ فَقَالَ یَسُرُّکَ أَنَّ نِسَاءَکَ وَ بَنَاتِکَ وَ أَخَوَاتِکَ وَ بَنَاتِ عَمِّکَ یَفْعَلْنَ قَالَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع حِینَ ذَکَرَ نِسَاءَهُ وَ بَنَاتِ عَمِّهِ
علی بن ابراهیم به نقل از پدرش (ابراهیم بن هاشم) به نقل از ابن ابی عمیر به نقل از عمر بن اذینه به نقل از زراره: عبدالله بن عمیر لیثی نزد امام باقر علیه السلام آمد و گفت: نظرت در مورد متعه زنان چیست؟
امام فرمود: خداوند در کتاب خود و به زبان پیامبرش آن را حلال کرده، پس تا روز قیامت حلال خواهد بود.
گفت: ای اباجعفر، آیا شخصی مانند تو چنین میگوید، در حالی که عمر آن را حرام کرد و از آن نهی نمود؟!
فرمود: اگر چه چنین کرده باشد.
گفت: تو را در پناه خدا قرار میدهم از این که چیزی را حلال کنی که عمر آن را حرام کرده است!
فرمود: تو بر سنت عمر پایبند باش و من بر قول رسول خدا. بیا تا مباهله کنیم تا ببینی که قول صحیح آن است که رسول خدا فرموده و باطل آن است که عمر گفته.
زراره میگوید:
عبدالله بن عمیر پیش آمد و [به امام علیه السلام] گفت: خشنود میشوی اگر زنان و دختران و خواهران و دختران عمویت چنین کاری را انجام دهند؟
هنگامی که آن شخص از زنان و دختران عموی امام [علیه السلام] یاد کرد، امام[ع] از او روی برگرداند.
فردی که این سوال را از امام پرسیده، عبدالله بن عمر اللیثی است.
آیةالله خوئی، در «معجم رجال الحدیث»، راجع به این فرد (عبدالله بن عمر اللیثی) تنها جمله زیر را نوشته اند:
عبدالله بن عمر اللیثی: یظهر مما رواه الشیخ بسند صحیح؛ خبث ذاته و شقاوته و معاندته للحق
معجم رجال الحدیث ج11ص291
از این روایت خباثت ذات و شقاوت و عناد این شخص با حق آشکار میشود.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق